فرا خوان برای مایوس کردن فتنه و سران فتنه

 
"22 بهمن امسال روز نمایش وحدت و همدلی و نماد قیام ملت سربلند ایران اسلامی علیه استکبار جهانی و مزدوران داخلی آنان مخصوصا نوکران (سران احمق فتنه ) حلقه بگوش صهیونیستها است."


 

 "22 بهمن‌ماه امسال  روز تجلی اتحاد ملی و انسجام اسلامی و وحدت اقشار مردم با گرایش‌های مختلف سیاسی و سلایق متفاوت است که حول محور ولایت فقیه، برای حفظ "استقلال، ‌آزادی و جمهوری اسلامی" در حرکت و تکاپو است."


 

"اینک با ورود به دهه چهارم از حیات پربرکت و طیبه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران "دهه پیشرفت و عدالت" و در سی و دومین سالگرد فجر پیروزی، پیام انقلاب اسلامی ایران در گوش میلیون‌ها آزاده حقیقت‌جو در سرتاسر گیتی طنین‌انداز می‌شود."


 

 

22 بهمن کسی در خانه نماند

 

 


 

 

"22 بهمن‌ماه، روز حرکت در رودخانه جوشان و توفنده وحدت و پیوستن به اقیانوس بی‌کران اراده و اقتدار ملی است و فرصتی برای سنجش حرکت انقلاب اسلامی و هموار کردن مسیر آن در جهت نیل به اهداف والای اسلامی - انسانی است."

 

"22 بهمن‌ماه نقطه عطفی در دفتر قطور خاطرات و افتخارات ملت آگاه ایران است که در بسیج تمامی نیروها و ظرفیت‌های انقلاب اسلامی نقش بسزایی دارد."

"22 بهمن‌ماه میعادگاهی برای تجدد عهد مردم با یکدیگر، شهدا، امام شهدا، و مقام معظم رهبری برای ادامه مسیر انقلاب اسلامی تا رسیدن به کمال انسانی و فتح قلل رفیع عزت و شرافت است."

 

تمامی گروه‌ها،‌جریان‌ها، احزاب سیاسی و کلیه‌ آحاد، اقشار و اصناف مردم شریف، ‌وفادار و انقلابی با تمامی سلایق و گرایشاتی که در مسیر پیشرفت و عدالت نظام مقدس جمهوری اسالمی ایران گام برمی‌دارند، می‌خواهد تا با حضور حماسی، آگاهانه، انقلابی، پرشور و گسترده خود در صفوی متحد و یکپارچه با فریاد "الله اکبر" و "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" در راهپیمایی مردمی یوم‌الله 22 بهمن‌ماه وحدت و اقتدار ملی خود را به منصه‌ی ظهور رسانده و با حضور انبوه و به موقع خود مشت محکمی بر دهان مستکبرین جهان و مزدوران داخلی آنها که با چهره نفاق جدید جبهه جدیدی در رویارویی با اسلام و ملت بزرگ ایران گشوده‌اند بکوبند و با نمایش وحدت ملی و حفظ هوشیاری، دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی را رسوا و زبون سازند."


22 بهمن امسال ادامه حماسه مردم در 9 دي سال گذشته است

آيت‌الله عبدالنبي نمازي، نماينده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبري در گفت‌وگو با کلمه ،‌ پيروزي انقلاب اسلامي را نعمت بي‌نظير و بي‌بديل آسماني دانست و اظهارداشت: خداوند بر ملت ايران و روحانيت شيعه منت گذاشت و به دست تواناي فقيهي بزرگ و نامدار نظام شاهنشاهي 2500 ساله را ساقط و به جاي آن نظام و انقلاب اسلامي شكل گرفت.

وي بر همين اساس تأسيس و اداره يك حكومت ديني براي مردم را نعمت بسيار بزرگي دانست كه حفظ و پاسداري از اين نعمت و پيوند ملت با آن را يكي از ضرورت‌ها و وظايف الزامي و عقلي جامعه ما عنوان كرد.

عضو مجلس خبرگان رهبري با بيان اينكه امروز مردم دنيا چه در شرق و چه در غرب از آتش ظلم و استبداد حكومت‌هاي خود مي‌سوزند، يادآورشد: نمونه بارز اين موضوع در حال حاضر در مصر، تونس، يمن و كشورهاي ديگر وجود دارد.

وي با تأكيد بر اينكه اين ملت‌ها تحت فشار و ظلم‌هاي بسيار حكومت‌هاي خود قرار گرفته‌اند، افزود: مردم مصر براي نجات از حكومت استبدادي‌ حاكم بر آنها در ميدان التحرير مستقر شده و از كار و زندگي خود دست كشيده‌اند.

آيت‌الله نمازي با بيان اينكه خداوند اين نعمت را در سال 57 نصيب ملت ايران كرد، افزود: به تدريج كشورهاي مسلمان و مسلمانان دنيا به سمت و سوي الگوبرداري از انقلاب اسلامي و حكومت ملت ايران حركت مي‌كنند.

وي بر همين اساس به حراست از انقلاب اسلامي با داشتن انسجام، اتحاد و تقواي سياسي اشاره كرد و اظهارداشت: وحدت سرمايه پيروزي انقلاب وحدت است؛ از اين رو نبايد اجازه داد كه به دليل برخي ندانم‌كاري‌ها و سهل‌انگاري‌ها به اين وحدت خدشه‌اي وارد شود بلكه بايد همه حول محور ولايت فقيه به مسئوليت‌ها و وظايف اسلامي و ملي خود بپردازند.

عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم يكي از عرصه‌ها براي اعلام هبستگي و پايداري از نظام و انقلاب اسلامي را حضور در راهپيمايي 22 بهمن دانست و گفت: ملت ايران از آغاز انقلاب تا امروز وفاداري خود را به نظام، آرمان‌هاي امام راحل با حضور در راهپيمايي 22 بهمن و روز قدس نشان داده است.

وي در خاتمه به راهپيمايي باشكوه 9 دي اشاره و خاطرنشان‌كرد: ملت ايران وفاداري خود را به اسلام،‌ انقلاب و ولايت فقيه در 9 دي اعلام كرد و در ادامه اين حماسه در 22 بهمن امسال نيز ملت ايران با شور و احساسات افزوده بر گذشته در عرصه حضور پيدا خواهد كرد.


 
قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین گفت: آغاز شکاف بین اسلامیت و جمهوریت که منشاء فتنه در کشور بود، فاصله گرفتن افراد از اصول و عدم پایبندی آنها به ضدیت با استکبار و حمایت از مستضعفان است.

به گزارش کلمه ، سید‌مرتضی نبوی، قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین شب گذشته با حضور در برنامه «دیروز، امروز، فردا» با اشاره به مدیریت امام (ره) قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اظهار داشت: صحبت در خصوص یک شخصیت الهی و نورانی همچون حضرت امام (ره) نیاز به اظهار عجز دارد؛ امام راحل از آغاز نهضت در سال 49 کلام و بیانیه‌های بسیار جذابی داشتند که به دل می‌نشست.

وی ادامه داد: ویژگی الهی و عمل امام (ره) برای خدا باعث ایجاد مودت نسبت به ایشان در دل مردم شده بود و به تدریج شدت گرفت؛ پس از انقلاب نفوذ کلمه امام راحل فوق‌العاده بود و مودت ایشان در قلب مردم سیر تکاملی داشت.

نبوی افزود: مجلس خبرگان بعد از رحلت حضرت امام (ره) در فاصله کمی در خصوص انتخاب رهبر به نتیجه رسیدند و آن را اعلام کردند و با این اقدام آرامشی در جامعه ایجاد شد که در واقع با هدایت الهی حضرت امام (ره) صورت گرفت. از این رو تمام توطئه دشمنان که به جانشینی چشم داشتند، خنثی شد.

در زمان امام بسیار توطئه کردند تا انقلاب شکست بخورد

این فعال سیاسی با بیان اینکه دشمنان در زمان حضرت امام (ره) از هیچ توطئه‌ای برای شکست انقلاب غافل نبودند، تصریح کرد: آنها پیش‌بینی کردند بلافاصله پس از رحلت امام (ره) خلأیی در رهبری به وجود می‌آید که به دلیل نبود شخصیت مناسب انقلاب با شکست روبرو می‌شود؛ اما وقتی مجلس خبرگان تصمیم نهایی را گرفت باعث شکست دشمن و آرامش الهی علاقه‌مندان انقلاب اسلامی شد.

وی ادامه داد: پس از رحلت امام (ره) پشتیبان دیگری برای انقلاب اسلامی برگزیده شد و به اعتقاد صاحبنظران، رهبر جوانی به شیوه حضرت امام (ره) انقلاب را هدایت کرد.

قائم‌مقام جامعه اسلامی مهندسین بیان داشت: حضرت امام (ره) در اواخر عمرشان به این نتیجه رسیدند که شرط مرجعیت برای رهبری لازم نیست؛ لذا این مسئله در اصلاح قانون اساسی مطرح شد بر همین اساس عده‌ای از فضلای حوزه که معتقد به ملازمت مرجعیت و رهبری بودند با توضیحات حضرت امام (ره) قانع شدند؛ اما در مجلس خبرگان به نظر اول خود بازگشتند.

وی خاطرنشان کرد: افرادی که به نظر سابق خود بازگشتند، مرحوم آیت‌الله گلپایگانی را به عنوان رهبر پیشنهاد کرده و گفتند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قائم مقام ایشان شود اما این موضوع در مجلس خبرگان پذیرفته نشد.

نبوی گفت: علی‌‌رغم تصریح امام (ره) مبنی بر عدم الزام شرط مرجعیت برای رهبری در نامه تاریخی‌شان به مجلس خبرگان عده‌ای این مسئله را قبول نکردند.

دشمنان، عظمت رهبر انقلاب را سانسور می‌کنند

قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین اظهار داشت: اکثریت مجلس سوم و دولت جزء مخالفان مقام معظم رهبری به عنوان رئیس جمهور بودند در حالی که رهبر معظم انقلاب اولین اقدامی که پس از منصوب شدن به رهبری انجام دادند دعوت از مجموعه مخالفان بود و به آنها فرمودند «نسبت ما با شما تغییر کرده و شما با آن تشکل روحانی که بنده عضو آن بودم هیچ فرقی ندارید» بنابراین ایشان از جایگاه رهبری با نسبت مساوی با همه رابطه برقرار کردند.

وی ادامه داد: برخی افراد توفیق تنظیم رابطه با مقام معظم رهبری را پیدا نکردند و دچار خسارت شدند هرچند این امر برای نظام و انقلاب هم خسارت محسوب می‌شود و امید است آنها این مسئله را جبران کنند.

نبوی با اشاره به اینکه مقام معظم رهبری مانند حضرت امام (ره) در جهت حفظ وحدت حرکت کردند، افزود: دشمنان در عین حال که شاهد از بین رفتن آرزوهای خود بودند تا مدت‌ها در صدد سانسور اخبار رهبری و القاء بی‌تاثیر بودن نقش ایشان در ایران بودند.

وی بر همین اساس تصریح کرد: دشمن برای سانسور رهبری و ایجاد اختلاف، اخبار رئیس‌جمهور وقت و تاثیر‌گذاری وی را بزرگنمایی می‌کرد از این رو شکستن این محاصره و سانسور مدت‌ها به طول انجامید چراکه آنها متوجه شدند مقام معظم رهبری مانند حضرت امام (ره) با قدرت و نشاط انقلاب را رهبری کرده و حرف اول را در جامعیت، وحدت، احساس آرامش و ثبات و تصمیم‌گیری به موقع می‌زنند.

برخی افراد پس از رحلت امام از مسیر امام زاویه گرفتند

این فعال سیاسی با اشاره به افرادی که پس از رحلت امام (ره) از مسیر ایشان فاصله گرفتند، یادآور شد: در زندگی اینگونه افراد نقطه‌ ضعفی احساس می‌شود که جدایی دین و سیاست از این موارد است، این افراد پس از رحلت امام (ره) نظرات و تحلیل‌های خود را در نشریات نوشته و معتقد بودند ما در زمان امام (ره) فقط از نظر سیاسی در خط امام(ره) بودیم.

وی ادامه داد: جریانی که بلافاصله پس از رحلت امام (ره) دچار انحراف از صراط مستقیم شد، دیانتشان در خدمت سیاست آنها بود لذا تجدیدنظرطلبی پدیده‌ای پس از انقلاب اسلامی است که تا زمان روشن شدن مسائل برای مردم به طول انجامید؛ چراکه این افراد جزء خانواده انقلاب بودند و در زمان حیات امام (ره) آنچنان از ولایت مطلقه فقیه حمایت می‌کردند که رقبای خود را به ضدیت با امام (ره) متهم کرده بودند.

نبوی با بیان اینکه افرادی که پس از رحلت امام (ره) دچار انحراف شدند در زمان حیات ایشان صرفا خود را پیرو خط امام (ره) می‌دانستند، عنوان کرد: حضرت امام (ره) دو جریان عمده روحانیت را که در زمان حیات ایشان در خانواده انقلاب شکل گرفت مورد تایید قرار دادند و فرمودند «تایید من از این دو جریان مادامی است که آنها پایبند به اصول ضداستکبار، حامی مستضعفان و پایبند به اسلام باشند» و این نکات به شکل دقیق در منشور برادری ذکر شده است.

وی خاطرنشان کرد: پس از رحلت امام (ره) برخی از افراد از این معیارها فاصله گرفته و صرف حجت شرعی داشتن موضوعی را کافی ندانستند و رأی مردم را مطرح کردند بنابراین این مسیر آغاز شکاف اسلامیت و جمهوریت و منشاء فتنه در کشور شد.

نبوی در خاتمه با بیان اینکه مجموعه افرادی که پس از رحلت امام (ره) دچار انحراف از مسیر ایشان شدند تجدید‌نظر طلب بودند، تصریح کرد: ریشه این مسئله در زمان حیات امام (ره) نیز وجود داشت اما برخی از آنها معتقد بودند که به دلیل وجود امام (ره) نظر قلبی خود را بیان نکرده‌اند وگرنه از اول نیز ولایت مطلقه فقیه را قبول نداشتند.


 

به گزارش کلمه ، مهدی یحیی‌نژاد؛ مدیر سایت «بالاترین» در آخرین نوشته در وبلاگ شخصی خود، از مردم ایران خواست تا اگر در روز 25بهمن به خیابان‌ها آمدند، تا تشکیل دولت انتقالی خیابان‌ها را ترک نکنند!

یحیی‌نژاد که پس از 21 ماه دوباره به اظهارنظر در وبلاگ شخصی‌اش به نام «ژرف» پرداخته است، در نوشته اخیر خود، ضمن انتقاد از میرحسین موسوی به عنوان رهبر ناآرامی‌های سال88 در تهران، از ایرانیان خواست تا اگر توانستند در روز 25 بهمن راهپیمایی تشکیل دهند، در خیابان‌ها بمانند.

مدیر سایت «بالاترین» در ادامه یادداشت خود به صورت غیر مستقیم به منشأ توهمات کاربرانش در سایت تحت مدیریت خود اشاره می‌کند و می‌نویسد: "اگر هم مردم تو خیابان ماندند و کار جلو رفت، وقت کشی نکنید، سریع تقاضای مشخص بدهید و یا دولت موقت تشکیل بدهید.

در این بین البته این فرد از دوستان خود در ایران می‌خواهد تا برای جلوگیری از “سوتی” برخی از رهبران جنبش مانند خاتمی، او را موقتا به یک کشور دیگر بفرستند!"

یحیی‌نژاد در بخش دیگری از نوشته خود، با انتقاد از سران ناآرامی‌های سال گذشته مدعی می‌شود که به برخی از آن‌ها تذکر داده است که نباید مردم به خانه برگردند: "یکبار مردم را فرستادید خانه گفتیم غافلگیر شدید برنامه ریزی نکرده بودید. اگر ایندفعه هم همان اشتباه را بکنید، مسئول به هدر رفتن هزینه‌هایی که مردم دادند شمایید".

این نوشته یحیی‌نژاد به دلیل توهم بسیار، در برخی از شبکه‌های اجتماعی مانند گوگل ریدر مورد تمسخر و استهزاء قرار گرفته است.

از سوی دیگر این اظهارنظرها با توجه به فضای حاکم بر سایت «بالاترین» که عموما با واژه “توهم” مترادف می‌شود، بسیار قابل توجه است.

گفتنی است چند روز پیش عکس نامه‌ای در شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های اینترنتی منتشر شد که در آن از سوی موسوی و کروبی، از وزارت کشور صدور مجوز راهپیمایی به منظور “حمایت از مردم مصر” درخواست شده بود.

جالب این‌جاست که حتی این نامه هم از سوی برخی دنبال کنندگان اخبار این 2شخص، مورد تمسخر قرار گرفته بود.


 

 

ريزش و رويش صرفا مربوط به انقلاب اسلامی ايران نيست.
به گزارش کلمه ، مهدی طائب بابیان این مطلب گفت: اين يك مسئله تاريخی است كه از آغاز انقلاب اسلامی نيز وجود داشته است.
این محقق و پژوهشگر حوزه درگفتگو با کلمه میگوید: فرزندان حضرت آدم از ابتدا بد نبودند و هر دو تابع حضرت آدم هم بودند، ولی وقتی شيطان مطامع دنيوی را ارئه كرد، يكی از آن‌ها در دام اين مطامع افتاد و بازی اين لذت‌ها دنيوی را خورد و منحرف شد.
طائب معتقد است به همان دليل كه اين فرزند آدم به دليل گرايش به لذت‌های دنيوی، جاه‌طلبی، مقام‌ و پست خواهی از دايره حق بيرون رفت، دليل ريزش‌های انقلاب نيز همين است.
اين فعال سياسی با بيان اينكه اين ریزش‌ها در آينده نيز ادامه خواهد يافت، اظهار كرد: اين راهی است كه در برابر همه قرار دارد، لذا همه بايد به خدا پناه ببريم و چشمان باز باشد كه مبادا در دامی كه شيطان برای كسانی كه دچار ريزش شدند، گستراند، نيفتيم.
طائب در ادامه اين گفت‌وگو با تأكيد بر اينكه خواص معيار شناخت حق نيستند، اظهار كرد: خواص می‌توانند با انجام وظيفه خود، شاخص‌هايی را كه در بيان حجت‌های زمان يعنی چه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری وجود داشته و دارد را تبيين كنند.
اين كارشناس علوم دينی تأكيد كرد: خواص يعنی كسانی كه می‌دانند، و الزامی وجود ندارد كه هركس می‌داند اهل عمل هم باشد؛ ما يك عالم عامل داريم  يك عالم بی‌عمل، لذا هميشه نمی‌توان گفت كه خواص شاخص هستند. اين خواص اگر به وظيفه خود كه همان تبيين شاخص‌های خط حجت زمان است عمل كردند كه موفق هستند، ولی اگر عالم بی‌عمل شدند، زمين می‌خورند وسقوط می‌كنند.
وی با اشاره به تلاش‌هايی كه در دوره‌های مختلف انقلاب اسلامی از سوی دشنمنان و برخی عوامل داخلی آن‌ها برای انحراف مسير انقلاب اظهار كرد: دشمن‌شناسی و بيداركردن مردم در مقابل دشمنان، شاخصه اصلی حركت بنيانگذار كبير انقلاب اسلامی است كه اين مسئله دشمنان را نگران كرده است و به مقابله برخواسته است و براساس آيات قران بهترين مقابله برای دشمنان تلاش برای خاموش كردن اين چراغ است.

 

کلمه :

عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری گفت: ایران اسلامی در پی عزت و استقلال کشور‌های عزت و استقلال کشور‌های اسلامی است و این مهم در روح بیانات ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای کاملاً مشهود است.

آیت‌الله سیداحمد خاتمی عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی باشگاه خبری فارس«توانا» با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های این هفته نمازجمعه، اظهار داشت: خطبه‌های این هفته نمازجمعه همچون سایر خطابه‌های معظم‌له بسیار جامع الاطراف بود؛ بنابراین رهنمود‌های ولی امر مسلمین جهان در بخش‌های مختلف فرمایشات ایشان به ویژه در موضوع دهه مبارک فجر و پیروزی انقلاب اسلامی می‌تواند سرفصل مباحث جامعه در این ایام باشد.

وی در خصوص بیانات رهبر انقلاب، گفت: رهبر معظم انقلاب به طور مقایسه‌ای اسلام‌ستیزی رژیم شاه و متقابلاً گسترش اسلام به وسیله انقلاب اسلامی، وابستگی شدید حکومت پهلوی به بیگانگان و استقلال عمل نظام اسلامی، بی‌اعتنایی به مردم توسط رژیم منحوس پهلوی و اهتمام به تاثیر‌گذاری واقعی مردم بعد از پیروزی انقلاب را از پیامد‌های انقلاب اسلامی ذکر کردند.

امام جمعه موقت تهران همچنین تاکید کرد که شایسته است خفقان دوران رژیم سیاه پهلوی و آزادی، امروزه در نظام اسلامی مورد بحث و واکاوی کارشناسی تحلیل‌گران منصف انقلاب قرار گیرد.

آیت‌الله خاتمی با اشاره رهنمود‌های رهبر انقلاب درباره ترفند‌های دشمنان برای شکست دادن انقلاب اسلامی، ایجاد درگیری خیابانی، جنگ‌های روانی، کودتا، تحمیل جنگ هشت‌ساله، تحریم‌های اقتصادی و سرانجام فتنه 88 را به عنوان آخرین نمایشنامه دشمن برای استحاله نظام اسلامی برشمرد و یادآور شد: به فضل الهی دشمن در تمام این توطئه‌ها ناکام مانده است.

وی همچنین با بیان اینکه دهه فجر امسال حال و هوای دیگری دارد، اضافه‌کرد: عمده‌ترین عامل تحرک و بیداری مردم مسلمان کشورهای شمال آفریقا و عرب، اسلام‌خواهی و عزّت‌طلبی است.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: حضور مردم در صحنه برای مقابله با حاکم خود فروخته‌شان که برده آمریکا و استکبار است، ریشه در مبانی اسلام دارد؛ بنابراین با صراحت و شجاعت خواستار خروج وی از کشورشان هستند.

وی یادآور شد: مردم مسلمان مصر از جانب رئیس‌جمهور نامبارک خود سال‌ها تحقیر شده‌اند و این در حالی است که مصر به عنوان یک کشور تأثیر‌گذار اسلامی زمانی پیشگام مبارزه با اسرائیل غاصب بود؛ اما امروز این حاکم خائن و خودفروخته، کشور مصر را تبدیل به پایگاه صهیونیست‌ها کرده است.

امام جمعه موقت تهران حضور مردم مصر در صحنه را هوشیارانه خواند و تاکید کرد: اتحاد مردم، لازمه رسیدن به اهداف و پیروزی است؛ بنابراین لازم است مردم مصر به خواسته ای کمتر از اهداف واقعی ملت مسلمان مصر تن ندهند و در این مسیر مراقب نفوذ و سم‌پاشی دشمن در جهت ایجاد انحراف در قیام خود باشند.

وی بیان داشت: ایران اسلامی در پی عزت و استقلال کشور‌های اسلامی است و این مهم در روح بیانات ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای کاملاً مشهود است.


 

کلمه: هنوز 10 سال از انتصاب حضرت آیت الله خامنه ای به امامت جمعه تهران نگذشته بود که پس از عروج آسمانی بنیانگذار انقلاب اسلامی، به وصیت امام خمینی، مجلس خبرگان امام جمعه تهران را به رهبری انقلاب برگزید.
 

 

 

امام جمعه تهران در دوران حیات امام، خطبه های تاریخ سازی را مانند خطبه 15 اسفند 1359 که در آن خشم انقلابی در برابر بنی صدر، جایش را به صبر به فرموده امام داده بود، خطبه غرا پس از عزل بنی صدر، خطبه روشنگرانه پس از پذیرش قطع نامه ایراد کرده بود.

در این نوشتار به هفت خطبه تاریخی و تاریخ ساز آیت الله خامنه ای در دوران رهبری ایشان می پردازیم:

خطبه اول

چهل روز از فقدان بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران گذشته بود که آیت الله خامنه ای در روز 23 تیرماه 1368 بر منصب امامت جمعه قرار گرفت. شروع خطبه ها با صدای گریه و ناله مستعمعان همراه بود: «چهل روز از فقدان عظيم و مصيبت‏بار امام بزرگوارمان مى‏گذرد و اين اولين جمعه‏اى است كه من در فقدان آن عزيز به نماز جمعه مى‏آيم و با شما امت وفادار و ياران مخلص او روبه‏رو مى‏شوم. باور كردن اين حقيقت تلخ، بسيار سخت است. در طول سال‌هاى گذشته، تصور دنياى بى‏روح و فضاى افسرده و زندگى غم‏انگيزى كه در آن، امام و رهبر و مراد و معلم و مرشد و پدر و اميد ما حضور نداشته باشد، برايمان بسيار دشوار بود. پروردگارا! ما در اين مصيبت به تو پناه مى‏بريم، از تو تسلا مى‏جوييم، از تو كمك مى‏خواهيم و به تو شكوه مى‏كنيم. اى بقيةالله، اى حجةبن‏الحسن‏العسكرى! تسليت اين مصيبت بزرگ را به تو عرض مى‏كنيم.»

خطبه اول به امام اختصاص داشت: «اولين كار بزرگ او، احياى اسلام بود. دومين كار بزرگ او، اعاده‏ى روح عزت به مسلمين بود. سومين كار بزرگ او اين بود كه به مسلمان‌ها احساس درك امت اسلامى داد. چهارمين كار بزرگ او، ازاله‏ى يكى از مرتجع‌ترين و پليدترين و وابسته‏ترين رژيم‌هاى منطقه و جهان بود. ازاله‏ى حكومت پادشاهى در ايران، كار پنجم او، ايجاد حكومتى بر مبناى اسلام بود؛ چيزى كه به ذهن مسلمان‌ها و غيرمسلمان‌ها خطور نمى‏كرد. كار ششم او، ايجاد نهضت اسلامى در عالم بود. هفتمين كار بزرگ او، نگرشى جديد در فقه شيعه بود. كار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حكام بود. امام ما اين باور غلط را عوض كرد و نشان داد كه رهبر محبوب و معشوق يك ملت و ديگر مسلمانان عالم، مى‏تواند زندگى زاهدانه‏اى داشته باشد و به جاى كاخ‌هاى مجلل، در يك حسينيه از ديداركنندگان پذيرايى كند و با لباس و زبان و اخلاق انبيا با مردم برخورد كند. كار نهم او، احياى روحيه‏ى غرور و خودباورى در ملت ايران بود و بالاخره دهمين كار بزرگ او، اثبات اين نكته بود كه «نه شرقى و نه غربى»، يك اصل عملى و ممكن است.»

خطبه دوم اما با تشکر آغاز شد: «اولاً، از خبرگان منتخب مردم به خاطر حسن‏ظنى كه به اين بنده‏ى حقير ابراز داشتند و مسؤوليت بزرگ و سنگينى را بر دوش من نهادند، تشكر مى‏كنم. ثانياً، از آحاد ملت بزرگ ايران و گروه‌هاى پُرشور و وفادار كه در طول اين مدت به عنوان بيعت و اعلام وفادارى، با پيام و حضور و پياده‏روى و تهيه‏ى طومار و غيره، تأييد و حمايت خودشان را اعلام داشتند، صميمانه و با همه‏ى وجود تشكر مى‏كنم و به خاطر وفادارى بى‏نظيرشان نسبت به امام و مقتداى بزرگ امت در طول چهل روز عزاى عمومى، سپاسگزارم.»

در ادامه، مسیر ایران در دوران رهبری ترسیم شد: «ملت هميشه بايد بيدار باشد و وحدت كلمه‏ى خود را حفظ كند... شما از همه‏ى دشمنانتان قويتريد... بايد براى حركت، كمرمان را محكم ببنديم. ما ديگر جنگ نظامى نداريم؛ اما جنگ با موانع سازندگى پيش روى ماست. بايد كشورمان را بسازيم.»

و در انتها: «ياد امام هرگز از دل و جان ما رخت نخواهد بست. امام عزيز! مگر ممكن است ما تو را فراموش كنيم؟ يقيناً اين غم بزرگ همچنان ما را تا سالهاى متمادى همراهى خواهد كرد. امام عزيز! ما از امروز - كه عيد قربان است - باز هم به خاطر تو زندگى و تلاش را شروع مى‏كنيم؛ چون تو اين راه را مى‏خواستى و مى‏پسنديدى و مى‏طلبيدى.»

خطبه دوم

ده سال پس از رهبری آیت الله خامنه ای، روز جمعه 18 اردیبهشت سال 1377 مصادف با عاشورای حسینی بود و رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه بحث را به بیان عبرت‌هاي عاشورا کشاند: «بحث عبرت‌هاى عاشورا مخصوص زمانى است كه اسلام حاكميت داشته باشد. حداقل اين است كه بگوييم عمده اين بحث، مخصوص به اين زمان است؛ يعنى زمان ما و كشور ما، كه عبرت بگيريم. ما قضيه را اين‏گونه طرح كرديم كه چطور شد جامعه اسلامى به محوريت پيامبر عظيم‏الشأن، آن عشق مردم به او، آن ايمان عميق مردم به او، آن جامعه سر تا پا حماسه و شور دينى و آن احكامى كه بعداً مقدارى درباره آن عرض خواهم كرد، همين جامعه ساخته و پرداخته، همان مردم، حتى بعضى همان كسانى كه دوره‏هاى نزديك به پيامبر را ديده بودند، بعد از 50 سال كارشان به آن‏جا رسيد كه جمع شدند، فرزند همين پيامبر را با فجيع‌ترين وضعى كشتند؟! انحراف، عقبگرد، برگشتن به پشت سر، از اين بيشتر چه مى‏شود؟!»

اکنون بعد از گذشت 12 سال از زمان آن خطبه و گذراندن دوران تلخ دوم خرداد، خواندن هشدارهای مستقیم رهبری انقلاب بسیار گواراست: «اما همين حادثه باورنكردنى (عاشورا)، همين حادثه عجيب و حيرت‏انگيز، اتفاق افتاد. چه كسانى كردند؟ همان‌هايى كه به خدمتش مى‏آمدند و سلام و عرض اخلاص هم مى‏كردند. اين يعنى چه؟ معنايش اين است كه جامعه اسلامى در طول اين 50 سال، از معنويت و حقيقت اسلام تهى شده است. ظاهرش اسلامى است؛ اما باطنش پوك شده است. خطر اين‏جاست. نمازها برقرار است، نماز جماعت برقرار است، مردم هم اسم‌شان مسلمان است و عده‏اى هم طرفدار اهل‏بيتند! اهل‏بيت محترمند؛ آن روز هم در نهايت احترام بودند؛ اما در عين حال وقتى جامعه تهى و پوك شد، اين اتفاق مى‏افتد. حالا عبرت كجاست؟ عبرت اين‏جاست كه چه كار كنيم جامعه آن‏گونه نشود. ما بايد بفهميم كه آن‏جا چه شد كه جامعه به اين‏جا رسيد؟»

رهبر انقلاب در ادامه چند مثال از مال اندوزی سعد بن عاص، ابوموسی اشعری، طلحه و سعد ابی وقاص آوردند و پس از بیان این مثال ها این گونه نتیجه گرفتند: «عزيزان من! انسان اين تحولات اجتماعى را دير مى‏فهمد؛ بايد مراقب بود. تقوا يعنى اين. تقوا يعنى آن كسانى كه حوزه حاكميت‌شان شخص خودشان است، مواظب خودشان باشند. آن كسانى هم كه حوزه حاكميت‌شان از شخص خودشان وسيع‌تر است، هم مواظب خودشان باشند، هم مواظب ديگران باشند. آن كسانى كه در رأسند، هم مواظب خودشان باشند، هم مواظب كل جامعه باشند كه به سمت دنياطلبى، به سمت دل بستن به زخارف دنيا و به سمت خودخواهى نروند. اين معنايش آباد نكردن جامعه نيست؛ جامعه را آباد كنند و ثروت‌هاى فراوان به وجود آورند؛ اما براى شخص خودشان نخواهند؛ اين بد است. هر كس بتواند جامعه اسلامى را ثروتمند كند و كارهاى بزرگى انجام دهد، ثواب بزرگى كرده است. اين كسانى كه بحمدالله توانستند در اين چند سال كشور را بسازند، پرچم سازندگى را در اين كشور بلند كنند، كارهاى بزرگى را انجام دهند، اينها كارهاى خيلى خوبى كرده‏اند؛ اينها دنياطلبى نيست. دنياطلبى آن است كه كسى براى خود بخواهد؛ براى خود حركت كند؛ از بيت‏المال يا غير بيت‏المال، به فكر جمع كردن براى خود بيفتد؛ اين بد است. بايد مراقب باشيم. همه بايد مراقب باشند كه اين‏طور نشود. اگر مراقبت نباشد، آن وقت جامعه همين‏طور بتدريج از ارزش‌ها تهيدست مى‏شود و به نقطه‏اى مى‏رسد كه فقط يك پوسته ظاهرى باقى مى‏ماند. ناگهان يك امتحان بزرگ پيش مى‏آيد -امتحان قيام ابى‏عبدالله- آن وقت اين جامعه در اين امتحان مردود مى‏شود!»

خطبه سوم

18 روز از دی ماه سرد سال 1377 گذشته بود که رهبر انقلاب در اوج ماجرای قتل های زنجیره ای و فشار عجیب رسانه‌های زنجیره ای، خطبه‌هاي نمازجمعه تهران را ایراد کردند. ایشان در ابتدا این قتل ها را مشکوک عنوان کرده و فرمودند: «اين حادثه، حادثه بى‏سابقه‏اى براى كشور ما بود. تاكنون چنين حادثه‏اى براى ما پيش نيامده بود. براى مردم هم حادثه جديد و مهم و قابل توجهى بود.»

رهبر انقلاب در ادامه تمثیل زیبایی برای برخی رسانه های داخلی به کار بردند؛ "بچه بی عقل"؛ «بنده كه 20 سال است از نزديك با جزئيات برخوردهاى تبليغاتى با خودمان مواجهم، از اين جنجالى كه راديوهاى بيگانه در اين حادثه درست كردند، تعجب نمى‏كنم. البته از بعضى كارهاى خودي‌ها تعجب مى‏كنم! از كار بعضى از اين مطبوعاتي‌هاى خودى و رسانه‏هاى داخلى تعجب مى‏كنم! اينها درست مثل بچه بى‏عقلى عمل كردند كه پدرش مثلاً در يك برخورد زبانى با يك آدم خبيثِ بدجنسِ بدزبانى درگير باشد و اين بچه بى‏عقل هم از روى بى‏توجهى به موقعيت، بنا كند پدر خودش را مثلاً مسخره كردن! اينها چنين موضعى گرفتند. البته حالا اين نگاه خوشبينانه است؛ مبنى بر اين است كه اينها غرض و مرض و ارتباطى ندارند. اگر چنين باشد، كه بحث ديگرى است.»

رهبر انقلاب در ادامه از کادر و مسئولین وزارت اطلاعات تشکر کردند و فرموردند: «عده‏اى در صددند از وزارت اطلاعات انتقام بگيرند و حالا اين بهانه خوبى برايشان شده است! مسؤولان وزارت اطلاعات ما، بزرگ‌ترين خدمات را به اين كشور كردند. نيروهاى مؤمن و مخلص و صميمى، از همان روزهاى اول، داخل وزارت رفتند. من فراموش نمى‏كنم؛ چند وقتى از طرف شوراى انقلاب مأمور شدم كه به آن‏جا بروم و سركشى كنم. به آن‏جا رفتم؛ اتاق‌هايى را باز مى‏كرديم، مى‏ديديم كه در زيرزمين، جوانان تحصيلكرده و فهيم نشسته‏اند و براى خاطر اين مملكت، اين اسناد را دسته‏بندى و حفظ مى‏كنند؛ يعنى براى كشور اين اسناد را نگهداشتند. بعد قضاياى معارضين -گروهك منافقين و حزب توده- پيش آمد. اگر اين عناصرِ اطلاعات نبودند، اگر اين مجموعه نبود، شما خيال مى‏كنيد كه اين انقلاب جان سالم به‏در مى‏برد؟»

آیت الله خامنه ای پس از آن که داریوش فروهر را مخالف بی ضرر جمهوری اسلامی دانستند و بر پیگیری قضیه تاکید کردند، هشداری جدی نیز به پشت صحنه های قضیه قتل های زنجیره ای دادند؛ هشداری که بعدا نشان داد تحلیل رهبر انقلاب از این ماجراي مشکوک کاملا صحیح و مقارن با حقیقت بوده است: «عده‏اى عناصر سوءِ استفاده‏چى و فرصت‏طلب، در اين جنجال چند روزه، به خيال اين‏كه حالا وزارت اطلاعات قدرت و توانى ندارد؛ شير بى‏يال و دُم و اشكمى شده و مورد تهمت قرار گرفته است، سعى مى‏كنند كه فضاى كشور را از چتر امنيتى خالى فرض كنند. من به آنها هم نصيحت مى‏كنم كه اين اشتباه را نكنند. اشتباه نكنيد؛ اين انقلاب آسان به دست نيامده است. اين امنيتى كه در اين كشور هست، آسان به دست نيامده است. اين حكومت مردمى، به قيمت خون صدها هزار نفر از اين مردم به دست آمده است.»

خطبه چهارم

چند هفته از غائله کوی دانشگاه و آشوب در خیابان‌های تهران نگذشته بود که رهبر انقلاب اسلامی در بيستمین سالگرد اقامه اولین نمازجمعه تهران به دانشگاه تهران رفت تا با خطبه های امام گونه‌اش، آرامش را به کشور بازگرداند. در این خطبه بود که رهبر انقلاب برای اولین بار از فتنه سخن گفت: «خطرناك‌ترينِ اين حوادث، حادثه‏اى است كه فتنه باشد. فتنه، يعنى حادثه غبارآلودى كه انسان نتواند بفهمد چه كسى دوست و چه كسى دشمن است و چه كسى با غرض وارد ميدان شده و از كجا تحريك مى‏شود. فتنه‏ها را بايد با روشنگرى خاموش كرد. هر جا روشنگرى باشد، فتنه‏انگيز دستش كوتاه مى‏شود. هر جا حرف بى‏هدف، كار بى‏هدف، تيراندازى بى‏هدف، تهمت زدن بى‏هدف وجود داشته باشد، فتنه‏انگيز خوشحال مى‏گردد؛ - چون صحنه شلوغ مى‏شود.»

آیت الله خامنه ای در ادامه کد بسیار مهمی از اظهارات مقامات آمریکایی را فاش کردند: «مدتى پيش احساس مى‏شد كه مراكز عمده دشمنى با ملت ما، در انتظار حوادثى در ايران هستند؛ در حرف‌هايشان اين معنا روشن بود. در سال گذشته، رئيس سازمان جاسوسى كشور امريكا در گزارشى كه براى خودشان تهيه كرده بود و داد، اين‏طور گفت: در سال 1999 -يعنى همين سال جارى مسيحى- در ايران انتظار حوادثى را داريم كه در اين بيست سال گذشته -يعنى از اول انقلاب تاكنون- بى‏سابقه است! در واقع با اين زبان، نشان مى‏داد كه از چيزهايى پشت پرده مطلع است. بعضى از اين فراري‌هايى هم كه با دشمن همكارى مى‏كنند و به امريكا پناهنده هستند، شبيه اين حرف‌ها را زدند. يكى از همين وابستگان فرارى -آن‏طور كه در خبرها آمده بود- گفته بود كه ما سال آينده به ايران خواهيم رفت!»

رهبر انقلاب در ادامه به نخ تسبیح حوادث سال های 77 و 78 اشاره کردند. همچنين، تاسیس رادیو آزادی و تقویت رادیوهای بیگانه، تضعیف وزارت اطلاعات با قتل های مشکوک، درگیری های ساختگی برای ایجاد اغتشاش ذهنی در مردم، شایعه اختلاف و جنگ قدرت در میان مسئولین، تضعیف سپاه پاسدران، نیروی انتظامی، دستگاه قضایی و صداوسیما، تقویت دستگاه های جاسوسی از جمله اتفاقاتی بود که رهبری به آنها به عنوان زمینه سازی غائله کوی دانشگاه اشاره کردند.

رهبری درانتها آب پاکی را روی دست دشمن ریخت: «اين ملت ديگر حاضر نيست زير بار امريكا برود، اين ملت حاضر نيست مثل بعضى از ملت‌هاى ديگر، رژيمى را قبول كند كه آن رژيم براى كارهاى كوچك و بزرگ خود بايد از امريكا اجازه بگيرد؛ پس، اولين غلطى كه در محاسبه‏شان داشتند، اين بود كه ملت ايران را بد ارزيابى و محاسبه كردند.»

خطبه پنجم

در روز های ابتدایی فروردین 1382 و ساعاتی پس از اشغال بغداد توسط نیروهای آمریکایی، در حالی که برخی مسئولین مرعوب در حال نوشتن نامه تسلیم 2003 به مقصد کاخ سفید بودند، رهبر انقلاب در دومین جمعه سال، خطبه های نمازجمعه را ایراد کردند. ایشان ماجرای اشغال نظامی عراق را به چهار مساله تفکیک کردند: «اول سقوط صدام؛ مردم عراق از رفتن صدام خوشحالند؛ ما هم از رفتن صدام خوشحاليم. صدام آدمى ديكتاتور، بد، ظالم، ناپايبند به عهد و پيمان و بسيار شرور بود.

قضيه دوم، فجايعى است كه در اين مدت در عراق نسبت به مردم واقع شده است. اين فجايع چيزهايى نيست كه گم شود. ببينيد! سربازان بيگانه دست‌هاى مردان عرب را از پشت بستند، سرهايشان را با كوفيه‏هايشان بستند، روى زمين دمر دراز كردند، به رو خواباندند و با تفنگ بالاى سرشان ايستادند. اينها مگر كم مصيبتى است؟! اينها مگر جبران شدنى است؟! اين هم يك ماجراى بسيار مهم است. سرباز آمريكايى زنان محجبه عرب را بازرسى كند؛ جوان آمريكايى كه معلوم نيست كيست و از كجا آمده، بيايد زن عرب را كه با مقنعه و پوشيه و عبا سر تا پا پوشيده شده، بازرسى كند كه مبادا بمب داشته باشد! اينها حقوق بشر است، احترام به انسان‌هاست و احترام به آزادى انسان است كه اين دروغگوها ادعا مى‏كنند؟!

اما قضيه سوم، يعنى تجاوز نظامى به يك كشور به بهانه وجود سلاح كشتارِ جمعى. اين جزو زشت‏ترين و بدترين كارهاست و وجدان جهانى اين كار را محكوم كرد و نامشروع دانست.

قضيه چهارم، سلطه بعدى آمريكا بر عراق است. مى‏خواهند علاوه بر اين‏كه تجاوز كردند و اين فجايع و جنايات از آنها سرزده است، اداره عراق را آن هم به وسيله يك حاكم بيگانه -آمريكايى و نظامى كه يا صهيونيست است و يا كاملاً مرتبط به محافل صهيونيستى است- برعهده گيرند و او را در رأس يك كشور اسلامى و عربى غيور بگذارند. آنها به خيال خود بين خودشان يك تقسيم‏بندى كرده‏اند كه البته نشانه‏هاى اختلاف بين آمريكا و انگليس پيداست. بصره كه بوى نفتش كمى غليظ‌تر و به مناطق نفتى نزديك‌تر است و انگليسي‌‌ها هم كه خيلى از بوى نفت خوششان مى‏آيد، به انگليسي‌ها، و بغداد هم كه مركز قدرت است و آمريكايي‎ها نيز از قدرت‏نمايى خوش‌شان مى‏آيد، به آمريكايي‎ها رسيده‏است.»

رهبر انقلاب در ادامه چهارشکست سیاسی، ایدئولوژی، رسانه ای و ابهت نظامی را برای آمریکا پیش بینی کردند و در انتها برای پیروزی مردم عراق بر اشغالگران دعا کردند.

خطبه ششم

29خرداد سال 1388، یک هفته پس از انتخابات دهم ریاست جهوری، میلیون‌ها نفر از مردم تهران در خیابان‌های اطراف دانشگاه تهران جمع شده بودند تا نماز جمعه را به امامت آیت الله خامنه ای اقتدا کنند. ده ها شبکه تلوزیونی که از هفته ها قبل، ایران و انتخاباتش را موضوع یک خبری کرده بودند، خطبه های نماز جمعه را به صورت مستقیم پخش می کردند. سران فتنه نیز اگرچه مانند همیشه با مردم همراه نشدند و به نماز جمعه 29 خرداد نیامدند اما منتظر بودند که میوه یک هفته اغتشاش، اردو کشی خیابانی و فشار به رهبری را در روز 29 خرداد بچینند.

رهبر انقلاب اما خطبه اول نماز را با جمله ای آغاز کردند که می شد تا انتهای کار را پیش بینی کرد: «در مقابل حوادث گوناگون که دل‌ها را به تشویش و اضطراب می اندازد، باید به یاد و ذکر خدا پناه برد و به وعده های پروردگار اعتماد کرد که در این صورت، خداوند کریم آرامش روحی را بر مؤمنان نازل می کند و این سکینه و طمأنینه موجب محکم کردن دل‌ها و استواری گام‌ها خواهد شد.»

خطبه طوفانی 29 خرداد خطاب به ملت، نامزدهای ریاست جمهوری و نخبگان، فعالان سیاسی و نیز سران برخی دولت های مستکبر غربی بود.

رهبر انقلاب پس از تشکر متواضعانه از مردم، دو طرف مناظره ها را مقصر دانستند: «يك طرف به رئيس جمهور قانوني كشور، صريح‌ترين و خجالت آورترين اهانت‌ها و تهمت‌ها را بيان مي كرد و با پخش كارنامه هاي جعلي براي دولت، رئيس جمهور متكي به آراي مردم را دروغ‌گو، خرافاتي و رمال مي ناميد و اخلاق و قانون و انصاف را زير پا مي گذاشت و طرف ديگر هم، با اقداماتي مشابه، كارنامه درخشان 30 ساله انقلاب را كم‌رنگ جلوه مي داد و شخصيت‌هايي كه عمرشان را در راه نظام صرف كرده اند، زير سؤال مي برد و اتهاماتي را كه در مراجع قانوني اثبات نشده است، بيان مي كرد.»

آیت الله خامنه ای در ادامه به سابقه درخشان و شناخت 50 سال خود از آقای هاشمی رفسنجانی و در عين حال به اختلاف نظر خود با آقاي هاشمي رفسنجاني در موارد متعدد اشاره كردند و فرمودند: «اين اختلاف نظر طبيعي است و مردم ن


تاریخ: چهار شنبه 20 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

(( فراخوان سراسری امت حزب الله برای راهپیمایی 22 بهمن ))
22 بهمن امسال را همچون 9 دی و 22 بهمن سال گذشته و پر افتحار تر از هر زمان دیگری برگزار خواهیم کرد تا افکار فتنه گون سران فتنه برای تحرکات بهدی در نطفه خشکانده شود.

 

 

امت حزب الله همیشه در صحنه بار دیگر پاسخ دندان شکنی به فتنه گران لجنی خواهد داد و خواهند دید که با تحریکات گوشه و کنار خود هرگز بجایی نرسیده و نخواهند رسید.

وعده دیدار ما در روز تاریخی 22 بهمن 1388

 

 

 

 

 



نوشته شده توسط دوستدار ولایت | لينک ثابت |سه شنبه نوزدهم بهمن 1389| در ساعت 17:41 | نظر بدهيد
 

اخوان المسلمین مصر به جنجال فتنه گران موسوی پایان داد
در چند روز گذشته رسانه های فتنه گران همچون گذشته در یک جنجال رسانه ای گسترده و کذب هیاهوی زیادی براه انداختند و ادعا کردند که اخوان المسلمین در بیانیه ای رسمی از سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای در نماز جمعه تهران که پیرامون انقلاب مصر و تونس صورت گرفته بود، انتقاد کرده است.

کلمه، این جنجال رسانه ای فتنه گران قرار بود با شیطنت  شبکه تلویزیونی بی بی سی در یک گفتگوی زنده تکمیل شود که مثل همیشه روسیاهی برای جنبش کذاب رقم خورد.

شبکه تلویزیونی بی بی سی در برنامه زنده خود از "کمال الهلباوی" از اعضای ارشد اخوان المسلمین مصر سوال کرد که رهبر جمهوری اسلامی ایران در نماز جمعه این هفته در مورد اتفاقات مصر اظهار نظر کرده و گفته اند یک انقلاب سراسری اسلامی در منطقه در حال شکل گیری است واکنش اخوان المسلمین به صحبت های ایشان چیست؟ الهلباوی در پاسخ گفت: من از 'امام' خامنه ای و تمام کسانی که از انقلاب مصر حمایت می کنند تشکر می کنم .

وی خاطرنشان کرد:‌ در مصر احزاب زیادی فعالیت می کنند بنابراین قانون اساسی باید تغییر کند و مردم باید نمایندگان مجلس را خودشان انتخاب کنند.

الهلباوی اظهار داشت: بعد از رفتن مبارک باید انتخاباتی سالم برگزار شود و مردم نوع حکومت آینده را انتخاب خواهند کرد.

وی افزود: اگر آنها دولت اسلامی بخواهند که امیدوارم این طور شود، این خواسته ملت است .

وزیر خارجه مصر باید از مواضع رهبر انقلاب ایران قدردانی کند

مجری بی بی سی در اقدامی زیرکانه اظهارات ضد ایرانی اخیر احمد ابوالغیط وزیر خارجه مصر را پیش کشید که عضو ارشد اخوان المسلمین هوشمندانه پاسخ داد: اول از همه وزیر خارجه مصر باید از وزارت کنار برود و دوم این که او از روابط مسلمانان با هم شناخت درستی ندارد و در حرف های خود باید از حمایت رهبران ایران از انقلاب مصر قدردانی کند.

الهلباوی افزود:با تاسف باید بگویم وزیر خارجه مصر با حملات غرب علیه ایران همراه شده که این قابل قبول نیست.

بی بی سی در ادامه حوادث انتخابات ایران را پیش کشید و عضو ارشد اخوان المسلمین در پاسخ گفت: من هم امیدوار بودم دولت خوبی مثل دولت ایران و رییس جمهوری خوب و شجاعی مثل آقای احمدی نژاد داشتیم.

الهلباوی اظهار داشت: احمدی نژاد عقیده اش را بیان می کند به درست یا به غلط بودن آن کاری ندارم، اگر کشورهایی مانند آمریکا و بریتانیا حق پیشرفت دارند چرا نباید کشوری مانند ایران هم حق پیشرفت داشته باشد.

وی گفت: کشورهایی مانند چین و هند از فناوری هسته ای برخوردارند چرا کشورهای مسلمان چنین حقی نداشته باشند.

 

خيانت موسوي بدتر از مسعود رجوي/خبرگان كاري كند كه لكه ننگين فتنه 88 براي هميشه پاك شود
 
 

سران فتنه به دنبال انحراف اذهان در آستانه راهپيمايي 22 بهمن هستند
نماينده مردم آباده در مجلس با بيان اينكه سران فتنه همانند كشورهاي غربي و آمريكا به دنبال انحراف اذهان عمومي در آستانه راهپيمايي 22 بهمن هستند، گفت كه حضور پرشور مردم رسوايي ديگري براي فتنه‌گران به ارمغان خواهد آورد.

 

حجت‌الاسلام داوود محمدجاني نماينده مردم آباده در مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگو با کلمه با اشاره به راهپيمايي 22 بهمن امسال، اظهار داشت: ملت ايران در حمايت از نظام جمهوري اسلامي ايران 22 بهمن با حضور در خيابان‌ها حمايت‌ قاطع خود را از انقلاب اسلامي اعلام مي‌كند.

وي با بيان اينكه دشمنان انقلاب اسلامي تلاش مي‌كند تا با حضور ميليوني مردم را سانسور كنند تا قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران به گوش جهانيان نرسد، افزود: امروز ديگر آمريكا و متحدانش قادر به سانسور حضور مردم نيستند چرا كه بعد از حماسه 9 دي تمامي دشمنان انقلاب به قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران اذعان كرده‌اند.

نماينده مردم آباده با اشاره به فتنه سال 88 گفت: سران فتنه براي مقابله با مردم خواسته‌هاي دشمنان انقلاب را پذيرفته و متاسفانه‌ ‌‌آنها را بر ملت ايران ترجيح دادند و اين رفتار فتنه‌گران هيچگاه از سوي مردم به فراموشي سپرده نخواهد شد.

محمدجاني با بيان اينكه سران فتنه همانند كشورهاي غربي و آمريكا به دنبال انحراف اذهان عمومي در آستانه راهپيمايي 22 بهمن هستند، گفت كه حضور پرشور مردم رسوايي ديگري براي فتنه‌گران به ارمغان خواهد آورد.

اين نماينده مجلس در واكنش به ادعاي سران فتنه براي حمايت از مردم تونس و مصر گفت: اين افراد در فتنه سال 88 تماميت انقلاب را هدف قرار داده بودند اما اكنون مي‌خواهند از مردم مصر كه با الهام از انقلاب اسلامي قيام كرده‌اند راهپيمايي كنند كه اين مسئله يك پارادوكس مشخص است؛ اين ادعاي دروغين فتنه‌گران در راهپيمايي 22 بهمن از سوي مردم بي‌پاسخ نخواهد ماند.

وي در پايان با تاكيد بر اينكه محاكمه سران فتنه به شعار اصلي مردم در راهپيمايي 22 بهمن تبديل خواهد شد، گفت: سران فتنه بايد ابتدا محاكمه شوند و سپس ادعاي دروغين حمايت از مردم مصر را مطرح كنند.

 

مبارك براي درمان به آلمان مي‌رود
يك هفته‌نامه آلماني نوشت كه شواهدي در دست است كه رئيس جمهور مصر با هدف درمان به آلمان سفر خواهد كرد.

 

در پي انتشار اخباري در چند روز گذشته مبني بر احتمال سفر "حسني مبارك " به آلمان براي درمان، "اشپيگل " نوشت كه رئيس جمهور مصر به زودي براي درمان به كلينيكي بسيار مجلل واقع در شهر "بادن‌بادن " خواهد رفت.
براساس اين گزارش، اشپيگل نوشت كه گفت‌وگوهاي ضروري در اين زمينه انجام شده است اما هنوز مشخص نيست كه آيا مبارك شخصا نيز نسبت به اين تصميم تمايل دارد يا خير.

"نيويورك تايمز " نيز چندي پيش از وجود پيشنهادهايي در دولت مصر براي سفر مبارك به آلمان به بهانه انجام معاينات پزشكي خبر داده بود.

گفته‌مي شود اين پيشنهاد بخشي از طرح "عمر سليمان " معاون رئيس‌جمهور مصر به منظور ايجاد يك راهكار براي خروج مبارك از بحران ايجاد شده در كشور است.

بر اساس اين طرح، مبارك براي انجام برخي معاينات و آزمايشهاي پزشكي عازم آلمان خواهد شد اما براي مدتي طولاني در آنجا مستقر خواهد شد.
برخي ديگر نيز پيشنهاد مي‌دهند كه مبارك از قاهره به منزلش در "شرم الشيخ " بازگردد و در آنجا بماند.
اين پيشنهادها بخشي از طرح‌هاي سليمان و رهبران نظامي مصر است تا از اين‌ راه ميزان نفوذ مبارك را كاهش دهند و دولت انتقالي را به رهبري شخص سليمان تشكيل دهند.

 

راهپيمايي 22 بهمن امسال تجديد بيعت 70 ميليوني با رهبر انقلاب خواهد بود
سخنگوي كميسيون اصل 90 مجلس گفت: راهپيمايي 22 بهمن امسال بار ديگر با حضور گسترده ملت انقلابي ايران، عرصه تجديد بيعت 70 ميليوني با رهبر معظم انقلاب و كوبيدن يك مشت محكم ديگر بر دهان مستكبران جهان خواهد بود.

 

حجت الاسلام حسين اسلامي نماينده مردم ساوه و سخنگوي كميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگو با خبرنگار پارلماني خبرگزاري فارس با بيان اينكه حضور با شكوه مردم در راهپيمايي 22 بهمن امسال علاوه بر پافشاري بر حفظ دستاوردهاي انقلاب اسلامي، نوعي حمايت جدي از انقلاب مردم مصر و تونس است، گفت: حضور گسترده مردم در راهپيمايي 22 بهمن امسال نقطه عطف تشكيل خاورميانه اسلامي خواهد بود.

وي با تشريح تفاوت حكومت اسلامي با حكومت‌هاي استبدادي، اظهار داشت: حكومت منطبق بر استبداد و زور همان حكومتي است كه رژيم ستم شاهي آنرا به اجرا گذاشته بود؛ حكومت استبدادي حكومتي است كه براساس آن شاه مخلوع 60 هزار مستشار آمريكايي را به جان مردم انداخته و اجازه هيچ‌گونه اعتراضي هم نمي‌داد.

نماينده مردم ساوه در مجلس خاطرنشان كرد: اما با گذشت زمان و وقوع انقلابي عظيم در ايران، حكومت استبدادي از بين رفته و با رهبري امام راحل، حكومت اسلامي با رعايت همه شئونات حكومتي بر مبناي اسلامي ناب محمدي(ص)، تشكيل شد.

"مردم در 32 سال گذشته، نقش آفريني جدي در عرصه‌هاي مختلف داشته و همواره پيرو شعارهاي انقلاب امام(ره) يعني آزادگي، عدالت‌طلبي و پيشرفت‌خواهي به عنوان شاخصه‌هاي اصلي حكومت اسلامي بوده‌اند. "

اسلامي در ادامه افزود: در حكومت اسلامي حفظ و گسترش ارزش‌هاي اسلامي ، صدور و انعكاس هرچه بيشتر الگوي حكومتي اسلام همواره مورد تاكيد رهبر معظم انقلاب و مسئولان نظام بوده است؛ امروز وقوع انقلاب‌هاي اسلامي در مصر و تونس نيز ناشي عمل به همان تكليفي است كه ملت ايران 32 سال پيش به رهبري امام راحل آنرا به مرحله اجرا گذاشته و حكومت ظالمان را درهم شكستند.

وي در ادامه گفت‌وگوي خود با خبرگزاري فارس، تمايل برخي كشورهاي منطقه به اسلام و وقوع انقلاب‌هاي اسلامي در كشورهايي همچون مصر و تونس و همچنين قيام مسلمانان عليه حاكمان خود فروخته‌ را متأثر از انقلاب اسلامي سال 57 در ايران دانست و از رهبري‌هاي امام‌گونه رهبر كبير انقلاب(ره) و مقام معظم رهبري در اين مسير دشوار قدرداني كرد.

سخنگوي كميسيون اصل 90 در ادامه اظهار داشت: امروز مفتخريم كه ايران اسلامي پس از گذشت 32 سال از عمر با بركت انقلاب، به عنوان كشوري مقتدر و عزيز در جهان مطرح شده و آزادي‌خواهان جهان نيز از ملت ايران الگو گرفته‌اند.

اسلامي همچنين با انتقاد از كساني كه به دنبال ايجاد شكاف و خيانت به ملت ايران هستند، افزود: كساني كه وقايع شوم پس از انتخابات را به وجود آورده و با چراغ سبز به غرب و دشمنان اسلام علاوه بر سر سپردگي خود، پنجه به صورت انقلاب كشيدند، بايد بدانند كه براي هميشه نامشان در كنار خائناني چون بني‌صدر، شاه ‌سلطان حسين و سران ذليل پهلوي ثبت شده است و تاريخ از آنها به عنوان وطن‌فروش و خائن ياد خواهد كرد.

وي خاطرنشان كرد: سران فتنه بدانند، مردمي كه عاشق و شيداي رهبر عظيم‌الشأن انقلاب هستند دير يا زود ايران اسلامي و خاك پاك كشورشان را از لوث وجود خائنان پاك خواهند كرد.

نماينده مردم ساوه در مجلس با بيان اينكه بي شك سرزمين باكري‌ها، همت‌ها و چمران ها جاي منافقين و خائنان به اسلام نيست، اظهار داشت: ملت ايران با حضور گسترده در راهپيمايي 22 بهمن امسال، علاوه بر حمايت همه‌جانبه از ملت‌هاي انقلابي مصر و تونس، محاكمه سران فتنه را نيز مطالبه خواهند كرد.

اسلامي در پايان خاطرنشان كرد: راهپيمايي 22 بهمن امسال بار ديگر با حضور گسترده ملت انقلابي ايران، عرصه تجديد بيعت 70 ميليوني با رهبر معظم انقلاب و كوبيدن يك مشت محكم ديگر بر دهان مستكبران خواهد بود.

 

ولایت‌مداری از نوع هاشمی
موضع آقای هاشمی رفسنجانی در حوادث پس از انتخابات در ابتدا فقط سکوت بود و در حالی که فعالان سیاسی انتظار واکنشی روشن از وی در قبال اردوکشی‌های خیابانی و اغتشاشات پس از آن را داشتند اما او پس از قریب به یک ماه سکوت، در نماز جمعه 26 تیر ماه حاضر شد و با ایراد خطبه هایی جنجالی خود را در معرض انتقادات گسترده ای قرار داد.

 

آقای هاشمی در سخنانش با حمایت از سران و فعالان ناآرامی ها، شرایط کشور را هم "بحرانی" توصیف کرد و بار دیگر با ابراز تردید نسبت به انتخابات گفت: «این انتخابات اگر مشکلاتی در آن پیش نمی‌آمد ما در 30 سالگی انقلاب بهترین گام را در جهت تحقق جمهوری اسلامی برمی‌داشتیم. من نمی‌گویم که این اتفاق نیفتاده است، اما ما از اواخر دوران تبلیغات دچار تردید شدیم. افرادی تردید کردند، تبلیغات نادرست و عمل نادرست صداوسیما باعث شد، بذر تردید در دل مردم به وجود بیاید که مثل خوره به جان ما افتاده است."

وی که پیش از انتخابات هم چندین بار ادعای تقلب را به صورت تلویحی مطرح کرده بود، افزود: ما تردید را بدترین مصیبت می‌دانیم. البته دو گروه هستند؛ عده‌ای تردیدی ندارند، قاطع ایستاده‌اند و کار خودشان را می‌کنند، اما عده‌ای هستند که کم نیستند و بخش زیادی از مردم فهیم و عالم کشورمان هستند که می‌گویند ما تردید داریم. ما باید برای رفع تردید آن‌ها کار کنیم. شرایط و دوران تلخی است. هیچکس از همه‌ جریانات دلش نمی‌خواست که این‌طور شود. همه ضرر کردیم."

حمایت از بازداشت شدگان جریان فتنه

آقای هاشمی در ادامه خطبه‌های نماز جمعه خود از بازداشت شدگان جریان فتنه حمایت و در عین حال شورای نگهبان را متهم به عمل نکردن به وظیفه خود کرد.
وی همچنین خواستار توجه به اجرای قانون شد اما اشاره ای به ایستادگی جریان فتنه در برابر قانون نکرد؛ موضوعی که با توجه به دو خواسته دیگر او موجب شد فعالان سیاسی نه جریان فتنه که نظام را مخاطب این سخن او بدانند. به همین دلیل جمعیتی از آشوبگران خیابانی که طبق وعده رسانه های بیگانه به خیابان های اطراف دانشگاه تهران، محل اقامه نماز جمعه تهران، آمده بودند از سخنرانی آقای هاشمی استقبال و حتی ساعاتی بعد دست به اغتشاش در راستای آنچه حقوق اعلام شده خود در نماز جمعه نامیدند، زدند. در این اغتشاش خیابان های اطراف دانشگاه تهران تا ساعاتی به ناآرامی کشیده شد و اکثر آشوبگران که برای اولین بار به نمازجمعه تهران آمده بودند به جای شعار همیشگی «مرگ بر آمریکا» و«مرگ بر اسرائیل» شعار مرگ بر چین و روسیه سر دادند.
استقبال محافل بیگانه
شاید به همین دلیل بود که سخنرانی جنجالی رئیس مجلس خبرگان همزمان با برانگیختن اعتراض شخصیت های و فعالان مطرح نظام، پوشش وسیع و معناداری در رسانه های بیگانه پیدا کرد.
به عنوان نمونه روزنامه انگلیسی ایندیپندنت در گزارشی تحلیلی نوشت که "هاشمی رفسنجانی در سخنانی که تقویت کننده مخالفان بود به صراحت از برخی نهادهای حکومتی در ایران انتقاد کرد" و روزنامه آمریکایی واشنگتن پست نیز عنوان کرد "خطیب نمازجمعه تهران به صورت تلویحی از مشروعیت جنبش مخالف به سرکردگی موسوی حمایت کرد."

بی توجهی به هشدار رهبر انقلاب
اما آقای هاشمی در شرایطی تلاش کرد تا از تریبون نماز جمعه ادعای سران داخلی جریان فتنه یعنی تقلب را مطرح و به نوعی تایید کند که رهبر معظم انقلاب چندین بار پیش از برگزاری انتخابات از جمله در سخنرانی اش در روز نوروز 88 درباره هدف دشمن در مخدوش کردن اعتماد عمومی به نظام شخصیت های داخلی هشدار داده بودند.
ایشان این موضوع را در خطبه‌های نماز جمعه 29 خرداد ماه 88 و حدود یه ماه پیش از خطبه های جنجالی آقای هاشمی هم بیان کرده بودند: هدف دشمن این است. میخواهند اعتماد را بگیرند تا مشارکت را بگیرند، تا مشروعیت را از جمهورى اسلامى بگیرند ... این خط را از پیش از انتخابات هم شروع کردند؛ از دو سه ماه پیش از این. من اول فروردین در مشهد گفتم هى دارند دائماً به گوشها میخوانند، تکرار میکنند که بناست در انتخابات تقلب بشود. میخواستند زمینه را آماده کنند. من آنوقت به دوستان خوبمان در داخل کشور تذکر دادم و گفتم این حرفى را که دشمن میخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئید. نظام جمهورى اسلامى مورد اعتماد مردم است. این اعتماد آسان به دست نیامده است.
ایشان همچنین افزودند که "مردم اطمینان دارند؛ اما برخى از طرفداران نامزدها هم اطمینان داشته باشند که جمهورى اسلامى اهل خیانت در آراء مردم نیست. ساز و کارهاى قانونى انتخابات در کشور ما اجازه‌ى تقلب نمیدهد. این را هر کسى که دست‌اندرکار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصدیق میکند؛ آن هم در حد یازده میلیون تفاوت!"

تاکید هاشمی بر مواضعش سابق
با این حال آقای هاشمی حاضر به اصلاح سخنانش در نماز جمعه نشد که حتی در مقاطع دیگری از جمله در مشهد و در دیدارش با اعضای حزب اعتدال و توسعه بر خطبه های جنجالی خود تاکید کرد.
او در ماه های بعد هم ترجیح داد که یا سکوت کند و یا به فراخور زمان مواضعی که منتقدان آن را "دو پهلو" دانستند، اتخاذ کند.
در تذکر به موضع گیری برخی خواص بود که حضرت آیت الله خامنه ای در روز 29 دی ماه 88 در دیدار مسئولان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و رؤسای ستادهای دهه فجر سراسر کشور، موضع گیری شفاف و پرهیز از مواضع مبهم و دو پهلو را یکی از نیازهای مهم دوران فتنه و غبارآلودگی فضا دانستند و افزودند: دشمنان همواره مخالف شفاف بودن فضا هستند زیرا آنها در فضای غبار آلود و فتنه می توانند به اهداف خود برسند.

تذکر به خواص
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: در شرایط کنونی همه جریانها و گرایش های سیاسی داخل نظام باید خط و مرز خود را با دشمن به صورت شفاف مشخص کنند و در این میان وظیفه خواص بویژه خواصی که تأثیرگذاری بالایی دارند، بیش از دیگران است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: موضع گیری دو پهلوی خواص مطلوب نیست و خواص باید مواضع خود را در قبال سخنان و اقدامات دشمن، شفاف بیان کنند.
ایشان افزودند: وقتی سران استکبار و ظلم، و اشغالگران کشورهای اسلامی وارد میدان می شوند و موضع گیری می کنند، دو پهلو و مبهم سخن گفتن صحیح نیست زیرا باید مشخص شود، افرادی که داخل نظام جمهوری اسلامی هستند، چه موضعی دارند و آیا حاضر هستند از دشمن تبری بجویند؟

تکرار بصیرت براى خواص
رهبر انقلاب حدود دو ماه بعد هم بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌ که آقای هاشمی هم در آن حضور داشت، تاکید کرد: باید دشمنى‌ها را شناخت. مشکل ما این است. اینکه بنده مسئله‌ى بصیرت را براى خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهى اوقات غفلت میشود از دشمنى‌هائى که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل می کنند به مسائل جزئى. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم.
ایشان در سال 89 هم چندین بار درباره اهمیت موضع گیری شفاف خواص سخن گفتند اما بخشی از سیاسیون معتقدند که مواضع آقای هاشمی همچنان دو پهلوست.

هاشمی: تابع رهبر انقلابم!

هرچند آقای هاشمی چندی پیش در دیدار جمعی از روحانیون و اساتید دانشگاه گفت که خود را "ملزم به تبعیت از دستورات رهبری می‌دانم" اما همچنان ترجیح داده است در برابر اقدامات جریان فتنه رویه سابق را ادامه دهد.
او حتی چند روز پیش در دیدار برخی اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گیلان بار دیگر تاکید کرد: در خصوص مسائل کشور مواضع خود را به صورت مشخص در آخرین حضورم در نماز جمعه تهران اعلام کردم و اکنون نیز به آن معتقدم.
استقبال بی بی سی
پس از تاکید چندباره آقای هاشمی بر خطبه های نمازجمعه جنجالی اش بود که بار دیگر رسانه های بیگانه به پوشش گسترده مواضع او پرداختند.
به طوری که بی بی سی، رسانه دولتی انگلیس که از عوامل مهم تحریک و هدایت آشوب طلبان محسوب شده، حتی "فیلم" خطبه های خبرساز نماز جمعه 26 تیرماه آقای هاشمی را هم بر روی سایت خود منتشر کرد.
سایت موسوی: سخنان هاشمی دلسوزانه بود
سایت رسمی میرحسین موسوی، از سران فتنه 88، هم در گزارشی با عنوان " بازخوانی سخنان هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه سبز"، نوشت: تاکید دوباره آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجلس خبرگان رهبری بر مواضع خود در نمازجمعه سبز تهران در ۲۶ تیر ۸۸ بار دیگر خاطره توصیه‌های دلسوزانه وی برای عبور از بحران پس از انتخابات را زنده کرد.

 

سید حسن:ای کاش در میدان التحریر بودم

 

سيدحسن نصرالله اظهار داشت: شعارها و خون‌هايي كه ملت مصر اهدا كرده‌اند، نشان مي‌دهد كه انقلاب آنها انقلاب آزادگان و خواستاران آزادي و بيزارشدگان از خفت و پستي اين ملت،‌ انقلاب اقتصادي،‌ سياسي و‌ اجتماعي است.

سيد حسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان روز دوشنبه طي سخناني درباره قيام مردم مصر اظهار داشت: مي‌خواهم گوشه‌هاي از انقلاب مصر را بازگو كنم. انقلاب مصر انقلاب همه ملت اين كشور است از مسيحي گرفته تا مسلمان و از پير و جوان و زن و مرد و همه.

اين يك انقلاب واقعي مردمي است. مهمترين عنصر اين انقلاب جوانان هستند. دوم اينكه اين انقلاب در نتيجه اراده اين ملت و عزم آنها است. اين ملت است كه تظاهرات مي‌كند و اين ملت است كه شهيد تقديم مي‌كند.

وي افزود: پس همين ملت است كه بايد تصميم بگيرد مي‌خواهد چه كار كند و چه نظامي را خواستار است. تصميم نهايي دست همين ملت است. تمام اتهام‌ها در مورد اينكه اين انقلاب از كشورهاي خارجي حمايت مي‌كند، در برابر اراده ملت مصر شكست خورده است.

دبيركل حزب‌الله لبنان افزود: گوهر اساسي اين انقلاب، نان و گرسنگي نيست بلكه به جايگاه مصر در منطقه و جهان و سياست‌هاي نظام حاكم بويژه درمورد مساله اسرائيل و فلسطين بستگي دارد. دوستان اسرائيل و آمريكا از فرهنگيان گرفته تا وسايل ارتباط جمعي و مسئولان اين كشور مي‌خواهند اين انقلاب را انقلاب نان و گرسنگي نشان بدهند.

دبيركل حزب الله لبنان گفت: ما مي‌خواهيم نظر خود را در مورد انقلاب مصر به جوانان اين كشور ابراز كنيم. آنچه كه شما انجام مي‌دهيد منطقه را كاملا تغيير خواهد داد و به نفع مسلمانان و آزادگان خواهد شد.

سيدحسن نصرالله اظهار داشت: شما امروز جنگ كرامت عرب‌ها را اداره مي‌كنيد، كرامتي كه ديكتاتورهاي عرب آن را از بين بردند. اي جوانان مصر، ما چهره‌ي شهيدان خود را در لبنان و فلسطين در چهره شهيدان شما مي‌بينيم و مقاومت خود را در مقاومت شما مي‌بينيم.

وي افزود: شما (جوانان مصر)‌ يادآور شهيدان و مقاومت ملت لبنان و فلسطين در برابر اسرائيل هستيد. جهان عرب به شما اميد بسته است و بايد به اين واقعيت اعتراف كنيم كه مصر مادر جهان است (ام الدنيا)،‌ شما مي‌توانيد چهره جهان را تغيير دهيد. ما مطمئن هستيم شما هم اين اطمينان را داريد كه مي‌توانيد تغيير را به وجود آوريد و منتظر روزي هستيم كه جايگاه فرماندهي و پيشرفت مصر را به اين كشور بازگردانيد.

سيدحسن نصرالله تصريح كرد: در نهايت تنها مي‌توانيم بگوييم كه كاش مي‌توانستيم با شما باشيم. در ميدان التحرير و بقيه ميدان‌هاي قاهره، اسكندريه، اسماعيليه، سوئز و برخي شهرهاي اين كشور. خدا شاهد است كه من دوست دارم با شما باشم و خون خود را همانند هر جوان مصري در راه هدف مقدس شما تقديم كنم.

وي افزود: من از طرف حزب‌الله و مقاومت اسلامي لبنان و از طرف همه گروه‌ها و احزاب ملي لبنان مي‌گويم كه همه تلاش خود را خواهيم كرد كه شما به هدف خود برسيد و براي پيروزي و دست يابي به هدف شما دعا خواهيم كرد
 

 

 


 

 
 
 

استبداد رفتنی است
32 سال پیش ایران

8 سال پیش عراق

3 هفته پیش تونس

و اینک مصر

و در آینده ...


 

 
 
 

سمفونی مردگان سبز
ارسال نامه به وزرات کشور از سوی سران فتنه، موسوی و کروبی، برای دریافت مجوز جهت انجام راهپیمایی به بهانه دفاع از مردم مصر و تونس در حالی صورت گرفت که این حضرات در طول یک سال گذشته با تمام توان خود به مقابله با جمهوری اسلامی پرداختند.

 

به گزارش کلمه ، سران فتنه برای رسیدن به اهداف پلید و براندازانه خود از هیچ کوششی فرو گذار نکردند. از آشوب ها و شورش های خیابانی تا توهین به تمامی مقدسات مردم ایران چون هتک حرمت روز عاشورا و پاره کردن عکس حضرت امام و... آنها بارها و بارها در نوشته ها و بیانیه ها و سخنرانی های خود، نظام جمهوری اسلامی را به تقلب در انتخابات محکوم کرده و انتخابات ریاست جمهوری سال 88 را که برخاسته از اراده مردمی بود، فرمایشی و جهت دار اعلام کردند. پس از آن حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و جمهوری اسلامی را نظامی کودتاگر و استبدادی معرفی کردند. حال چگونه است که این حضرات، تازه فیل شان یاد هندوستان کرده و با یک گردش 180 درجه ای، تقاضای درخواست مجوز برای راهپیمایی از وزارت کشور کرده اند؟ اگر به زعم و توهم این فتنه گران، این دولت فاقد وجاهت قانونی و حقوقی است پس اساسا تقاضای درخواست مجوز از این دولت نیز غیر عقلانی و منطقی است.


 


 


با این مقدمه به نظر می رسد این اقدام فتنه گران که حال دیگر تبدیل به مرده های سیاسی شده اند تیری بود در سیاهی که از دو حال خارج نبود:

یا این که وزارت کشور با درخواست مجوز فتنه گران مواقت می کرد و اجازه راهپیمایی به آنها را می داد. این فرض اگر چه محال است اما در صورت اتفاق، فتنه گران از این مجوز در جهت رسیدن به اهداف پلید خود که در طول یک ساله اخیر دائما بر آن اصرار داشته اند، استفاده می کردند. جالبی ماجرا در این است که حتی به این موضوع به صراحت در سایت های وابسته به خود اشاره کرده اند و نوشته اند که راهپیمایی روز 25 بهمن، هدف اصلی ش مقابله با جمهوری اسلامی است و براندازی دولت کودتاگر است!

و یا این که وزارت کشور با این درخواست مخالفت خواهد کرد. که در این صورت آنها می توانند به هواداران اندک خود چنین


تاریخ: سه شنبه 19 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

فردا بیعتی دیگر در نماز جمعه عاشقی

 

 

با پیروزی انقلاب اسلامی و برچیده شدن نظام شاهنشاهی یکی از اولین اقدامات نظام اسلامی برپایی نماز جمعه به عنوان یکی از تاثیرگذارترین تریبون ها و اجتماعات مردمی بعد از سالها در تاریخ این کشور بود.نماز جمعه به عنوان یک رکن تاثیر گذار در اداره حکومت اسلامی تا آنجا مورد توجه امام راحل عظیم الشان قرار داشت که فرمود: ((نماز جمعه در راس امور است)). در نخستین نماز جمعه های برپایی پایتخت انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران بسیاری از شخصیت های اصلی انقلاب مانند آیت الله طالقانی به اقامه نماز جمعه پرداختند اما کم کم و با اوج گیری و استقرار انقلاب نماز جمعه از یک نماز عبادی به محفلی برای برپایی عبادتی با بصیرت افزایی سیاسی همراه شد و اینگونه بود که نامش به عنوان نماز عبادی سیاسی جمعه مطرح شد.در اولین سال برپایی نماز جمعه تهران حضرت امام خمینی (ره) یکی از نزدیک ترین یاران انقلاب و معتمدین خود را که از فقهای برجسته حوزه بود را به سمت امام جمعه تهران منصوب کرد. آیت الله سید علی خامنه ای (مدظله) که از نخستین روزهای آغاز نهضت امام راحل عظیم الشان در کنار ایشان حضور داشته و در تمامی مراحل به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ایران جزو تاثیر گذار ترین افراد بودند در حالی به این سمت حساس و تاثیر گذار منصوب شدند که همزمان سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معاونت وزارت دفاع را بر عهده داشتند.در همان سال هم با انتخاب مردم به عنوان نماینده مجلس وارد اولین دوره مجلس شورای اسلامی شدند اما تریبون مقدس نماز جمعه که دارای شرایط خاصی بود همچنان به مامن پیشبرد اهداف انقلاب توسط معظم له تبدیل شد.

مقام معظم رهبری پس از رسیدن به امامت جمعه تهران تریبون نماز جمعه را به خواستگاه اصلی رویش تفکرات انقلابی و روشنگری مردم تبدیل کردند و در طی همه سال های حضور خود در این جایگاه تلاش نمودند اهداف انقلاب اسلامی را از این جایگاه حساس به گوش همه جهانیان برسانند.در سال های اولیه انقلاب و با همت ایشان و دیگر ائمه جمعه تهران نماز جمعه پایتخت به یکی از کوبنده ترین و با صلابت ترین تریبون های انقلاب اسلامی تبدیل شد تا جایی که دشمنان همواره مسائل مطرح شده در خطبه های نماز را رصد کرده و پوشش می دادند.به خصوص با آغاز جنگ تحمیلی روشنگری های ائمه جمعه در خصوص مسائل روز جنگ تاثیر بسیاری بر روی افکار عمومی و رسانه های جهانی داشت.رهبر عزیز انقلاب که آن روز ها در مسئولیت های خطیر انقلاب هیچ گاه از حضور در نماز جمعه غافل نشدند به خاطر داشتن مسئولیت های حساس و نزدیکی زیاد به امام یکی از ائمه جمعه ی تاثیر گذار تهران بودند که مواضع و دیدگاه هایشان بازتاب های بسیاری در محافل داخلی و خارجی داشت.این امر تا آن جا بود که امام همیشه از طریق رادیو به طور کامل به خطبه های ایشان گوش می داد . از طرف دیگر انفجار نماز جمعه ی سال 63 نیز نشان داد که دشمنان چقدر روی نماز جمعه های حضرت آقا حساس هستند و از هر فرصتی برای بهم زدن آن استفاده می کنند.

در نماز جمعه 24 اسفند ماه 63، مقام معظم رهبری در حالی که در حال اقامه خطبه های نماز بودند ناگهان بمبی دست ساز در میان جمعیت منفجر شد که در آن حادثه 14 نفر شهید شدند، اما ایشان که در آن زمان رئیس جمهور بودند به فاصله چند ثانیه خطبه های کوبنده خود را در حالی ادامه دادند که دشمن در خیال خام خود در پی تزلزل در حضرت آقا بود.خطبه های رهبر بزرگوار انقلاب در طول سال های انقلاب روح اصلی خواسته ها و آرمان های نهضت را به مردم منتقل می کرد و همواره از تاثیر گذار ترین تریبون های نظام به حساب می آمد .رهبر انقلاب بارها از همین تریبون پویا روشنگری هایی را به مردم عرضه می کرد که شاید با صدها کتاب و مقاله نمی توان آنها را به مردم عرضه کرد. نکته ی دیگری که حائز اهمیت است این است که ایشان در طول 31 سالی که به این سمت منصوب شدن در سخت ترین شرایط کشور و در پر مشغله ترین روزهای مسئولیت شان از حضور در این جایگاه مهم انقلاب غافل نشدند و همواره نماز جمعه را خواستگاه اصلی بیانات خود قرار دادند.
بعد از رحلت امام راحل عظیم الشان و رهبری حضرت آقا نیز این امر به خوبی جلوه پیدا کرد که ایشان در حالی که مسئولیت سنگین رهبری امت اسلامی را بر دوش می کشیدند و وظیفه انتصاب ائمه جمعه را بر عهده داشتند اما باز هم در کسوت امامت جمعه پایتخت ایران اسلامی حاضر شدند و مبانی اصلی انقلاب اسلامی و مسائل روز کشور را با مردم در میان گذاشتند.هر چند این حضور به دلیل مشغله رهبری بسیار کمتر از قبل شده بود و به سالی یک یا دو بار کاهش یافته بود اما عمق تاثیر گذاری همین حضور کوتاه نشان دهنده توجه ویژه ایشان به امر نماز جمعه است. حضور میلیونی مردم تهران در نماز جمعه هایی که به اقامت رهبر معظم انقلاب برگزار می شود و تجدید بیعت مردم در این نماز جمعه های تاریخی با آرمان های رهبری خود سندی دیگر برای اثبات این مدعا هاست.مساله دیگری که مطرح است مقام معظم رهبری بارها در مقاطع حساس کشور مانند 23 تیر 78 و 29 خرداد 89 از تریبون نماز جمعه اصلی ترین راه های بصیرت مردم و راهکارهای پیش روی کشور را تبیین کردند که همین امر نیز اهمیت این تریبون مقدس را چند برابر کرده است.

فردا در سالروز شهادت حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) که مامن قلوب همه ایرانیان است یک بار دیگر نماز جمعه تهران تاریخی خواهد شد. فردا یک بار دیگر زن و مرد و پیر و جوان در هر آب و هوایی و با هر مسافتی نسبت به دانشگاه تهران در نماز جمعه تهران حضور پیدا می کنند. فردا بار دیگر نائب بر حق امام زمان (عج) با نوای گرم و دل نشینش زمزمه (( یا ا أيها الّذين آمنوا إذا نودي للصّلوة مِن يوم الجُمعة فَاسعَوا إلي ذِکرالله وَ ذَروُا البَيع ذلکُم خَير لَکم إن کنتم تَعلمُون)) را برای صد ها هزار قلب عاشق که به او اقتدا کردند می خواند و فردا همه می آییم که در روز جمعه صاحب الزمان (عج) ضمن بیعت با نائب برحقش با سلاه ی پاک فاطمه(س) به سوگ ثامن الائمه(ع) باشیم و می آییم که رهبر برایمان از منطقه و موج بیداری اسلامی بگوید.
 تجلی حماسه9 دی در بهمن 89
http://www.islamupload.ir/images/j98n6ogor3k61kb2755s.jpg
 
 

شماري از عناصر وابسته به گروهك هاي رنگارنگ ضدانقلاب، نسبت به مرگ سانسورچي ارشد رژيم پهلوي در 82 سالگي ابراز تأسف كردند.

به گزارش کلمه،در اين بيانيه كه به امضاي اعضاي گروهك هاي سلطنت طلب، حزب توده، فدائيان خلق، ملي-مذهبي و منافقين (مجاهدين خلق) رسيده، آمده است: «فقدان داريوش همايون ضايعه اي براي جنبش دموكراسي است. او اگر بيشتر مي ماند از خويش يادگارهاي درخشان تر برجاي مي گذارد». اين بيانيه تسليت را عناصر ورشكسته اي چون هما سرشار، هوشنگ اسدي و همسر وي (نوشابه -الف)، محسن حيدريان، بابك اميرخسروي، محمد ارسعي، محمد برقعي، مسعود بهنود، فرخ نگهدار، خانبابا تهراني و «ا.ن» طنزنويس روزنامه هاي اصلاح طلب (عضو حلقه لندن) امضا كرده اند.


برخلاف اين بيانيه كه هماهنگي طيف هاي گوناگون ضد انقلاب را نشان مي دهد، «ا.ن» كسي كه پس از تظاهر به چپ روي، طي سالهاي اخير خود را به عنوان طنزنويس اصلاح طلب جا زده بود- با لحني دو آتشه تر از سلطنت طلبان- به تمجيد از داريوش همايون پرداخت و در روزنت (ارگان تحت مديريت سلطنت طلبان) نوشت: هميشه دوست داشتم داريوش همايون را ببينم. مطمئن بودم و هستم كه سايت هاي سبز هيچ نوشته اي را در دفاع از داريوش همايون منتشر نمي كنند، چرا كه حاضر نيستند بدنامي دفاع از او را حتي پس از مرگ بپذيرند. اگرچه او بي مهابا و بدون هيچ ترديدي از جنبش سبز دقيقاً با همان تفسيري كه در داخل ايران وجود دارد، حمايت مي كرد. فكر كردم نوشته را براي دوستان ديگر بفرستم ترديد كردم، حدس مي زدم آنها كه سابقه چپ دارند از او بدشان مي آيد، آنها كه ممكن است مذهبي باشند، بخاطر مذهبي بودن شان از او بدشان مي آيد. فكر كردم نوشته را به هر جا بدهم، با مشكل مواجه مي شود، سلطنت طلبان او را خائن به سلطنت مي دانند و برخي از جمهوريخواهان او را دشمن جمهوريخواهي مي دانند.


اين عضو حلقه لندن (مهاجراني) كه رسوايي در پروژه درازگوش تروا را سال گذشته به جان خريد، پيشاپيش احتمال مرگ قريب الوقوع يكي ديگر از عناصر ضد انقلاب را هم بدون ذكر نام داده و مي نويسد: نامش را نمي برم تا سق سياه غم دامنش را نگيرد. او هم اصلاً حال خوشي ندارد... يادمان نرود كه هميشه در دل حكومت هاي استبدادي كساني بودند كه زندگي را براي مردم ممكن مي كنند. داريوش همايون را بخاطر جانبداري اش از جنبش سبز، بلكه بخاطر حضورش در حكومت پهلوي و كار عظيم اش در روزنامه آيندگان كه به تربيت نسلي بزرگ از روزنامه نگاران انجاميد دوست دارم. او در همان روزهايي كه حكومت پهلوي سقوط مي كرد، و همه فرصت طلبان خود را نجات مي دادند، در كابينه آموزگار حاضر شد. كابينه اي كه تلاش كرد تا بحراني كه در كشور وجود دارد كنترل كند. در آن روزهاي انقلاب زدگي، كمتر مرداني بودند كه مي فهميدند كه كشور در حال نابودي است. من او را مي ستايم، همانطور كه احسان نراقي را بخاطر آخرين تلاش هايش براي جلوگيري از سقوط حكومت پهلوي مي ستايم.(!)


 
 


 
 
  رقیب آراء باطله امشب جهت خودنمایی در نمایشی سیاسی با بی شرمی تمام به حرم امام خمینی  (ره) می رود 

 

سحام نیوز :شنیده ها حاکیست رقیب آراء باطله امشب جهت خودنمایی در نمایشی سیاسی با بی شرمی تمام به حرم امام خمینی  (ره) می رود . حضور این خائن به امام و آرمانها ی امام  در بهشت زهرا با استقبال خانواده معظم شهدا رو به رو شده است. خانواده معظم شهدا و جوانان انقلابی که هفته گذشته از حضور مهدی کروبی در بهشت زهرا با لنگ کفش و شعار و کتک استقبال گرمی نمودند با شنیدن خبر حضور این مزدور فتنه گر ، خود را برای استقبالی باشکوه تر  از وی آماده می کنند.

در ذیل تصاویری از استقبال گرم مردمی از این فتنه گر در هفته گذشته و همچنین استقبال های قبلی به نمایش در آمده است که دیدنش خالی از لطف نیست :

 

 

 

 

alt




توصیه برادرانه کلمه برای غافلان...
 

ما بر و بچه های دانشجویی هستیم که تا چندی پیش همپای غافلانی بودیم که بنوعی دنباله رو افکار ضد ایرانی صهیونیست و سیا بودند .

خداوند متعال را شاکریم که ذات اقدس الهی پرده های غفلت را از جلوی چشمانمان کنار زد تا بتوانیم چهره واقعی و نیت اصلی این به اصطلاح جنبشیان سبزیان اموی را دانسته و قبل از هرگونه صدمه به بدنه این مملکت و نظام امام زمانی به راه حق بازگردیم.

ما تمام توان خود را به کار گرفته ایم که در فضای مجازی از سیانت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ولایت مطلقه فقیه حضرت آیه الله العظمی سید علی خامنه ای (مدظله و العالی) دفاع کرده تا اندک مردمانی که هنوز از سر لجاجت به دامن ملت برنگشته اند نیز به سنگر مقابله با صهیونیسم غاصب و عیادی وابسته به آن بپیوندند.

لذا از تمام خواهران و برادران دینی خود که تا این لحظه هنوز چشم به دستان بیانیه نویس و اطلاعیه چاپ کن و صدقه جمع کن از محمود عباسان  دست نشانده اسرائیل و فرومایگانی دارند که با القای تقلب در انتخابات ، مردم را به کوچه و خیابان کشاندند و خود در لباس زنانه از مواجهه شدن با مردم غیور و حزب اللهی هراسان به کناری رفتند و همچنان از وابستگان خود عاجزانه می خواهند تا هر از چند گاهی ، به دلایلی واهی به کوچه و خیابان بکشانند.

تا جایی که از این کار نیز،خسته و نالان شده و بفکر این افتادند که جنبش مردمی کشورهای مسلمان تونس،مصر،لیبی و ... را به جنبش لجنی خود نسبت دهند که خوشبختانه با بی اعتنایی مسلم مردم مواجه شد.

از این نمونه ها در این یکسال و اندی به وفور داریم و از بازگو کردن آن خودداری کرده و خواهان آن هستیم تا خودتان به حافظه تاریخی خود در این  مدت پس از انتخابات رفته و آنرا مرور کنند و با چشمانی باز به تجزیه و تحلیل آن پرداخته و قطع یقین به نتیجه ای  که ما به آن رسیده ایم خواهید رسید.

باشد تا در پیشگاه حضرت ولی عصر شرمسار نگردیم.



 
در پی اعتراضات عمومی گسترده در سراسر مصر،‌ حسنی مبارک، رییس جمهوری این کشور اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری آتی شرکت نخواهد کرد.

 

 فرانس 24،‌ حسنی مبارک شب گذشته باتسلیم شدن در برابر مطالبات مردمی و اعتراضات عمومی برای برکناری وی،‌ اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری مصر که قرار است در شهریورماه برگزار شود، شرکت نخواهد کرد.


وی در نطق رادیو و تلویزیونی خود که از طریق تمامی شبکه‌های تلویزیونی جهان پخش می‌شد در عین حال تاکید کرد تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری حکومت را در دست خواهد داشت.


این سخنرانی در حالی صورت گرفت که میلیون‌ها تن از مردم مصر دیروز و دیشب با حضور در میدان آزادی شهر قاهره خواستار کناره‌گیری حسنی مبارک از قدرت شدند.


 
 

خصوصی سازی های پر مساله توسط قانون‌دانان قانون‌شکن

 

الياس نادران در يادداشت جديدش نوشت: جریان قدرت طلب و فاسدی در حال شکل گیری است و از مدتها قبل برای حضور در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فعالیت های زودهنگام و گسترده ای را آغاز کرده است. شناخت وبصیرت در قبال رفتار چندگانه آنها، فرصت سوداگری سیاسی را از این جریان مخرب خواهد گرفت.


حیات این جریان مخرب در ایجاد و گسترش دوقطبی های سیاسی است.از درون اختلافات داخلی رشد می کنند.برنامه ریزی می کنند تا با ایجاد اختلاف و دوگانه های سیاسی، به اهداف خود دست پیدا کنند.تنش و درگیری مهمترین بستر برای رویش و گسترش این جریان سیاسی است. از این‌رو حفظ وحدت و ورود پیدا نکردن به این اختلافات و دامن نزدن به آنها در شرایط فعلی یک راهبرد اساسی است.این جریان که لبه دوم تیغ حمله به نظام و هجمه به ولایت فقیه است هرچند ظاهر متفاوت و موجهی به خود گرفته است اما بدون شک از فتنه اول خطرناک تر است.

خط خبری شخصیت های اصلی و رسانه های این جریان، درشت نمائی اختلافات دولت و دیگر قوا است.تلاش می کنند همه قوا را مخالف دولت نشان دهند.همه منتقدین را در یک صف و آنها را هم در کنار دشمنان دولت می نشانند.این دوگانه سیاسی فرصتی را برای مظلوم نمائی و نهایتا سوء استفاده از افکار عمومی برای پیشبرد برخی روش های نادرست سیاسی و اقتصادی فراهم می سازد.

این دو قطبی مصنوعی حاصل یک سناریوی از پیش طراحی شده است.از یک سو اختلاف افکنی بین نیروهای خودی را در دستور دارد و از سوی دیگر پشت پرده با جریان اصلاحات و فتنه همراه و همنشین می شوند.

هزینه این فتنه جدید از طریق به خدمت گرفتن اصلی ترین مراکز اقتصادی کشور صورت می گیرد. مهمترین روش برای تسلط بر این نهادهای اقتصادی نیز خصوصی سازی های پر مساله توسط قانون‌دانان قانون‌شکن است.

این جریان برای رسیدن به اهداف خود حاضر است با هر جریان نامشروعی گره بخورد.برای بازنشستگی یک فتنه گر تلاش می کند.امنیت ورود فتنه گر فراری را تضمین می کند.با سران جریان فاسد اقتصادی در دوران سازندگی پیوند می خورد و با آنها جلسات شبانه برگزار می کند و برای جذب بدنه پائین دست اصلاحات اباحه گری فرهنگی را در دستور کار قرار می دهد.

از اینرو تلاش می کنند به گروه ها مرجع نزدیک شوند و مدتها است که روی ورزشکارها، هنرمندان و ایجاد تشکل های موازی روحانی برنامه ریزی کرده اند.

هدف اصلی این جریان که متاسفانه به قدرت نیز متصل و کانون های اصلی تولید ثروت و اقتصاد را در دست گرفته است، انتخابات مجلس و مهمتر از ان ریاست جمهوری است.

به همین دلیل چند هفته پس از انتخابات 88 درحالیکه نظام درگیر فتنه و فتنه گران بود، جلسه گذاشتند و نیروهای خود را جمع و رسما اعلام کردند که باید برای مجلس و تعیین نامزدهای اصلی برنامه ریزی کنیم و نباید با هیچ جریانی ائتلاف کنیم.

برنامه اصلی آنها این است که از درون مجلس پلی برای ریاست جمهوری بسازند و از همین طریق نیز به نظام فشار بیاورند و اضطرار درست کنند تا نامزد مد نظرشان تائید صلاحیت شود.

اصولگراها و نمایندگان مجلس و جریانات ارزشی باید توجه کنند تا در زمین بازی این جریان سوداگر قرار نگیرند. نباید مسائل اصلی فراموش شود.در حال حاضر پی گیری مشکلات اقتصای و اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها ومواردی از این دست نیازمند فاصله گرفتن از مسائل فرعی و تنش زااست.این همان چیزی است که این جریان را به شدت مستاصل و خواب آشفته و پریشان آنها را بهم می ریزد.

کسانی که ما را نمی شناسند و ما را حامی دولت می پندارند بخوانند

طرفداران جنبش سبز امروز ! ما نخستین حامیان جنبش و از اولین طرفداران میرحسین موسوی بودیم. اما نه این میر حسین شما ، میر حسین ما ، نخست وزیر امام (ره) بود حامی او حضرت روح اله بود نه میرحسین شما که حامیانش دشمنان حصرت امام یعنی آمریکا و اسرائیل هستند. اگر شما امروز به خاطر مخالفت میرحسین با نظام حامی و طرفدارش شدید ، این ما بودیم که قبل از انتخابات آرزوی حضور او را در میدان انتخابات در سر داشتیم و پس از اعلام حضورش با تمام تلاش در ستاد های مردمی او حضور یافته و برای رسیدن وی به ریاست جمهوری تلاش کردیم.

اگر شما امروز به خاطر مخالفت وی با اوامر رهبری از او پشتیبانی می کنید ما قبل از انتخابات به دلیل سخنان وی در طرفداری از ولایت فقیه و تبعیت از آن با او همراه شدیم. اما او به ما که طرفداران و به وجود آورندگان واقعی جنبش سبز بودیم و به انقلاب و ایران خیانت کرد و جنبش را در اختیار مزدوران آمریکا و اسرائیل و انگلیس قرار داد. باورمان نبود که میرحسین ما با بی بی سی و صدای آمریکا همصدا شود و به تمام آرمانهای ما که آرمان امام بود پشت پا زده و تحت الحمایه دشمنان قسم خورده ما قرار گیرد.



 

شریعتمداری:قيافه هاي ديدني! -نكته
شریعتمداری:قيافه هاي ديدني! -نكته

چند هفته بعد از انتخابات 22 خردادماه 88 را به خاطر آوريد. آنچه در داخل كشور جريان داشت، آشوب و بلواي فتنه گران بود كه همه جا با مقابله مثال زدني مردم روبرو مي شد و نهايتا بعد از چند هفته و هنگامي كه هويت وطن فروشانه سران فتنه برملا شد...

  چند هفته بعد از انتخابات 22 خردادماه 88 را به خاطر آوريد. آنچه در داخل كشور جريان داشت، آشوب و بلواي فتنه گران بود كه همه جا با مقابله مثال زدني مردم روبرو مي شد و نهايتا بعد از چند هفته و هنگامي كه هويت وطن فروشانه سران فتنه برملا شد، كساني كه به توهم تقلب به خيابان ها آمده بودند، پا پس كشيدند و به وضوح متوجه شدند كه فريب سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس و اسرائيل را خورده اند و زبان جين شارپ و جرج سوروس و ريچارد رورتي و... در دهان خاتمي و موسوي و كروبي جاسازي شده است.


اين وجيزه اما موضوع ديگري دارد. تبليغات گسترده رسانه هاي آمريكايي و اروپايي را به خاطر مي آوريد. «كاه» را «كوه» نشان مي دادند و پي درپي در اين شيپور فريب مي دميدند كه كار جمهوري اسلامي ايران تمام است و با ذوق زدگي مصنوعي از پايان حاكميت اسلام سخن مي گفتند و اين كه ديگر در ايران از ضديت با آمريكا و اسرائيل خبري نخواهد بود! و... بديهي است كه اين عمليات رواني دوام چنداني نداشت و حماسه 9 دي و 22 بهمن ميخ نهايي را بر تابوت فتنه كوبيد و سران فتنه از آن پس به مرده هاي متحرك تبديل شدند و آمريكا و انگليس و اسرائيل نيز به ناچار از مرگ فتنه خبر دادند و فتنه گران مانند اسب هاي درشكه كه وقتي به سربالايي مي رسند و از حركت بازمي مانند يكديگر را گاز مي گيرند، به جان هم افتادند و برخي از آنها هم براي بازگشت دوباره به عرصه سياسي كشور
- كه آرزويي محال است- كاسه گدايي به دست گرفتند و... اين سرانجام سران وطن فروش فتنه بود. عبرت گرفتني است! نيست؟!


و اما، خداوند تبارك و تعالي مجازات سخت تر و سنگين تري براي مديران بيروني فتنه در نظر گرفته بود. به حال و هواي اين روزهاي آمريكا، اسرائيل، انگليس، سران ديكتاتور و خودفروخته برخي كشورهاي عربي نظير مصر، تونس، يمن، اردن، عربستان، الجزاير و... نگاه كنيد. آنها كه همين يك سال و چند ماه پيش با كليد زدن فتنه 88، خواب پايان دادن به حاكميت اسلام ناب در ايران را مي ديدند، امروزه با وحشت و دلهره اي پنهان نكردني شاهد فروپاشي حاكميت هاي وابسته به خود در منطقه هستند. نتانياهو كه سال گذشته با افتخار!! اعلام كرده بود «اصلاح طلبان در ايران، بزرگترين سرمايه اسرائيل هستند»! امروزه از خيزش اسلامي ملت ها در خاورميانه به وحشت افتاده و جيغ بنفش مي كشد كه
«خميني بار ديگر در خاورميانه به صحنه آمده است». نخست وزير انگليس، از شكل گيري غيرقابل پيش بيني(!) دولت هاي اسلامگرا در منطقه به وحشت افتاده است و اوباما كه تا همين چند ماه قبل، با تحسين و تقدير از موسوي و خاتمي و كروبي به عنوان «كساني كه در مقابل اسلامي بودن حاكميت ايران قد علم كرده اند» ياد مي كرد و با محكم كردن گره كراوات خود مي گفت؛ «آمريكا وظيفه دارد با تمام توان خود از آنها حمايت كند»، امروزه با دلهره اي مثال زدني شاهد خيزش ملت هاي مسلمان عليه دولت هاي دست نشانده آمريكا در منطقه است.


راستي به ياد داريد كه در جريان فتنه 88، همين آمريكا و انگليس و اسرائيل و سران دست نشانده مصر، تونس، الجزاير، يمن، اردن، عربستان و... با چه ذوق زدگي به حمايت از فتنه برخاسته بودند؟ و چه سخاوتمندانه به پاي موسوي و خاتمي و كروبي دلار مي ريختند و تمامي رسانه هاي خود را براي دروغ پردازي و توهم پراكني عليه جمهوري اسلامي ايران به صف كرده بودند؟! اين روزها قيافه همه آنها نه فقط ديدني، بلكه خنديدني است! نيست؟!
به قول امام راحلمان(ره)؛ آمريكا شيطان بزرگ است. حالا به آيه 48 از كلام خدا در سوره مباركه انفال توجه كنيد؛


اذا زين لهم الشيطان اعمالهم... يادآور هنگامي را كه شيطان اعمال آنها را در نظرشان نيكو جلوه داد و به آنان گفت؛ امروز هيچكس بر شما غلبه نخواهد كرد و من -شيطان- در كنار شما هستم، اما هنگامي كه دو سپاه اسلام و كفر با يكديگر روبرو شدند، شيطان پا پس كشيد و- خطاب به كفار- گفت؛ «من از شما بيزارم، من چيزي مي بينم كه شما نمي بينيد...»
... و تو، اي خداي بزرگ! چقدر مردم ايران را دوست داري...


 

خاتمی:بايد مواظب فرصت‌طلبان بود

 

نماينده مردم كرمان در مجلس خبرگان رهبري گفت: بايد مواظب فرصت‌طلبان بود تا گوهر انقلاب را به تاراج نبرند.


 

 آيت‌الله سيد‌احمد خاتمي چهارشنبه شب در جمع مردم بردسير اظهار داشت: نعمت نظام مقدس جمهوري اسلامي يك فرصت گرانبها براي ملت ايران است و اين فرصت هديه خداوند محسوب مي‌شود و دهه فجر دهه قدرداني و سپاسگزاري از خداوند براي عطا كردن اين نعمت و فرصت ارزشمند است.
خاتمي گفت: در عصري كه اسلام غريب بود، اين انقلاب به صحنه آمد و حاكميت كفر را شكست و خيزش جهاني را به راه انداخت و امروز شاهد آغاز جنبش در مصر هستيم و ‌خيزش مردم مصر امان استكبار را بريده است و اين‌ها همه از بركات انقلاب اسلامي محسوب مي‌شود.


وي تصريح كرد: مردم در اين دنيا نسبت به فرصت‌ها سه گروه هستند، عده‌اي فرصت‌سوزي مي‌كنند و حوادثي كه بعد از رحلت پيامبر اسلام (ص) به وجود آمد، مصداق فرصت‌سوزي است كه اگر زمام امور را به دست فرد معرفي شده توسط پيامبر، حضرت علي (ع) مي‌سپردند، اين بلاها بر سر مسلمانان نمي‌آمد.
خاتمي افزود: حضور 85 درصدي مردم در انتخابات سال 88 يك فرصت بسيار مغتنم الهي و سرمايه كشور بود و برخي تشنگان قدرت فرصت‌سوزي كردند و فتنه‌ها را برپا كردند.
امام جمعه موقت تهران بيان داشت: گروه دوم مردم فرصت‌طلبان هستند، اين‌ها در واقع كساني هستند كه در عصر غربت انقلاب دور از گود نشسته بودند و چون ورود به گود براي آنها مشكلاتي را در پي داشت، آنان به فكر منافع خود بودند و هنگامي كه نشانه‌هاي پيروزي نمايان شد به صحنه آمدند و خود را شريك دانستند كه بايد مواظب آنها بود تا گوهر انقلاب را به تاراج نبرند.
وي خاطرنشان كرد: دنياي غرب در آغاز روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي ما اميد داشت كه از طريق دولت موقت بتواند آن چه را كه مي‌خواهد، از اين انقلاب به دست آورد، آنچنان كه هم‌اكنون در مصر البرادعي را به صحنه آورده‌اند و البرادعي در سخنان اخيرش گفته است، انقلاب ايران يك افسانه واقعي است و نبايد گذاشت اين افسانه در مصر اتفاق بيفتد.
خاتمي تصريح كرد: غربي‌ها به اميدي عليه انقلاب نوپاي ما تلاش نكردند، اما اگر آنان مي‌دانستند اين انقلاب روزي جهاني مي‌شود در همان روزهاي آغاز دخالت نظامي مي‌كردند، البته اميدي كه آنان به دولت موقت بسته بودند، جزو اشتباهات محاسباتي آنان بود؛ آنها امام راحل را نشناخته بودند و عظمت و قدرت نفوذ وي را درك نكرده بودند و با همراهي مردم، آمريكا در توطئه ناكام ماند.


نماينده مردم كرمان در مجلس خبرگان رهبري گفت: فرصت‌طلبان در فتنه سال 88 خود را همسو با حركت مردم نشان دادند، اما روحشان با روح حركت مردم كه همان ولايتمداري بود، همسو نشد و بار ديگر مردم غيور ايران با رهبري عالمانه و هوشمندانه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر فرزانه انقلاب اين توطئه را خنثي كردند.
وي افزود: گروه سوم مردم فرصت‌سازان هستند كه انبيا و اوليا خداوند به عنوان فرصت‌سازان تاريخ بشريت هستند.
وي اظهار داشت: پيامبر اسلام (ص) در زماني به صحنه آمدند كه سراسر جهان غرق در ظلمت و جهل بود و ايشان آمدند و فضا تغيير كرد و اين نعمت بزرگي است كه خداوند به بندگانش عطا كرد و از ويژگي‌هاي انبيا و امامان همين تبديل بحران‌ها به فرصت‌ها است و آنان بحران‌ها را به عنوان سكويي براي رسيدن به رشد و كمال استفاده كردند.


خاتمي تصريح كرد: صلح امام حسن مجتبي (ع) با معاويه، برخورد امام رضا (ع) با مأمون در بر عهده گرفتن خلافت و وليعهدي و هشت سال جنگ تحميلي در ايران همگي بحران‌هايي بودند كه به فرصت تبديل شدند و امام حسن (ع) با پذيرش صلح با معاويه زمينه حكومت اسلام را هموار كردند، امام رضا (ع) حقانيت حضرت علي (ع) را از تريبون حكومت بني‌عباس تبيين كردند و امام راحل در جنگ تحميلي با تدابير الهي‌اش كشور را در مقابل تهاجم بيگانگان بيمه كرد.
وي بيان داشت: فتنه سال 88 يك بحران بود كه با تدابير حكيمانه رهبر عزيز انقلاب باز هم به فرصت تبديل شده است، فرصتي كه اين بار كشورمان را در برابر فتنه‌هاي داخلي و منافقان بيمه كرد.


 

 

 

فاکس‌نیوز حتی نمی‌داند عراق کجاست!
شبکه فاکس‌نیوز كه از حاميان اصلي حمله به عراق بوده و وابسته به جمهوریخواهان محافظه‌کار امریکا است، در اشتباهی عجیب نام مصر را روی نقشه کشور عراق حک کرد!

به دنبال اين گاف شبكه فاكس نيوز، پایگاه اطلاع‌رسانی سین‌سیناتی، با انتشار عکس اين اشتباه، به طرح این سؤال پرداخت که اگر فاکس‌نیوز نمی‌داند مصر کجاست، پس چگونه در مورد آن گزارش تهیه می‌کند. گفتني است فاكس نيوز در فتنه سال گذشته از حاميان اصلي اغتشاشگران بود.



 

 




تاریخ: پنج شنبه 14 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman


تهران در انتظار 9 دی دیگر

از گوشه و کنار به گوش رسیده است که پسماندهای جنبش تا به سر لجن کشیده و در انتظار خود نمایی دیگری در بهمن ماه هستند تا به افراد جدا شده از بدنه این تابوت خالی القا کنند که هنوز هم در حال نفس کشیدن هستند و دریغ از آن که این گستاخان به اصطلاح موج سبزی در نطفه خفه شده ی مزدور و جیره خوار سرویس های موساد و سیا ، سر در لجن زار آخور خود کرده اند و خبر ندارند که امت حزب الله در 9 دی و 22 بهمن سال 88 با اقتدار وصف ناشدنی این جنبش اموی را زیر خروارها خاک دفن کرده اند.

از گوشه و کنار به گوش رسیده است که پسماندهای جنبش تا به سر لجن کشیده و در انتظار خود نمایی دیگری در بهمن ماه هستند تا به افراد جدا شده از بدنه این تابوت خالی القا کنند که هنوز هم در حال نفس کشیدن هستند و دریغ از آن که این گستاخان به اصطلاح موج سبزی در نطفه خفه شده ی مزدور و جیره خوار سرویس های موساد و سیا ، سر در لجن زار آخور خود کرده اند و خبر ندارند که امت حزب الله در 9 دی و 22 بهمن سال 88 با اقتدار وصف ناشدنی این جنبش اموی را زیر خروارها خاک دفن کرده اند.

هامون نیوز به نقل از کلمه لازم می دانیم به مدعیان ادامه دهنده جنبش اموی این تذکر را داده که به هرگونه تحرک ، محکم ترین پاسخ دندان شکن از طرف امت حزب الله روبرو خواهند شد.

 

لازم می دانیم به مدعیان ادامه دهنده جنبش اموی این تذکر را داده که به هرگونه تحرک ، محکم ترین پاسخ دندان شکن از طرف امت حزب الله روبرو خواهند شد.

 



 


منافقین هم برای کروبی برنامه دادند
هوشنگ اسدی سر پل منافقین و سران فتنه در ایران در ارتباطی که با شیخ مهدی کروبی بر قرار نموده است از وی در خواست نموده است که سکوت را بشکند و. و به مناسبت ایام دهه فجر بیانیه تند صادر نماید

وی که سکوت اخیر کروبی را به بی برنامگی و نداشتن حرف تازه ای برای گفتن  تعبیر نموده  به کروبی راهکار های مختلفی بر 3 محور پیشنهاد داده است.

- صدور بیانیه های بین المللی تا مورد توجه رسانه های خارجی قرار بگیرد
- با صدور بیانیه های جنجالی نسبت به اعدام های معاندین و قاچاقچی ها روند پروندهای متهمین را از مسیر خارج نماید
- در بیانیه ها نیز سعی نکند که انقلاب مصر وتونس را به جنبش سبز ارتباط دهد مانند آنچه که موسوی در بیانیه خود آورده .

لوگوی نشریهٔ اینترنتی روز آنلاین‏


این روزنامه توسط فراریها و منافقین  منتشر می‌شود و بودجه آن از سوی پارلمان هلند تامین می‌شود.

نوشابه امیری،همسر هوشنگ اسدی  سردبیر روز، در جریان تظاهرات علیه جمهوری اسلامی در برابر ساختمان سفارت در پاریس، فعالیت چشمگیری داشت /




 


رویارویی امت حزب ا.. با فتنه جدید جنبش سبز


روزگاری خاورمیانه  تحت سلطه کشورهایی  که در دست دول استکبار  و امپریالیسم بود ویا در دست دیکتاتور هایی که با نمایشهای دموکراسی وار بر تخت کمرانی نشسته بودند.
در این نمایشها که با انتخابات نیز همراه بود انتخاباتی کع از قبل نتیجه آرا معلوم بود و بار دیگر تنها نمایندگان و رابطان دولتهای استکبار بر مسند قدرت می نشستند.این وضعیت تا سال 57 که انقلاب ایران به ثمر نشت ادامه داشت. ولی بعد از این انقلاب روح آزادگی بر ملت خاورمیانه دمیده شد و هر چند گاهی شاهد سرنگونی یکی از همین دولتهای دیکتاتور در منطقه هستیم.
ترس از انقلاب ایران کار را به جایی رساند که تمام دولتهای استکباری در یک یورش مستقیم می خواستند این درخت تناور که با انقلاب اسلامی به ثمر نشسته بود را در جنگی 8 ساله قطع کنند ولی از آنجا که این انقلاب ریشه در دین و دین ریشه در سرشت آدمیان این مرز و بوم داشت نه تنها شکستی برای این ملت نداشت که چه بسا این انقلاب به واسطه ایستادگی رهبران و مردمان این دیار به اقصی نقاط جهان صادر شد.
در طی سالهای بعد از جنگ 8 ساله دولتهای دیکتاتور نتوانستند طبق رویکردهای قبلی عمل کرده و رفته رفته اصلاحاتی در دولتهای خود بوجود آورند ویا اینکه اگر بر روی خواست خود پافشاری کرده بودند بعد از مدتی صاقط شدند که میتوان به دولت عراق و شخص صدام(لعنت ا...) اشاره کرد.
ندای انقلاب اسلامی ایران امروز در جهان پیچیده و هرروز امتی آزاده با سرمشق قرار دادن آن پیش به سوی آزادگی و آزاد زیستن پیش میروند همچون تونس ،یمن ، اردن،الجزایر و مصر
در این روزها که لرزش دولتهای امپریالیسم از اتحاد مردمان آزادایخواه مشهود است . از سویی منافع خویش را از دست رفته می بینند و از طرفی از ترس به روی کار آمدن رهبرانی آزاده که باجی به انها نخواهند داد دست به شیطنتی جدید در قالب فتنه ای نو زده اند.
هماتنطور که در سال گذشته عده ای ساده لوح با رهبریت عناصر خودفروش اقدام به تضعیف امنیت ملی و کودتا  نمودند امروز نیز در قالب همان فتنه ولی با شکلی جدید خواهان برافرازی پرچم تفرقه ،دروغ و تضویر در کشور هستند.به صورتی که در این چند روز اخیر جلسات زیر زمینی و پنهانی عناصر اصلی این جریان از سر گرفته شده و به فکر این افتاده اند که از این اوضاع ماهی خویش را صید کنند.
اما اینان یا چشم خود را بسته اند ویا نمی بینند که دولتی همچون دولت مبارک در مصر که تحت الحمایه امریکا میباشد را چگونه از طرف دولتهای امپریالیسم طرد شده ودر آخرین پیغام اوباما گفته شده که مبارک باید از قدرت کنار برود.
اینان نمیدانند که مردمان این دیار مردمان 9دی هستند و بدون هیچ حد و مرزی در دفاع از ارزشها ، دین ، رهبر و کشور خود کوتاه نمیایند.


 


آری این بار نیز ملت هوشمند و مقتدر ایران اسلامی رو در روی این خود فروشان می ایستند و تا آخرین قطره خون خود اجازه نخواهند داد که مکر بنی ساعده تکرار شود و تحت رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای به سوی سرافرازی ایران اسلامی پیش میروند تا جایایی که جهان از حاکمان مستبد و خونخوار و خودفروخته پاک شود. 

 


مجری تلویزیون اقدامات برادرش را زیر سوال برد

سید مرتضی حسینی مجری مسابقات و برنامه‌های تلویزیونی و برادر سید محمد حسینی مجری سابق صدا و سیما به تازگی در گفتگویی اقدام برادرش در مصاحبه با صدای آمریکا را اقدامی نادرست قلمداد کرد. بخش‌هایی از گفته‌های حسینی را به نقل از بولتن نیوز می‌خوانید:

کار نادرست برادر
متاسفانه در این چند روز اخبار مصاحبه برادرم را با شبکه VOA از برخی از دوستانم شنیده اما هنوز نتوانسته‌ام با برادرم ارتباطی برقرار کنم و دلیل این کار را از او بخواهم. وی مدت زیادی است که هیچ‌گونه تماس و ارتباطی با خانواده و دوستان خود در ایران نداشته است و همه ما نگران دام این شبکه‌ها برای او هستیم.
 
ما مخالف بودیم

متاسفانه خانواده و شخص من مخالف رفتن وی به خارج از ایران بودیم؛ چرا که می‌دانستیم آنها از یک مجری برنامه‌های تلویزیونی تنها صرف کار مجری‌گری انتظار ندارند و قطعا او را وارد مسائل سیاسی و حاشیه‌ای می‌کنند. البته او مدتی را در دبی صرفا به کار اقتصادی مشغول بود ولی نمی‌دانم چه طور سر از این شبکه‌ها درآورده است.
 
مجریان صداوسیما از معتقدترین آدم‌ها هستند
صدا و سیمای جمهوری اسلامی یکی از پاک‌ترین نهادها و سازمان‌های کشور است که افراد مومن و متعهد زیادی در آن فعالیت می‌کنند که در یک فضای صمیمی و به دور از هرگونه سیاست‌زدگی به خدمت‌رسانی به مردم مشغول هستند. مجریان صدا و سیما هم مثل دیگر کارکنان این سازمان از معتقد‌ترین افراد به آرمان‌های نظام هستند و حاضر نیستند یک وجب از خاک کشورشان را با میلیون‌ها تومان پول عوض کنند و اینکه هرکس چه برادر بنده و یا هر کس دیگر بخواهد در هر جای دنیا با اظهاراتی سطحی این مسائل را زیر سوال ببرد قطعا از دایره انصاف و عدالت خارج شده است.

صداقت را در نظر بگیرید
باید همه ما صداقت را به عنوان یک اصل جدی در زندگی خود قرار دهیم و یادمان نرود که چه کسانی باعث شهرت و محبوبیت ما می‌شوند و اگر روزی مردم از ما روی برگردانند دیگر آن روز روز پایان عمر حرفه‌ای ماست. پس نباید برای دلخوشی یک عده سودجو و منفعت‌طلب که پیوسته در فکر ضربه زدن به نظامی هستند که افتخارش پیروی از ائمه اطهار (ع) است، قدمی برداریم.


 
 


ماجرای وعده آب و برق مجانی در اول انقلاب!

برگی
دیگر از یک دروغ ۳۰ ساله! سی سال است که دشمنان امام و انقلاب، با
وارونه سازی یک خبر و تحریف ماجرا، مدعی هستند که امام خمینی بعد از
پیروزی انقلاب اسلامی به مردم ایران قول داده است که آب و برق مجانی
می‌شود. دروغگویان حتی مدعی هستند که امام بزرگوار ما، در بدو ورود به وطن
یعنی در دوازدهم بهمن سال ۵۷ این وعده را به مردم داده است! اما رجوع به
اصل سخنان امام در بهشت زهرا نشان می‌دهد که اصلا و ابدا چنین وعده‌ای در
سخنرانی امام خمینی وجود ندارد و در حقیقت این مساله مربوط است به
سخنرانی ایشان در ۱۲ اسفند سال ۵۷ و در مدرسه فیضیه. البته برای دشمنان
امام فرقی نمی‌کند که این سخنرانی مربوط به ۱۲ بهمن باشد یا ۱۲ اسفند.
آنها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعده‌ای، می‌خواهند
اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب داده‌اند و
یا با چنین وعده‌هایی انقلاب را پیش برده‌ا‌ند و یا اینکه این قبیل
وعده‌ها فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی و به دور از واقعیت بوده است!
متاسفانه در نوشته‌های ضدانقلاب انواع و اقسام توهین و اهانت و فحاشی را
علیه امام می‌بینیم. در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان
رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کرده‌اند با
توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند! گویا اینها هم باور کرده‌اند
که امام چنین وعده‌ای را به مردم داده است! مثلا آقای علیرضا محجوب
نماینده مجلس گفته است:«حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی
اعلام کردند آب و برق برای مردم رایگان است، اما پس از آن کارشناسان اعلام
کردند که اجرای این موضوع تنها برای افراد کف جامعه امکانپذیر است.» این
اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت می‌گیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و
آرشیو مطبوعات آن روز، نشان می‌دهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین
بار این وعده را به مردم داده است! در حقیقت مطلب امروز من هم افشای این
دروغ سی ساله و بیان یک واقعیت پنهان است. ابتدا به عبارت امام توجه
کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی
شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را
اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه
مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به
این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به
مقام انسانیت می‌رسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش
شما جلوه دادند ‌که خیال کردید همه چیز ‌این ‌است.» همان طوری که اشاره
شد این سخنرانی مربوط است به روز شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۵۷. از این عبارات
مشخص می‌شود که حتما شخصی غیر از امام این دلخوشی مادی را برای مردم به
وجود آورده است! با مرور اخبار روزهای قبل از سخنرانی امام، این شخص
نامعلوم و این حقیقت پنهان مشخص می‌شود. کیهان ۸ اسفند ۱۳۵۷ / سخنگوی
دولت : «برای کم در آمدها؛ آب و برق مجانی می‌شود!» سخنگوی دولت کسی نیست
جز آقای عباس امیرانتظام! به عبارت دیگر لایحه‌ی آب و برق مجانی را اولین
بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعده‌ی آنرا هم به مردم داد و
امام خمینی چند روز بعد، این وعده‌ی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند!

در
حقیقت امام به خاطر این که مبادا این قبیل وعده‌های دولتی، انقلاب اسلامی
را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را
اینچنین تصحیح می‌کند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی می‌شود!
امام بزرگوار ما توضیح می‌دهد که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه وظیفه دارد
به فکر رفاه مادی مردم باشد، دنبال رفاه و سعادت معنوی آدمها هم هست. چرا
که انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه مادی باشد، انقلابی معنوی برای گستتن
بندهای اسارت و بردگی ناشی از استبداد و استعمار و استحمار بود. پس در
سخنان امام خمینی وعده‌ای وجود ندارد. ایشان با توجه به احتمال تغییر ذائقه
مردم و تحریف معنا و مفهوم و آرمان انقلاب، هدف اصلی انقلاب را برای مردم
و شاید هم برای دولت موقت تبیین ‌کردند. فراموش نکنیم که دولت مهندس
بازرگان و اعضای کابینه و شخص آن مرحوم، خودشان را آدم‌هایی متخصص و
روشنفکر می‌دانستند که توانایی حل مشکلات مردم را دارند. آنها گاهی به
صراحت و گاهی هم با ایما و اشاره، روحانیون و رهبران انقلاب را به سنتی
بودن و بی‌سواد بودن متهم می‌کردند! به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه
موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق
مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب
کرد و خبر این وعده‌ی تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت
موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد! پس اگر به زعم
ضدانقلاب، وعده‌ی دروغی داده شده و یا وعده‌ای غیرکارشناسی به مردم داده
شده، چرا کسی از بازرگان و دولت موقت اسم نمی‌برد؟! عدم اشاره ضدانقلاب و
حتی دوستان انقلاب در سی سال گذشته به این حقیقت مهم و پنهان، جالب و عجیب
است. اگر عبارت «آب و برق مجانی» را در اینترنت جستجو کنید، صدها و شاید
هزاران سایت و وبلاگ و کلیپ و فیلم اهانت آمیز علیه امام خمینی پیدا
می‌کنید که همه آنها بدون کمترین اشاره‌ای به این مصوبه دولت بازرگان، فقط و
فقط به امام خمینی اهانت می‌کنند! اما کسی نمی‌گوید که سخنان امام، در
حقیقت اشاره به وعده دولت بازرگان بوده است! امروز که به مدد آرشیو کیهان،
مشخص شده است اولین بار این وعده را دولت موقت به نخست وزیری مهندس
بازرگان به مردم داده و خبر آن را هم شخص عباس امیرانتظام در اختیار
مطبوعات قرار داده، آیا دروغگویان و هتاکان، به این حقیقت اعتراف می‌کنند؟
البته احتمالا، حالا که همه چیز ثابت شده، باز هم باید منتظر سوالات و
شبهات جدید باشیم! ماجرای گاو بنی اسرائیل را که یادتان هست؟!

ماجرای وعده آب و برق مجانی در اول انقلاب!

 


فتنه ایران جریانی غیر اسلامی و محکوم به شکست بود

وآن کول استاد دانشگاه میشیگان امریکا با مقایسه به تحولات اخیر ایران ،مصر و تونس، جریان فتنه 88 را جنبشی غیر اسلامی و محکوم به شکست دانست.

یوآن کول در مقاله ای در مجله امریکایی پروگرسیو نوشت: مقایسه تحولات مصر و تونس با اغتشاشات اخیر فتنه 88 در ایران غیر مردمی بودن این جریان را اثبات می کند.

وی افزود: قیام مردم تونس قیامی مردمی و کاملا اسلامی است حال آنکه جریان فتنه را شماری افراطی و بدون اساس دینی به راه انداخته بودند.

به گفته کول این جریان به دست افرادی خاص و با اهدافی اغتشاش آمیز بوجود آمد و نهایتا شکست خورد چون هدفی صلح آمیز نداشت و برخواسته از دل مردم نبود.

این پروفسور امریکایی، جریان فتنه را جریانی دانست که اگر در هر کشور یا هر موقعیت زمانی تشکیل می شد شکست خورده بود.

وی شکست جریان فتنه را پیروزی عظیم دیگری برای ایرانیان دانست.



 


مبارک:از قدرت کناره گیری می کنم

به گزارش  رویترز،بدنبال حضور بیشمار مردم مخالف با دولت حسنی مبارک،رییس جمهور تحت حمایت آمریکا در سخنانی  که پایان تحقیر آمیزی را داشت اعلام کرد؛ پیش از انتخابات در پاییز سال جاری از قدرت کناره گیری می کند.

بر اساس این گزارش،مبارک در نطق تلویزیونی اعلام داشت:صادقانه می گویم که قصد نداشتم برای انتخابات آینده شرکت کنم زیرا من پیشتر وقت زیادی را در این راه گذاشته بودم.

به گزارش رویترز،مبارک از آمادگی خود برای انتقال دولت به رییس جمهور بعدی خبر داد.این در حالی است که دولت اوباما از طریق نماینده ویژه خود که به قاهره اعزام داشته به مبارک سفارش نموده است دیگر در انتخابات بعدی شرکت نجوید.

این منبع خبری می نویسد:بعد از این نطق تلویزیونی برخی تظاهر کنندگان فریاد می زدند که مبارک در حال ترک کشور است.
یکی از این تظاهر کنندگان گفت:ما تنها یک شرط داریم و این است:"مبارک ما را رها کن"


 


این بار بگذارید صهیونیست ها قاضی باشند!

به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی ، سقوط حکومت دیکتاتوری حسنی مبارک در مصر ، بیش از هر چیز دیگری موقعیت رژیم صهیونیستی را به مخاطره خواهد افکند. تحولات روزهای اخیر ، صهیونیست ها را به گونه ای نگران ساخته که به صراحت تاکید می کنند ، بین دمکراسی و دیکتاتوری مبارک ، آن ها گزینه دوم را به نفع خود می دانند. قطعا" با سقوط حکومت خودکامه و وابسته مبارک که مهمترین ستون سازش اعراب با اسرائیل بود ، معادلات سیاسی خاورمیانه با شدت هر چه تمام تر به ضرر رژیم تل آویو تغییر خواهد کرد.
به دلیل اهمیت تحولات مصر برای صهیونیست ها ، قطعا" آن ها با دغدغه بیشتری نسبت به دیگران ، این تحولات را رصد و سمت و سوی آن را می فهمند. آن چه امروز نخست وزیر رژیم صهیونیستی درباره تحولات مصر بر زبان آورد بیانگر آن است که دریافت این رژیم از جنس روند سیاسی و نهضت مردم مصر ، روندی مشابه انقلاب اسلامی ایران است. قطعا" اگر براساس رصد میدانی صهیونیست ها ، ماهیت نهضت مردم مصر چیزی غیر از این بود و به عنوان مثال ماهیتی صرفا" دمکراسی خواهانه یا لیبرال منشانه داشت ، صهیونیست ها این گونه نگران نمی شدند که سران آن به صراحت از نگرانی خود مبنی بر تکرار انقلاب اسلامی ایران در مصر سخن بر زبان آورده و تاکید نمایند که دیکتاتوری مبارک ، برای آن ها بهتر از دمکراسی در مصر است.
اما در این خصوص اظهارات قابل ترحم برخی سران فتنه اسرائیل پسند سال 88 خواندنی است که تلاش می کنند رخدادهای مصر را با اغتشاشات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران مطابقت دهند.فتنه سال 88 در ایران صراحتا" مورد تایید سران آمریکا و اسرائیل قرار گرفت و به طور مشخص برخی شعارهای مشهور این فتنه نظیر شعار نه غزه ، نه لبنان با خط دهی سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی مطرح گردید. سران صهیونیسم نیز بارها اعلام کرده اند که امید زیادی به عناصری چون میرحسین موسوی و کروبی برای تغییر در ایران دارند.گزارش نماینده محمود به عباس به صهیونیست ها مبنی بر دادن کمک 50 میلیون دلاری به میرحسین موسوی هم به خوبی ثابت کرد که فتنه گران ایرانی نزد کدام جریان منطقه ای محبوبیت دارند!
به طور طبیعی اگر سویه تحولات مصر ، با فتنه 88 در ایران مطابقت داشت ، علی القاعده این رخدادها می بایست مورد حمایت آمریکا و اسرائیل قرار می گرفت.اما نگاهی گذرا به مواضع محافل سیاسی و رسانه ای غرب و سران واشنگتن و تل آویو به خوبی بیانگر آن است که آن ها از قیام عظیم ملت مصر به دلیل نزدیکی آن به ماهیت انقلاب اسلامی ایران به شدت نگرانند و البته این نگرانی نیز پر بیراه نیست.آنچه در مصر می گذرد بیش از آن که جوشش خشم علیه ملعبه ای به نام مبارک باشد ، آتشفشان عزت و حمیت ملتی مسلمان است که ده ها سال است می خواهد داغ ننگ سازشکاری با صهیونیست ها را از پیشانی خود بزداید اما دیکتاتوری مورد حمایت غرب و اسرائیل چنین اجازه ای را به او نمی داد.ملت مصر ، نخستین ملتی است که در برابر رژیم صهیونیستی قد برافراشت و در مقطعی برای ملی کردن کانال سوئز ، همزمان با سه رژیم آمریکا ، انگلیس و صهیونیست ها وارد جنگ شد. در نبرد رمضان نیز رسما" با رژیم صهیونیستی درگیر شد اما با خیانت انور سادات و امضای پیمان سازش کمپ دیوید ، ننگ سازش دامان ملت بزرگ مصر را گرفت.

هر چند صفیر گلوله های شهید خالد اسلامبولی تا حدودی این ننگ را پاک کرد اما حکومت حسنی مبارک با حمایت آمریکا و صهیونیست ها بساط دیکتاتوری مخوفی را در مصر به راه انداخت که تا سالیان متمادی ، ملت بزرگ مصر نتوانست آن گونه که باید و شاید نقش خود را در جهان اسلام و یاری ملت فلسطین ایفا نماید. اکنون با آغاز نهضت عظیم کنونی ، مصر آماده ورود به عصر جدیدی برای ایفای نقش سازنده و تاریخی خود در جهان اسلام است تا همچون ایران اسلامی که با وقوع انقلاب از جرگه سرسپردگان غرب و حامیان اسرائیل خارج و به پرچمدار حمایت از ملت فلسطین تبدیل گردید ، مصر اسلامی نیز به حلقه ای از حلقات جبهه مقاومت در جهان اسلام تبدیل شود.


 


آدرس عوضی/حالا نوبت سوریه است!

ر حالی که خیزش بزرگ ملت های مسلمان خاورمیانه ، تغییر رژیم های هم پیمان غرب و عضو جبهه سازش با رژیم صهیونیستی را هدف قرار داده است ، برخی رسانه های غربی و منطقه ای حامی صهیونیست ها درصددند ، این خیزش های مردمی را به کشورهای عضو جبهه مقاومت در برابر رژیم نامشروع تل آویو نظیر سوریه تعمیم دهند.
در همین خصوص ، خبرگزاری آمریکایی یونایتد پرس همزمان با پوشش تظاهرات میلیونی امروز مردم مصر ، طی مقاله ای با عنوان «آیا سوریه هدف بعدی اصلاحات است؟» تلاش نموده تا بین رژیم وابسته حسنی مبارک و دولت سوریه ارتباط برقرار نموده و هر دو را در مسیر اعتراض مردمی یکسان جلوه دهد.
رادیو فردا وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا نیز با ارائه یک نظر سنجی که خود بر غیر علمی بودن آن تاکید نموده ، برای دادن آدرس عوضی درباره ماهیت ضدغربی و ضداسرائیلی تحولات اخیر خاورمیانه ،از مخاطبان خود سئوال کرده است: «پس از تظاهرات دست کم صدها هزار معترض در مصر، اپوزیسیون سوریه نیز قصد دارد روز شنبه «علیه فقر، سرکوب و فساد دولتی» در دمشق راهپیمایی کند؟ آیا فکر می‌کنید سوریه پتانسیل تغییرات اساسی را دارد؟»!
در همین رابطه سایت شبکه العربیه(که به دلیل مواضع اسرائیل پسند در جهان اسلام به العبریه مشهور شده است) با قرار دادن مصاحبه بشار اسد بین اخبار تحولات امروز مصر و راهپیمایی میلیوینی مردم قاهره ، تلاش کرد تا این گونه القا نماید که هدف بعدی اعتراضات مردمی ، کشور سوریه است. بشار اسد در این مصاحبه با تاکید بر این که سوریه ، مصر و تونس نیست ، خیزش جدید در خاورمیانه را برگرفته از الگوی انقلاب اسلامی ایران عنوان کرده است.

گفتنی است طی هفته های اخیر به رغم تلاش فراوان آمریکا و هم پیمانان سازشکار منطقه ای آن بویژه مصر و عربستان برای شوراندن مردم لبنان علیه همسایه خود سوریه ، دولت ضدسوری سعد حریری چند ماه بیشتر توان ادامه حیات نیافت و چندی پیش در یک فرآیند دمکراتیک این دولت از صحنه سیاسی لبنان کنار رفت و معادله در مجلس لبنان به نفع جریان نزدیک به حزب الله و سوریه تغییر یافت. پس از این تغییر معدله دمکراتیک ، برخی رسانه های غربگرا نظیر العربیه تلاش کردند تا به زعم خود در لبنان یک حرکت اعتراضی مردمی راه اندازی کنند اما این جرکت اغتشاش گونه با کمترین استقبال از جانب مردم لبنان مواجه شد و حتی سعد حریری نیز مجبور شد از آن اعلام برائت کند.
به نظر می رسد با توجه به احساس خطری که غرب و اسرائیل از تعمیم نهضت عظیم اسلامی از تونس و مصر به سایر همپیمانان آن ها نظیر عربستان ، یمن و بحرین ، می کنند ؛ رسانه های وابسته به آن ها قصد دارند با دادن آدرس عوضی ، ضمن تحریف ماهیت این خیزش اسلامی در منطقه خاورمیانه ، کانال های انحرافی در مسیر این سیل خروشان ضدغربی و ضدصهیونیستی ایجاد کنند.


 


پیشینه کمک 50 میلیون دلاری ابومازن به میرحسین

خبر کمک 50 میلیون دلاری رئیس سازشکار تشکیلات خودگردان به میرحسین موسوی در حالی منتشر شد که پیش‌تر‌ نیز اظهار نظر‌های فراوانی از سوی مقامات مختلف در خصوص دریافت کمک مالی از سوی ستاد ‌ موسوی شده بود؛ کمک‌هایی که غالب آنها از سوی حکومت‌های عرب منطقه به ستاد موسوی اعطا شده بود و علاوه بر این کمک‌ها، دولت‌های عرب منطقه واسطه بسیار خوبی برای رساندن این کمک‌ها به جریان مخالف نظام بودند.

کمک‌های مستقیم
طرح موضوع کمک 50 میلیون دلاری ابومازن برای راه‌اندازی یک شبکه رادیویی برای تبلیغات به نفع میرحسین موسوی و جریان مخالف نظام در حالی است که قرار‌گیری این موضوع در کنار سایر اتهامات مالی مطرح شده علیه این جریان، نظیر دریافت کمک یک میلیارد دلاری از عربستان سعودی توسط جریان‌های وابسته، راهی جز تکذیب زبانی از جانب موسوی باقی نگذاشته است، البته این موضوعات، تنها اتهامات مالی این جریان نیست، چراکه قبل‌تر ‌ نیز گزارش‌های مختلفی از دریافت کمک‌های مالی توسط افراد وابسته به جریان فتنه از کشورهای حاشیه خلیج فارس منتشر شده تا پرونده این جریان در رابطه با فساد مالی بیش از پیش قطور شود، حتی حمید رسایی نماینده مجلس نیز در زمان انتشار خبر کمک یک میلیارد دلاری سعودی‌ها به سران فتنه، پا را فراتر از این می‌گذارد و به صراحت می‌گوید: آنها در دوران حاکمیت خود بر دستگاه اجرایی کشور مراودات بسیاری با بیگانگان داشتند و از آنان کمک‌های مالی بسیاری دریافت کردند که بیش از مبلغی است که اکنون صدایش درآمده است.
تمامی اینها در حالی است که حدود هشت سال قبل هم آیت‌الله مصباح یزدی اعلام کرده بود که چمدان‌های دلار از طرف استکبار در اختیار تجدیدنظرطلبان قرار گرفته است که البته در آن مقطع انتقادات زیادی از سوی این جریان علیه سخنان آیت‌‌الله مصباح یزدی صورت گرفت، بنابراین قرار‌گیری این موضوعات در کنار سایر اقدامات جریان‌های وابسته به فتنه‌گران که در طول سال‌های مختلف، در قالب‌های مختلف و از نهادهای مختلف‌ (NGO‌های خارجی) کمک‌های مالی دریافت کرده بودند ‌ و خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف براندازانه دشمنان نظام هزینه کرده بودند، می‌تواند سخن چندی پیش وزیر اطلاعات در خصوص هزینه 17 میلیارد و 700 میلیون دلاری دشمنان برای براندازی نظام جمهوری اسلامی را تأیید کند. حیدر مصلحی حدود یک ماه پیش در سالروز حماسه نهم دی گفته بود که دشمنان نظام در طول این سال‌ها حدود 17 میلیارد و 700 میلیون دلار علیه کشورمان هزینه کرده‌اند، البته این کمک موضوعی نیست که فقط در جریان انتخابات و فتنه صورت گرفته باشد، بلکه از گذشته سابقه دارد و حرکت‌هایی از گذشته دنبال می‌شد که می‌خواستند در انتخابات نتیجه آن را بگیرند.

 




تاریخ: چهار شنبه 13 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

محمد البرادعی، دست نشانده ایران!
 
ادعاهای مضحک لابی صهیونیستی؛
محمد البرادعی، دست نشانده ایران!
"هوئن لین" البرادعی را متهم کرد در زمان مدیریتش بر آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره حقیقت و ماهیت برنامه هسته‌ای ایران لاپوشانی کرده است.
مدیر یک گروه لابی قدرتمند رژیم اشغالگر قدس در آمریکا در اظهاراتی مضحک مدعی شد: «محمد البرادعی رهبر اپوزیسیون مردم مصر عروسک و دست نشانده ایران است.»

به گزارش گرداب به نقل از خبرگزاری آژانس یهود، "مالکولم هوئن لین"، معاون اجرایی "کنفرانس رؤسای سازمانهای عمده یهودی" ادعا کرد: «رهبر مخالفانی که از هیجانات مصری بیرون می‌آید عروسک ایرانی است.»

 "هوئن لین" البرادعی را متهم کرد در زمان مدیریتش بر آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره حقیقت و ماهیت برنامه هسته‌ای ایران لاپوشانی کرده است.

این لابی اسرائیلی که با یک رسانه یهودی در آمریکا مصاحبه می‌کرد، مدعی شد: «من این واژه را به راحتی به کار نمی‌برم، اما البرادعی دست نشانده ایران است.»

مالکوم هوئن لین از دوستان نزدیک رؤسای جمهوری آمریکا و نخست وزیران اسرائیل به ویژه شخص آریل شارون نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی است که ۵۲ سازمان یهودی را در آمریکا نمایندگی می‌کند.

کار عمده سازمان مذکور لابی‌گری در کاخ سفید به نفع اسرائیل است و در واقع بازوی لابی کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل یا "ایپک" در سطح دولت است.

 


 

بازگشت امام گونه رهبر اسلام گرای تونس به کشور
بازگشت امام گونه رهبر اسلام گرای تونس پس از 22 سال به کشور

رشید الغنوشی، رهبر حزب النهضه، پس از 22 سال تبعید به تونس بازگشت.


 

 
به گزارش خبرگزاری فرانسه، وی به هنگام ورود به فرودگاه تونس اعلام کرد:در انتخابات ریاست جمهوری این کشور شرکت نخواهد کرد و هیچ کدام از سران حزب النهضه نیز برای این انتخابات نامزد نخواهند شد.
الغنوشی در گفتگوی تلویزیونی با بیان اینکه حزب وی بر آزادی مذاهب تاکید می کند، گفت:همه احزاب سیاسی حق حضور در صحنه سیاسی این کشور را دارند و حقوق شهروندی از جمله برابری میان زن و مرد باید از جانب تمام احزاب اسلامی و غیر اسلامی رعایت شود و حزب النهضه نیز به رعایت آزادی بیان و حقوق شهروندی معتقد است.
وی تاکید کرد: جای نگرانی از سوی زنان این کشور در مورد فعالیت حزب النهضه وجود ندارد.
رهبر حزب النهضه که در سال 1989 پس از روی کار آمدن زین العابدین بن علی از تونس تبعید شد همچنین بازسازی این حزب را پس از چندین سال دوری از صحنه سیاسی این کشور در اولویت دانست و افزود حزب النهضه در حال حاضر آمادگی حضور پرقدرت در صحنۀ سیاسی تونس را ندارد.
این حزب در انتخابات سال 1989 توانسته بود با کسب 17 درصد از آرا در مقام دوم پس از حزب تجمع برای دمکراسی متعلق به زین العابدین بن علی، رییس جمهور سابق این کشور قرار گیرد. پس از این پیروزی بود که فعالیت این حزب از سوی زین العابدین بن علی ممنوع شد.
بر اساس اعلام دولت انتفالی تونس، قرار است ظرف شش ماه آینده انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان در این کشور برگزار شود.




 


 


 

هافینگتن ‌پست : سرنوشت شاه ایران در انتظار حسنی مبارک

هافینگتن ‌پست : سرنوشت شاه ایران در انتظار حسنی مبارک



 
هافینگتن ‌پست طی گزارشی به مقایسه قیام مردم مصر و انقلاب اسلامی ایران پرداخت و پیش‌بینی کرد که سرنوشت شاه ایران در انتظار حسنی مبارک است.

پایگاه اینترنتی "هافینگتن پست " در مقاله‌ای با مقایسه قیام مردم مصر با انقلاب اسلامی ایران نوشت: تنها چند هفته قبل از آنکه شاه ایران در میان یک تظاهرات عظیم ملی علیه وی، کشور را برای همیشه ترک کند، از طریق تلویزیون آخرین سخنرانی خود را برای مردم انجام داد و از آن‌ها به خاطر اشتباهاتش عذرخواهی کرد.

شاه ایران روز پنجم نوامبر 1978 با خواهش از مردم گفت: من صدای انقلاب شما را شنیدم. انقلاب ملت ایران نمی‌تواند مورد تأیید من به‌عنوان پادشاه ایران و به عنوان یک فرد ایرانی نباشد. بیائید با یکدیگر بکوشیم تا دموکراسی واقعی را در ایران بنا کنیم. من متعهد می‌شوم که با شما و انقلاب شما علیه فساد و بی‌عدالتی در ایران باشم.

*وضعیت مشابه حسنی مبارک با شاه سابق ایران

هم‌اکنون حسنی مبارک رئیس‌جمهور مصر نیز وضعی مشابه شاه سابق ایران دارد. اما او در سخنرانی خود برای مردم عصبانی مصر از هیچ چیزی عذرخواهی نکرد. و نه تنها از چیزی کوتاه نیامد بلکه بر قدرت و صلاحیت خود تاکید کرد: دستورات من به دولت تاکید دارد که آن‌ها به توده‌ها فرصتی برای ابراز دیدگاه‌هایشان بدهند.
"دولت متعهد شده است تا دستورات مرا اجرا کند و این مشخص بود که در این راه پلیس تظاهرکنندگان را کنترل کند. "
"من به عنوان رئیس‌جمهور و با تمام قدرتی که بر اساس قانون اساسی به من واگذار شده است... "
"من امروز نه فقط به عنوان رئیس‌جمهور کشور شما بلکه به عنوان یک شهروند مصری با شما سخن می‌گویم. "

* قول مبارک به مردم مصر برای انجام تغییرات


این گزارش می‌افزاید: مبارک در ادامه از عبارتی استفاده کرد که حتی برای آمریکایی‌ها هم وحشتناک بود: من در حال اجرای اولین مسئولیتم یعنی حفظ امنیت ملی هستم.
البته مبارک نیز مثل شاه ایران قول انجام تغییرات را به مردم داد. او قول داد تا به فکر مردم باشد.
"من همیشه طرفدار مردم فقیر مصر خواهم بود. "
"من همیشه سیاست‌های دولت را به سمت انجام اصلاحات اقتصادی به منظور رفع سختی‌های مردم هدایت می‌کنم. "

*فاصله‌گیری مبارک از توده مردم به‌خاطر سیاست‌های دولت وی

گزارش هافینگتن‌پست ادامه می‌دهد: مبارک در طول سخنرانی خود پشت سر هم کلماتی را به کار می‌برد که تا پیش از نیز به ندرت از او شنیده می‌شد. کلماتی مثل "تهیدست "، "فقیر "، " افراد کم درآمد "، "بیکاری "، "ارتقای استانداردهای زندگی "، "آزادی بیان "، "بیمه درمانی "، "مسکن " و ...

نویسنده گزارش ادامه می‌دهد: مبارک نیز مثل شاه ایران که قبرش به خاطر خودداری از به خاکسپاری در وطن، در قلب قاهره قرار دارد، در سخنرانی مهم خود نشان داد که تا چه حد به دور از مردم بوده است و از حقایق زندگی مردم و سختی‌هایی که بواسطه سیاست‌های او بوجود آمده را حس نمی‌کند.
 

* تهدید‌های مبارک علیه مردم مصر

مبارک در بخشی از سخنرانی‌اش گفت: ما به اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود ادامه می‌دهیم تا یک جامعه آزاد و دموکراتیک در مصر داشته باشیم که اصول مدرن را رعایت می‌کند. من همیشه سیاست‌های دولت را به سمت انجام اصلاحات اقتصادی به منظور رفع سختی‌های مردم هدایت می‌کنم. مشکلاتی که با آن‌ها روبرو هستیم و اهدافی که به دنبالشان هستیم نمی‌توانند از طریق خشونت و یا آشوب بدست آیند. بلکه این اهداف را تنها با گفت‌وگو و هوشیاری ملی و تلاش‌های منسجم و خالصانه می‌توان بدست آورد.

گزارش هافینگتن‌پست با تاکید بر آنکه هیچ‌گاه امکان نداشت که مبارک ساعت 1 بامداد برای مردم سخنرانی کند می‌افزاید: در نهایت تهدیدات مبارک علیه مردم اگرچه با دقت و در لفافه بیان شد اما به قدر کافی شفاف بود: بین آزادی و هرج و مرج خط واضحی وجود دارد. بنابراین همانطور که من طرفدار آزادی ابراز عقاید شهروندان هستم، به دفاع از ثبات و امنیت مصر نیز پایدار خواهم ماند. ما باید نسبت به نمونه‌های زیادی که اطراف ما وجود دارد و طی آن‌ها مردم غرق در هرج و مرج شدند هوشیار و آگاه باشیم. زیرا آن افراد در نهایت هم به دموکراسی و ثبات دست نیافتند.

*دخالت کشورهای خارجی در اوضاع مصر 


در همین حال، خیابان‌های مصر همچنان مملو از جمعیت است. در حقیقت سخنرانی مبارک برای مردم مصر بی‌مفهوم بود و آن‌ها همچنان دولت را به مبارزه می‌خوانند و حتی شب را هم در تظاهرات به سر می‌برند.

این گزارش حاکی است: آخرین سخنرانی شاه ایران نادیده گرفته شد. او هم تلاش می‌کرد تا خشمش را از نافرمانی مردم پنهان کند. مردمی که شاه فکر می‌کرد مالک آن‌هاست.

هافینگتن‌پست در انتها با هشدار نسبت به امکان دخالت برخی کشورها در اوضاع مصر نوشت : اگر دولت‌های خارجی در روند خواسته‌های مردم برای تغییر مسیر آینده‌شان دخالت نکنند ، قطعا مبارک هم به سرنوشتی مشابه شاه ایران دچار می‌شود.

 


 

اعزام نیرو توسط حامی فتنه گران ایران به مصر

 

اعزام دو بالگرد اسرائیلی برای هدف قرار دادن سران تظاهرات


 

ادامه تظاهرات در شهرهای مصر فراخوان برگزاری تظاهرات میلیونی /  / خروج کارکنان شرکت های نفتی خارجی / هشدار درباره به راه افتادن حمام خون


 
تظاهرات و اعتراض های ضد حکومتی در شهرهای مختلف مصر از جمله قاهره ، اسکندریه و سوئز در جریان است .
شبکه " پرس تی وی " گزارش کرد ، تظاهرکنندگان مصری ، امروز ( دوشنبه ) در هفتمین روز از اعتراض های ضد حکومتی خود ، با تجمع در میدان التحریر قاهره ، شعارهای ضد مبارک سر دادند . 

در این تظاهرات که با وجود اعلام مقررات منع آمد و رفت برپا شده است ، ده ها هزار نفر شرکت کرده اند . 

گزارش ها همچنین از برگزاری فراخوانی برای برگزاری تظاهرات میلیونی در روز سه شنبه ( فردا ) حکایت دارد . 

    

همچنین تظاهرکنندگان مصری ، برگزاری اعتصاب عمومی نامحدود را خواستار شده اند .

تظاهرات ضد مبارک امروز نیز در شهر سوئز آغاز شده است . تظاهرکنندگان بر کناره گیری حسنی مبارک از قدرت تاکید دارند . 

صبح امروز همچنین خبر دستور ارتش مصر برای شلیک به سمت تظاهرکنندگان مصری منتشر شد . 

ارتش مصر نیروهای کمکی را به سمت میدان " التحریر " قاهره ، میدان اصلی پایتخت که محل تجمع تظاهرکنندگان اعزام کرد . 

در شهر اسکندریه نیز درگیری ها میان نیروهای امنیتی و شرکت کنندگان در تظاهرات گزارش شده است . 

در همین حال ، روزنامه صهیونیستی " هاآراتص " ، از نگرانی سران این رژیم در خصوص تحولات مصر و تلاش آنان برای متقاعد کردن متحدان خود برای نجات حکومت در آستانه سرنگونی مبارک خبر داد . 

شبکه الجزیره نیز خبر داد ، رژیم صهیونیستی با هدف جلوگیری از پیشرفت روند تظاهرات ضد حکومتی در مصر ؛ دو فروند بالگرد را که به دوربین های تلسکوپی مجهز است ، برای هدف قرار دادن رهبران تظاهرکنندگان و سرکوب مصری ها به این کشور اعزام کرده است . 

یک افسر سابق ارتش مصر نیز درباره احتمال به راه افتادن حمام خون در روزهای آینده هشدار داد . 

تا کنون در شش روز تظاهرات پیاپی مردم مصر ، بیش از صد تن کشته ، بیش از هزار نفر مجروح ، و صدها نفر دیگر بازداشت شده ‌اند .

در همین حال گزارش می رسد شمار زیادی از تاجران و بازرگانان مصری درصدد ترک مصر هستند و مبالغ هنگفتی را از حسابهایشان خارج کرده اند. 

سفارت آمریکا نیز در قاهره از آغاز عملیات خروج اتباع آمریکایی از مصر از امروز خبر داد .

در همین حال گزارش ها حاکی است در سایه تداوم تظاهرات گسترده مردمی ، چند شرکت نفتی خارجی از جمله " شل " نیز سعی دارند کارکنان و خانواده ‌های آنان را از مصر خارج کنند . 

پیش از این دو شرکت نفتی روس نیز با هدف پیشگیری از آسیب رسیدن به کارکنانشان ، نیروهای فنی خود را از مصر خارج کردند . 

شبکه العالم نیز گزارش داد : جنبش اخوان المسلمین ، از جناح مخالف حکومت مصر ، اعلام کرد ، آمریکا درصدد است انقلاب مصر را به سود خود و برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی مصادره کند . 

محمد غانم ، عضو ارشد اخوان المسلمون ، هشدار داد واشنگتن درصدد دور زدن انقلاب مصر و بر سر کار آمدن شخصی به جای " حسنی مبارک " است که امنیت رژیم صهیونیستی را تضمین کند .


 


 

جمهوری اسلامی می‌تواند الگوی سیاسی حکومت مصر و تونس باشد

جمهوری اسلامی می‌تواند الگوی سیاسی حکومت مصر و تونس باشد
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: جمهوری اسلامی می تواند الگوی سیاسی و ساختاری حکومت مصر و تونس قرار بگیرد تا آنان بتوانند حکومت مردم سالاری دینی را به مانند جمهوری اسلامی تحقق ببخشند. 
 
محمد کرمی راد در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، با اشاره به اینکه آنچه امروز در مصر و تونس رخ داده ناشی از صدور آرمان های انقلابی به این کشورها است، گفت: ما در آستانه 32 سالگی جشن پیروزی انقلاب اسلامی شاهد خروش ملت های مصر و تونس بر علیه حاکمان ظالم هستیم که ناشی از خودباوری این ملت هاست.

وی با اشاره به اینکه پیروزی انقلاب اسلامی امید را در دل امت های اسلامی زنده کرده است، افزود: ملت های اسلامی امروز به این نتیجه رسیده اند که می توان با اتحاد و انسجام طاغوتیان را سرنگون کرد و زمام امور کشور را به دست گرفت.
 
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه هر ملتی که برای تحقق انقلابش خون بدهد پیروز خواهد بود، ‌تصریح کرد:‌ نتیجه ظلم و ستم و دیکتاتوری سران عرب نتیجه ای جز خروش ملت ها را در پی نخواهد داشت.

کرمی راد اضافه کرد:‌ خروش انقلابی ملت مصر و تونس به سران دیکتاتور عرب حاوی این پیام است که تا دیر نشده همسو با مردم و آرمان های آنها حرکت کنند.

وی با بیان اینکه‌ ملت مصر و تونس باید هوشیار باشند تا زمام امور آنان به دست غرب و آمریکا نیفتد، ادامه داد: جمهوری اسلامی که بر اساس آرمان های اسلامی تحقق یافت، از حرکت انقلابی و اسلامی مردم تونس حمایت می کند.

عضو فراکسیون اصولگرایان با اشاره به اینکه یکی از اصول اساسی ما ظلم ستیزی و تبری از ستمگران است، اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران می تواند پشتوانه معنوی مصر و تونس قرار بگیرد.

کرمی راد در پایان خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی می تواند الگوی سیاسی و ساختاری حکومت مصر و تونس قرار بگیرد تا آنان بتوانند حکومت مردم سالاری دینی را به مانند جمهوری اسلامی تحقق ببخشند.


نوشته شده توسط | لینک ثابت |دوشنبه یازدهم بهمن 1389| در ساعت 15:17 | نظر بدهید
 


حکم اعدام دو نفر از مدیران سایتهای مستهجن صادر شد
 
دادستان عمومی و انقلاب تهران : (تکمیلی )
حکم اعدام دو نفر از مدیران سایتهای مستهجن صادر شد
تهران -دادستان عمومی و انقلاب تهران گفت: حکم اعدام دو نفر از مدیران سایت های مستهجن در دو شعبه مختلف صادر شده،‌ که برای تایید به دیوان عالی کشور ارسال شده است.
  'عباس جعفری دولت آبادی' ، عصر روز یکشنبه در حاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرستان جدید و قدیم دادسرای جرایم اقتصادی تهران ، در جمع خبرنگاران خاطرنشان کرد : همچنین ‌هفت نفر در رابطه با فعالیت های ضد ادیان به دادگاه انقلاب معرفی شدند که به پرونده آنان رسیدگی خواهد شد .
وی افزود : ما نام این فعالیت ها را شیطان پرستی نمی گذاریم زیرا این افراد به فعالیت ضد دینی مشغول بوده اند.
وی همچنین درباره کشف استودیوهایی که برای شبکه های ماهواره ای فارسی زبان اقدام به دوبله فیلم می کردند، گفت: زمانی که این استودیو ها کشف شد به عنوان 'فارسی وان' معرفی شدند، و هم اکنون این پرونده نیز در جریان تحقیق است.
به گفته جعفری ، از این نوع دفاتر در تهران وجود دارد و دادسرای ارشاد مکلف به رسیدگی به این پرونده ها شده است.
دادستان عمومی و انقلاب تهران با بیان اینکه هفته گذشته نیز یک مورد از این دفاتر در تهران کشف شد،‌اضافه کرد:‌ متاسفانه برخی از جریانات ضد فرهنگی خارج کشور سعی در توسعه این استودیو ها دارند اما پلیس و دستگاه قضایی اقدامات خوبی در این زمینه انجام داده اند و این پرونده ها در دادسرای فرهنگ و رسانه که به زودی گشایش می یابد بررسی خواهد شد.
دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه درباره افرادی که در هفته های اخیر به جرم داشتن مواد مخدر اعدام شدند، گفت: این احکام که در هفته های اخیر اجرا شد، پیش از این صادر شده بود اما طبق سیاستهای قوه قضائیه، باید پیش از قطعی شدن حکم، برای اجرا با این دستگاه هماهنگی شود که این کار صورت نگرفته بود اما پس از هماهنگی های لازم، این احکام اجرا شد.
وی در ادامه در پاسخ به سئوال خبرنگار دیگری مبنی بر اینکه در اجرای احکام اعدام در هفته های اخیر، برخی از خانواده ها موفق به دریافت اجساد مربوط به خود نشده اند، گفت: اگر کسانی هستند که اجساد خود را تحویل نگرفته اند، به دادسرا مراجعه و موضوع را مطرح کنند.

*** زهرا بهرامی متهم به حمل کوکائین بود
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین درباره ادعای برخی سایت ها که مدعی شده اند زهرا بهرامی در جریانات عاشورای سال گذشته دستگیر شده است ، تصریح کرد: اینکه در روز عاشورا دستگیر شده است مغایرتی با داشتن مواد مخدر ندارد و وی اتهام دیگری نیز داشت اما چون در بازرسی از منزل وی، کوکائین کشف شد، قاضی برای وی، حکم اعدام صادر کرد.

*** دولت هلند حق دخالت در امور سایر کشورها را ندارد
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین در پاسخ به سئوالی مبنی بر اظهارات دولت هلند برای تعلیق تماس ها با ایران در پی اعدام زهرا بهرامی گفت: ما قاضی هستیم و به کار دیپلمات ها کاری نداریم اما دولت هلند بداند که حق دخالت در امور سایر کشورها را ندارد.

*** احضار فرزند یکی از شخصیت ها در چارچوب کار دادسرا بود
دولت آبادی همچنین درباره خبر بازداشت و آزادی فرزند یکی از شخصیت ها گفت: اساسا بازداشتی در کار نبوده است و فقط احضار قضایی شده بود.
وی درباره علت احضار فرزند این شخصیت، افزود: دادستانی گاهی اوقات درباره مسایل قضایی از افراد توضیح می خواهد و وی نیز در همین رابطه احضار شد و در چارچوب کار دادسرا پاسخگو بود.

*** متهمانی در رابطه با پرونده ترور استاد علی محمدی دستگیر شده اند
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین درباره پرونده ترور استاد علی محمدی گفت: در این مورد کارهای خوبی صورت گرفت و متهمانی نیز دستگیر شدند.
وی درباره تعداد متهمان دستگیر شده، گفت : در این باره نمی توانم اطلاعاتی بدهم زیرا اعلام تعداد دستگیر شدگان، دشمنان ما را حساس تر می کند که سرنخ های ما را بسوزانند.

*** ماموران متخلف در حادثه میدان کاج به دادسرای نظامی معرفی شدند
دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه درباره پرونده ماموران متخلف در حادثه میدان کاج سعادت آباد گفت: این پرونده از همان بدو ورود به دادسرای نظامی ارسال شد زیرا در بحث اینکه آیا تخلفی واقع شده یا خیر، باید بر اساس قانون نیروهای مسلح در دادسرای نظامی به آن رسیدگی شود.
دولت آبادی تصریح کرد: حداقل برای دو نفر در این زمینه پرونده تشکیل شده است.

*** در مساله حقوق حیوانات ورود نکرده ایم
وی همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اقدام مدعی العموم در باره مرگ شیرها و ببرهای باغ وحش تهران گفت: تا کنون درباره این موضوع دادستانی ورود پیدا نکرده است و اجازه دهید ما برای رسیدگی به حقوق حیوانات ورود پیدا نکنیم.

*** پرونده پزشک کهریزک همچنان مفتوح است
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگاری درباره وضعیت پرونده پزشک کهریزک گفت: این پرونده در دادسرای جنایی مفتوح است اما هنوز نتیجه ای گرفته نشده و بازپرس در تلاش برای تکمیل این پرونده است.

*** دادسرای فرهنگ و رسانه دهه فجر گشایش می یابد
دولت آبادی همچنین درباره زمان گشایش دادسرای فرهنگ و رسانه افزود: این دادسرا به احتمال زیاد در دهه فجر گشایش می یابد و تا کنون در حال فراهم کردن مقدمات کار از جمله ساخت و ساز بوده ایم.
دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه درباره طرح مساله ایجاد دادسرای میراث فرهنگی در زمان ریاست آیت الله شاهرودی در قوه قضائیه گفت: اگر قرار باشد بر اساس میل دستگاه های اجرایی دادسرا و شعبه قضایی ایجاد شود، می بایست صدها دادسرا و شعبه قضایی ایجاد شود که این کار از عهده ما خارج است.
دولت آبادی اضافه کرد: البته در برخی موارد همچون پزشکی و املاک، دادسراهای مشخصی وجود دارد اما در موارد دیگر تلاش کردیم که حداقل پروندها در یک مکان و دادسرا، متمرکز شوند.

*** در رعایت حقوق زندانیان توجه زیادی داریم
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین درباره اظهار اخیر همسر تاج زاده که بیان کرده حقوق زندانیان رعایت نمی شود، گفت: ایشان زیاد نامه می نویسند اما ما همچنان معتقدیم که در رعایت حقوق زندانیان توجه زیادی داریم و باید توجه داشت که اگر این بحث ها، مستند نباشد قابلیت پیگیری قضایی دارد.
وی همچنین درباره پرونده مهران فرجی یکی از خبرنگاران بازداشت شده گفت: وی به محض
تکمیل پرونده اش آزاد خواهد شد همان طور که دیروز - شنبه - خانم حاتمی آزاد شد.

*** صدور قرار 300 میلیونی برای متهم حادثه ایران خودرو
دادستان عمومی و انقلاب تهران در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اقدام صورت گرفته از سوی دادستانی درباره حادثه اخیر ایران خودرو و اینکه کامیونی که منجر به کشته شدن تعدادی شده، هوو بوده است، افزود: ما این موضوع که کامیون هوو بوده، از شما می شنویم. در این حادثه که چهارشنبه شب هفته گذشته رخ داد، که در سلامت راننده نیز تردید وارد شده است، چهار نفر کشته و 10 نفر نیز زخمی شدند. البته به خاطر برخی مسایل تعدادی همان زمان دستگیر و به دادسرا فراخوانده و سپس آزاد شدند.
وی با بیان اینکه هم اکنون شرایط کارخانه آرام و کار تولید ادامه دارد، گفت: این پرونده در دادسرای فرودگاه در حال رسیدگی و برای متهم قرار 300 میلیونی صادر شده است.

*** پرونده سلطان شکر در دست رفع نقص است
دادستان عمومی و انقلاب تهران در مورد پرونده معروف به سلطان شکر نیز گفت: پرونده سلطان شکر در دست رفع نقص است و این پرونده از دادگاه گرفته شد تا رفع نقص شود که نتیجه آن به اطلاع مردم خواهد رسید.

 


 

تاریخ مصرف میرحسین برای سبزها به پایان رسید؛
تاریخ مصرف میرحسین برای سبزها به پایان رسید؛
«خودنویس» موسوی را «واپس گرا» خواند و خواستار عبور از وی شد
در حالی که هنوز برخی از عناصر وابسته داخلی و خارجی در صددند با بزرگنمایی دو چهره سوخته انتخابات دهم ریاست جمهوری طرفدارن خود را انسجام ببخشند، سایت ضدانقلاب خودنویس در یکی از مطالب اخیر خود موسوی را «واپس گرا» خواند و خواستار عبور از وی شد.
در حالی که هنوز برخی از عناصر وابسته داخلی و خارجی در صددند با بزرگنمایی دو چهره سوخته  انتخابات دهم ریاست جمهوری، شیخ مهدی کروبی و میرحسین موسوی، طرفدارن خود را انسجام ببخشند، سایت خودنویس در یکی از مطالب اخیر خود موسوی را «واپس گرا» خواند و خواستار عبور از وی شد.

این سایت در مطلب خود آورده است: جامعه مجازی ما هنوز در موسوی گیر کرده است. هنوز واپس گرایی او را نادیده می‌گیرد و هنوز نمی‌خواهد باور کند که برای حرکت اجتماعی نیازی به رهبر ندارد... این قداست بیش از حد موسوی در فضای مجازی واقعا دردسر ساز شده است، البته هرکس آزاد است که به هرکه دوست دارد روی بیاورد، ولی این دوست داشتن موسوی و اینکه هرچه وی گفت خیلی عالی است و فله‌ای به لینک بیانیه او رای بدهیم دیگر خیلی نخ نما شده است.
 
این سایت در این مطالب با تاکید بر این که جامعه واقعی دیگر این قهرمان سازی‌ها و مقدس‌گرایی‌ها را نمی‌پسندد تاکید کرده است: شاید زمان آن رسیده باشد که دیگر جامعه مجازی ما از موسوی عبور کند. موسوی هرچه بود متعلق به گذشته بود و تمام شد رفت. به جز صدور بیانیه هم کاری از دستش ساخته نیست.
 
در بخش دیگری از این مطلب با تاکید بر اینکه تا زمانی که قربان صدقه موسوی می رویم امیدی به بهبود اوضاع نداشته باشید، خاطرنشان شده است:  بگذاریم این ملت از همه این تفکرات نخ نمای اصلاح‌طلبی عبور کند و دیگر آنقدر پیشرفت کند که نیازی به رهبر و بیانیه نداشته باشد.
 
بر اساس اظهارات کارشناسان سیاسی، این اقدام اعتراف به ناکارآمدی موسوی در تحقق اهداف و خواسته های دولت آمریکا و مهر تاییدی بر به سر رسیدن تاریخ مصرف اوست


نوشته شده توسط | لینک ثابت |دوشنبه یازدهم بهمن 1389| در ساعت 15:9 | نظر بدهید
 


طلیعه فجر انقلاب اسلامی در خاورمیانه

 

طلیعه فجر انقلاب اسلامی در خاورمیانه


خاستگاه پدیدآورندگان نهضتهای مصر و تونس اسلام گرایانند که پرچم مخالفت با غربگرایان و سکولاریسم را برداشته اند.

این روزها وقتی اتفاقات کشورهای منطقه از صفحه تلویزیون پخش می شود بیشتر شبیه رؤیا و خیال می نماید. تظاهرات‌های میلیونی مردمی که جان خود را کف دست گرفته تا دودمان جباران را از ریشه برکنند، آنهم در کشورهایی که سالیان سال مردم به ظلم و ستم حاکمان خودکامه خو گرفته و کمتر از خود ابراز مخالفت نشان می‌دادند. البته در این بین نباید توجیهات مذهبی علمای درباری که آیه «أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُول وأُولی الأَمْرِ مِنْکُمْ» را به تبعیت ازهر حاکم فاسق و جائری تفسیر می‌کردند و با این ابزار زبان اعتراض مردم را بر تباهی حاکمیت می‌بریدند، نادیده گرفت.

جرقه این انقلاب عظیم از خودسازی یک جوان تونسی در مقابل پارلمان این کشور وعدم توجه دولت این کشور آغاز شد. این رویداد آغازی بود تا به یکباره رودهای خروشان مردم خشمگین از گوشه و کنار شهرها به راه افتاده و جمعیتی


تاریخ: دو شنبه 11 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

دستور ويژه امام خميني درباره عمليات كربلاي 5

ويژه نامه «شب هاي قدر كربلاي 5»
دستور ويژه امام خميني درباره عمليات كربلاي 5

خبرگزاري فارس: محسن رضايي ، فرمانده وقت سپاه پاسداران ، طي نامه اي خطاب به امام خميني ، ليستي از درخواست هاي اضطراري را به محضر امام خميني، فرمانده كل قوا ارسال داشته و با بيان نيازهاي عاجل خويش شامل توپخانه، نفر بر زرهي، تانك و توپ ضد هوايي و ذكر آمار تجهيزات مورد نياز، خواستار تأمين و ارسال آن شده‌اند.


 

به گزارش سرويس حماسه و مقاومت خبرگزاري فارس ، در اوايل نيمه دوم بهمن ماه سال 1365 آقاي محسن رضايي ، فرمانده وقت سپاه پاسداران ، طي نامه اي خطاب به امام خميني ، ليستي از درخواست هاي اضطراري را به محضر امام خميني، فرمانده كل قوا ارسال داشته و با بيان نيازهاي عاجل خويش شامل توپخانه، نفر بر زرهي، تانك و توپ ضد هوايي و ذكر آمار تجهيزات مورد نياز، خواستار تأمين و ارسال آن شده‌اند.مايحتاج اعلام شده توسط فرمانده سپاه به اين شرح است:
يكصد تانك
يكصد نفربر
سه ضدهوايي
57 شني دار
ده گردان توپخانه

امام خميني(ره) در پاسخ به اين درخواست چنين مرقوم فرموده‌اند:

"بسمه تعالي،
جنابان حجت‌الاسلام آقاي خامنه‌اي و آقاي هاشمي -اعز هما الله تعالي- با وضعيت بسيار خطيري كه با آن مواجه هستيم شرعا و عقلا لازم است براي رساندن مايحتاج رزمندگان جان به كف كربلاي پنج سريعا اقدام شود. مسامحه در اين امر يك فاجعه خداي نخواسته ممكن است به بار آورد.

والسلام عليكما و رحمة الله.
11 بهمن 65
روح‌الله الموسوي الخميني "

ويژه نامه " شب هاي قدر كربلاي 5 " در خبرگزاري فارس(32)

انتهاي پيام/

 

حوادث اخير در دنياي اسلام كه از تونس آغاز شد، در مصر به اوج رسيد و اكنون به سرعت در حال بسط به بقيه ديكتاتوري هاي عربي در خاورميانه است، همه اخبار را در حاشيه قرار داده است. بحث دقيق درباره ريشه هاي اين حوادث و عوامل شتاب دهنده به آن موضوع اين نوشته نيست و بسيارند كساني كه بهتر از صاحب اين قلم از عهده آن برآيند. آنچه اين نوشته در پي بيان مجمل آن است اين است كه آمريكايي ها چگونه با اين حوادث برخورد كردند و تناقض موجود ميان ادعاي حمايت از دموكراسي و برخوردي كه با حركت بوضوح مردم سالارانه مردم كشورهاي عربي كرده اند چگونه قابل حل است.
اگرچه آمريكايي ها تلاش كردند در مواجهه با اين حوادث- كه آشكارا نمي توانستند آن را ناديده بگيرند يا از اظهارنظر در مورد آن فرار كنند- جانب احتياط را از دست ندهند ولي مجموعه منافع در هم تنيده آنها در منطقه بويژه در قبال مصر اجازه نداد كه رياكاري را از حد معيني فراتر ببرند. در اولين اظهارنظرها كه به وقايع تونس مربوط بود، آمريكا با چشم سفيدي تمام اعلام كرد كنار مردم تونس ايستاده است انگار نه انگار كه ديكتاتور تونس سال هاي طولاني غلام حلقه به گوش آن بوده و هرچه كرده به فرمان كاخ سفيد كرده است. فقط يك نمونه از اسنادي كه در اين باره وجود دارد، سندي است كه ويكي ليكس اخيرا منتشر كرد و ديدار سفير آمريكا در تونس را با بن علي روايت مي كند. بن علي در اين ديدار به صراحت مي گويد كه تابع همه آنچه آمريكايي ها بخواهند خواهد بود و از جمله براي اثبات نوكري خود تاكيد مي كند از ايران و از شيعه متنفر است.
نوبت به مصر كه رسيد براي آمريكايي ها بسيار دشوار بود همان ژستي را كه درباره تونس گرفته بودند تكرار كنند. مصر جايگاه مهمي در استراتژي منطقه اي اوباما دارد و فعلا آمريكايي ها در موقعيتي نيستند كه براي ديكتاتوري مطيع مبارك، جايگزيني بهتر بيابند. مبارك خصوصا در 3 حوزه كمك هايي جدي و غير قابل انكار به آمريكا كرده است. نخست، مصر نقشي كليدي در پس پرده پروژه عادي سازي روابط كشورهاي عربي و اسلامي با رژيم غاصب صهيونيستي و پيش برد طرح هاي سازش از طريق فشار به جبهه فلسطيني داشته است. درست است كه اين پروژه آمريكايي به دليل برخورد به مانع سفت و سخت محور مقاومت و بيزاري ملت هاي مسلمان از آمريكا و اسراييل، آن طور كه آنها مي خواستند پيش نرفت ولي اين چيزي از نقشي كه مصر بازي كرد و تلاشي كه به خرج داد كم نمي كند. براي آمريكايي ها بسيار حياتي است كه به نحوي اسراييل را به ژئوپلتيك منطقه تحميل كنند و همه شواهد مي گويد دولت مبارك سرپل اصلي اين پروژه بوده است آنقدر كه در برخي اسناد اخيرا منتشر شده از جانب ويكي ليكس مقام هاي امنيتي و ديپلماتيك مصر بويژه عمرسليمان رييس سرويس اطلاعاتي اين كشور، «مرداني حقيقتا اسراييلي» خوانده شده اند. مصر قبل از جنگ هاي 33 و 22 روزه از وقوع آنها آگاه بود و در طراحي هاي اسراييل براي به انجام رساندن آنها شركت كرد، در حين جنگ به مثابه يك پادگان يا يگان كمكي براي ارتش اسراييل عمل كرد و بعد از جنگ هم توطئه اي عليه محور مقاومت نبوده كه مصر در آن پيش گام نباشد. پروژه دوم تلاش براي باز كردن جاي پاي آمريكايي ها در مناطق حساس جنوب آسيا و شمال آفريقا و تثبيت آن به عنوان امري طبيعي و درازمدت است كه براي خود داستان بلندي دارد. مصر قبل از جدي شدن نقش عربستان در منطقه همواره دوست نزديك آمريكا و محرم رازهاي سياسي و امنيتي آن در منطقه بوده است و بعد هم كه آمريكا تصميم گرفت به دليل ملاحظات مربوط به بازار جهاني انرژي و برخي تنگناهاي ايدئولوژيك در ميان اهل سنت، نقش بيشتري به عربستان بدهد، محور مصر-سعودي مجري شماره يك طراحي هاي منطقه اي آن بوده است. و محور سوم، مقابله با نفوذ معنوي و قدرت نرم ايران در منطقه از طريق تهديدنمايي برنامه هاي هسته اي و منطقه اي ايران، بزرگنمايي اين تهديدها و تلاش براي ايجاد يك ائتلاف منطقه اي عليه ايران است كه براي استراتژي امنيت ملي آمريكا از نان شب هم واجب تر است. مصري ها در اين زمينه نه فقط فعال بلكه بيش فعال بوده اند. رايزني هاي ديپلماتيك مصر و آمريكا مملو است از بدگويي هاي كينه توزانه عليه ايران و اعلام ترس و هشدار پي در پي درباره اينكه اگر جلوي ايران گرفته نشود منطقه را خواهد بلعيد. اگرچه نه مصر و نه هيچ كدام ديگر از آن ديكتاتورهايي كه در خلوت خود با آمريكايي ها پشت سر ايران صفحه گذاشته اند جرئت ابراز علني آن مواضع را ندارند (همه آنها آنچه را كه خصوصي به آمريكا گفته بودند و ويكي ليكس منتشر كرد، تكذيب كردند) و ترجيح مي دهند آمريكا مشكل ايران را براي آنها حل كند (؟!)، اما سعي و تلاش پي گير آنها عليه تنها دموكراسي خاورميانه عمق ترسي را كه به جانشان افتاده به خوبي نشان مي دهد.
بسيار خوب، آمريكايي ها با متزلزل شدن پايه هاي ديكتاتوري چنين مطيع و دوست داشتني چگونه بايد برخورد مي كردند؟ آيا اوباما مي توانست به اين مرده ريگ ويلسوني بچسبد كه «ايالات متحده حافظ و حامي آزادي هاي مردمي و جنبش هاي دموكراسي خواهانه در سراسر جهان است»؟ آيا اوباما مي توانست مثل مورد تونس شرم و حيا را كنار بگذارد و بگويد در كنار مردم مصر ايستاده است؟ اينجا بود كه آزموني براي تمييز دادن ادعا از واقعيت بنا نهاده شد و به وضوح مي شد ديد كه آمريكايي ها در اين باره كه چگونه بايد به آن وارد و از آن خارج شوند، درمانده شده اند. باراك اوباما در سخناني دستپاچه و نسنجيده گفت مبارك يكي از بهترين متحدان آمريكا در منطقه است و خدمات بي نظيري به طرح هاي آمريكايي عرضه كرده است. فيليپ كراولي سخنگوي وزارت خارجه آمريكا اندكي پخته تر حرف زد. كراولي گفت اعتراض حق مردم مصر است اما اين كار را با حفظ «ثبات» هم مي توانند انجام بدهند!
اين جاست كه با يك مفهوم كليدي در راهبردهاي بين المللي آمريكا مواجه مي شويم: «ثبات»! اين واژه اي است كه در ادبيات استراتژيك آمريكايي ها بيش از هر واژه ديگري به كار برده مي شود و كمتر درباره مفهوم واقعي آن بحث شده است. وقتي آمريكايي ها مي گويند در يك نقطه از جهان ثبات برقرار است، يا وقتي مي گويند فلان كشور يا فلان حادثه ثبات را در نقطه اي از جهان بر هم زده است، يا وقتي از گروهي مي خواهند «بي ثباتي» ايجاد نكنند منظورشان دقيقا چيست؟ براي پيدا كردن جواب اين سوال بايد از كليشه هاي رايج و فيلترهاي خبري تعبيه شده در گوشه گوشه ماشين عظيم پروپاگانداي غربي تا مي توانيم فاصله بگيريم. يكي از كساني كه پاسخي دقيق، عالمانه و مبتني به شواهد و قرائن به اين سوال ها داده، نوام چامسكي است. او در جايي مي گويد اگر مي خواهيد دقيقا متوجه منظور اهالي كاخ سفيد از واژه هاي ثبات و بي ثباتي بشويد، بايد علاوه بر دفترچه لغت، يك نقشه جغرافيايي هم پيش رويتان داشته باشيد. اين واژه ها بسته به اينكه درمورد كدام نقطه از جهان به كار مي رود، معاني كاملا متفاوتي دارد. اينكه ايران منطقه را بي ثبات مي كند يعني منافع آمريكا را به خطر مي اندازد و راهي هم براي متوقف كردن آن نيست. اينكه اعراب خواستار ثبات هستند يعني بايد تا جا دارند به آنها اسلحه فروخت ولو اينكه همه بدانند آنها قادر به استفاده از هيچ كدام از آنها نيستند. ثبات در روسيه، چين و اروپا به اين معناست كه روس ها، اروپايي ها و چيني ها بپذيرند امتيازهاي تاكتيكي را استراتژيك فرض كنند و آنجا كه منافع حياتي آمريكا مورد بحث است، پا در كفش آن نكنند. ثبات در خاورميانه هم يعني اينكه نفت فراوان و ارزان به پالايشگاه ها و صنايع آمريكا برسد، كسي به دلار چپ نگاه نكند و برتري استراتژيك اسراييل به چالش كشيده نشود. مخرج مشترك همه اين تعريف ها اين است كه ثبات يعني تامين با ثبات و مطمئن منافع اقليتي كوچك در اروپاي غربي وآمريكاي شمالي ولو اينكه به قيمت پايمال شدن همه آنچه ارزش هاي انساني و صلح و امنيت بين المللي خوانده مي شود، تمام شود.
آمريكايي ها اكنون در ميانه اين پارادوكس گير كرده اند. اگر جانب مفهوم ثبات را بگيرند بايد پشت سر ديكتاتورهاي رو به سقوط خاورميانه بايستند و اگر به دفاع از آرمان دموكراسي برخيزند آن وقت منافع حياتي شان در منطقه به خطر خواهد افتاد. البته روشن است كه آمريكا به كدام سو ميل خواهد كرد. اين بار اول نيست كه آمريكايي ها ديكتاتوري هاي سود رسان را به دموكراسي هاي مستقل و زير بار نرو ترجيح مي دهند. از 1945 به اين طرف كه همواره امور بر همين منوال بوده است. در واقع مسخره است از كشوري كه درون جامعه خود براي دموكراسي پشيزي ارزش قائل نيست انتظار داشته باشيم در ديگر نقاط جهان براي حرف و خواست توده هاي مردم ارزش قائل شود و در راه آن هزينه كند. آمريكا پشت ديكتاتورها خواهد ايستاد. درجريان فتنه 88 در ايران هم كاري جز اين نكرد. در مصر ديكتاتورها درون كاخ هستند و در تهران 88 كف خيابان بودند. تا آنجا كه به آرمان دموكراسي به مثابه ضرورت حاكم بودن نظر اكثريت مربوط مي شود ذره اي ميان اين دو تفاوت نيست.
فقط يك چيز نسبت به گذشته تفاوت كرده و آن هم اين است كه اين بار ظاهرا ديگر پشتيباني آمريكا هم افاقه نمي كند. آمريكايي ها بخواهند يا نه قطار فروپاشي ديكتاتورها در خاورميانه به راه افتاده و دموكراسي بر استعاره مقدس ثبات غلبه خواهد كرد.
مهدي محمدي

 


وزير خارجه اسبق آمريكا تاكيد كرد كه در واشنگتن هيچ كس نيست كه باور داشته باشد با روش هاي فعلي مي توان جلوي هسته اي شدن ايران را گرفت.
جيمز بيكر، در گفت وگويي با روزنامه هاآرتص كه روز شنبه 9 بهمن 1389 منتشر شده، گفت: «گزينه استفاده از قدرت نظامي براي متوقف كردن برنامه هسته اي ايران تنها از طريق اشغال اين كشور ممكن است ولي اين گزينه در دستور كار آمريكا وجود ندارد و گزينه هاي ديگر هم كار نمي كند.»
بيكر ادامه داد: «پيامدهاي حمله نظامي به تاسيسات هسته اي ايران قابل پيش بيني نيست. حمله نظامي به برنامه هسته اي ايران به صورت بنيادين با حمله نظامي نيروي هوايي اسرائيل به نيروگاه تموز عراق در سال 1981 متفاوت خواهد بود. ايراني ها به خوبي از حمله نيروي هوايي اسرائيل به تاسيسات اتمي عراق آگاه هستند و مي دانند چگونه از برنامه و تاسيسات هسته اي دفاع كنند. يكي از اقدامات ايراني ها براي دور كردن خطر حمله نظامي توزيع تاسيسات هسته اي در سراسر اراضي ايران بوده است و اين اراضي بسيار گسترده است.»
بيكر سپس با سرزنش نتانياهو گفت: «داگان درباره ايران واقعيت را گفته بود كه اين كشور به پنج سال زمان براي ساخت سلاح هسته اي نياز دارد.»
وي همچنين درباره داستان راه ندادن نتانياهو به ساختمان وزارت خارجه آمريكا در دوران تصدي گري وزارت خارجه خود گفت: «زماني كه وزير خارجه آمريكا بودم نتانياهو معاون وزير خارجه اسرائيل بود و وي در آن زمان درباره سياست آمريكا در خاورميانه گفته بود اين سياست مبتني بر دروغ و مخدوش سازي است. زماني كه به واشنگتن آمدم به وزارت خارجه دستور دادم مانع از ورود وي به ساختمان وزارت خارجه شوند. اين ممنوعيت سالهاي متمادي ادامه داشت و زماني كه نتانياهو در نامه اي به وزارت خارجه آمريكا از اظهارات خود ابراز ندامت كرد اين ممنوعيت لغو شد. ما پس از انتخاب نتانياهو به عنوان نخست وزير اسرائيل در سال 2009 انتظارات زيادي از وي داشتيم تا روند صلح در منطقه به پيش برود ولي اين انتظارات عملي نشد.»
در همين حال، خبرگزاري رويترز هم در گزارشي مفصل از داووس نوشت كارشناسان عقيده دارند تبعات حمله به ايران وحشتناك خواهد بود. در اين گزارش كه به قلم دان پري نوشته و در تاريخ 9 بهمن 1389 منتشر شده، آمده است: «گروهي از كارشناسان آمريكا، اروپا و خاورميانه روز جمعه در مورد چگونگي برخورد با برنامه هسته اي ايران يك ديدگاه مشترك را بيان كردند و آن اينكه حمله نظامي به ايران ممكن است يك ضد حمله ويرانگر را درپي داشته باشد.
ريچارد هاس ديپلمات سابق آمريكايي گفت درصورت شكست ديپلماسي براي جلوگيري از برنامه هسته اي ايران هيچ گزينه خوبي براي جايگزين كردن وجود ندارد و گزينه توسل به زور نيز خطرناك است. وي به اين ترتيب خود را از آنهايي كه مي گويند توسل به زور يك گزينه ممكن درقبال ايران است جدا كرد. وي افزود اگرچه از تحريم هاي شديدتر عليه ايران به عنوان يك تاكتيك حمايت مي كند اما معتقد است توسل به نيروي نظامي يك گزينه خطرناك است.
هاس تصريح كرد يك ايران هسته اي منطقه را بر لب تيغ قرار مي دهد. حمله نظامي به ايران خطرناك ترين اقدام است كه پيامدهاي وحشتناكي را به دنبال خواهد داشت.»
رويترز ادامه داد: «اكثر شركت كنندگان در اين بحث كه شبكه تلويزيوني العربيه آن را ترتيب داده بود تاكيد كردند درحال حاضر ديپلماسي بايد محور اصلي تلاش ها باشد.
كارل تئودور گوتنبرگ وزير دفاع آلمان گفت ما بايد از هرگونه فرصتي كه به دست مي آيد براي دستيابي به هدف مان در اين مسير ديپلماتيك استفاده كنيم.
باباجان گفت يك سوءتفاهم بزرگ بين جهان غرب و برخي كشورها در خاورميانه درمورد ايران وجود دارد. به حاشيه راندن ايران و منزوي كردن بيشتر اين كشور نمي تواند يك راه حل باشد.»
رويترز سپس از قول تركي فيصل كه در گذشته سفير عربستان سعودي در آمريكا بود نوشت:« نمي دانم آيا تلاش براي برقراري دموكراسي در سراسر منطقه خاورميانه ممكن است نگران كننده تر از يك ايران مجهز به تسليحات هسته اي باشد يا نه، اما ما در عربستان سعودي نه تسليحات هسته اي داريم و نه دموكراسي.»
كارشناسان شركت كننده در اين بحث همچنين درمورد انتقامجويي شديد ايران درصورت حمله نظامي به اين كشور هشدار دادند.
خالد البوعينين از مقامات نظامي ارشد سابق در خليج فارس گفت: «ايران در صورتيكه هدف حمله نظامي قرار بگيرد به نيروهاي آمريكايي و اسرائيلي در خليج فارس حمله خواهد كرد و پاي كشورهاي خليج فارس نيز ممكن است در اين جنگ به ميان كشيده شود.»
تركي نيز تصريح كرد: «ايران درصورت روبرو شدن با حمله به هر جايي كه بتواند حمله خواهد كرد كشور من و ديگر كشورها نيز همگي در معرص اين خطر خواهند بود. ايران از امكاناتي در سراسر جان برخوردار است و مي تواند از آنها استفاده كند.»
گوتنبرگ هم گفت: «اروپا نيز ممكن است در اين جنگ درگير شود. ابتدا منطقه خاورميانه در معرض حمله خواهد بود و بعد هم اروپا. اين يك فاجعه محض است و بايد سعي كرد با استفاده از راه هاي ديپلماتيك از آن جلوگيري كند.»

 
 
گفت: آمريكايي ها در اخبار و گزارش هاي خود درباره مصر، از افرادي مثل البرادعي و «ايمن نور» به عنوان رهبران حركت مردمي ياد مي كنند!
گفتم: البرادعي كه 12 سال مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي بود و دستورات ديكته شده آمريكا را اجرا مي كرد و «ايمن نور» هم يك لائيك وابسته به همان رژيم آمريكايي مصر است.
گفت: يادت هست در اوج انقلاب اسلامي هم آمريكايي ها سعي مي كردند گروه هايي مثل جبهه ملي و نهضت آزادي را به عنوان رهبران انقلاب معرفي كنند كه ملت بدجوري توي پوزه آنها زدند.
گفتم: معلومه كه يادم هست، بعدها در اسناد لانه جاسوسي كشف شد كه اين دو گروه در همكاري مستقيم با سفارت آمريكا بوده اند. و حتي بازداشت و انفجار بمب جلوي منازل آنها براي جا انداختن همين ترفند بوده است.
گفت: مگر سران فتنه در نقش ستون پنجم آمريكا و اسرائيل و انگليس ظاهر نشده بودند؟ ولي مردم به آساني آنها را شناختند. مردم مصر و اردن و يمن هم نشان داده اند كه فريب عوامل آمريكا را نمي خورند.
گفتم: عده اي رفته بودند قلعه اي را فتح كنند، ساكنان قلعه آنها را سنگ باران كردند و يكي از سنگ ها ملاج فرمانده مهاجمان را شكست. يارو با عصبانيت به طرف گفت؛ مگه سپر به اين بزرگي را نمي بيني كه سنگ را توي ملاج من مي زني؟
 
 
 

در پي ارتحال علامه العمري از علماي مدينه نمايندگان رهبر معظم انقلاب اسلامي به اين شهر عزيمت كردند تا ضمن ابلاغ تسليت معظم له ، به خانواده علامه العمري، در مجلس ترحيم ايشان نيز شركت كنند.
در پي ارتحال علامه شيخ محمد علي العمري از علماي شيعه عربستان، از سوي حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي ، آيت الله جنتي و حجت الاسلام مروي به مدينه منوره عزيمت كردند تا ضمن ابلاغ تسليت مقام معظم رهبري به خانواده علامه العمري، در مجلس ترحيم ايشان نيز شركت كنند.

 


سخنگوي وزارت خارجه كشورمان تظاهرات مردم مسلمان مصر را حركتي عدالتخواهانه و در جهت تحقق خواسته هاي ملي و اعتقادي آنها دانست.
رامين مهمانپرست، سخنگوي وزارت امور خارجه كشورمان روز شنبه، در رابطه با تحولات جاري در كشور مصر، گفت:جمهوري اسلامي ايران ضمن پيگيري و رصد دقيق حوادث مصر، تظاهرات مردم مسلمان اين كشور را حركتي عدالتخواهانه و در جهت تحقق خواسته هاي ملي و اعتقادي آنها دانسته و انتظار دارد مقامات كشور مصر ضمن شنيدن صداي ملت مسلمان و تمكين به خواسته هاي به حق آنها، از هرگونه برخورد خشونت آميز توسط نيروهاي امنيتي و پليس با موج بيداري اسلامي كه به صورت نهضتي مردمي در اين كشور به حركت درآمده، خودداري كنند.
 
 


طنزنويس فراري نشريات زنجيره اي كه با حلقه لندن همكاري مي كند، بسياري از عناصر ضدانقلاب مقيم خارج را كلاهبردار و دروغگو توصيف كرد.
ابراهيم نبوي بدون اشاره به شارلاتان بازي هاي متعدد خود درباره ديگر عناصر فراري نوشت: وقتي مهاجر مي شوي، زمان برايت روي لحظه اي كه رفته اي صفر مي شود، منجمد مي شود. يك مشكل بزرگ مهاجر اين است كه محكوم زمان صفر است اما توهم مي كند كه با چيدن پاره ها ي خبر و واقعه مي تواند خود را به روز برساند، معمولا مهاجر زمان بعد از خروج خود را به سختي مي فهمد. گاهي سعي مي كند نفهمد و زمان را چنان كه دوست دارد تعريف كند.
او اضافه مي كند: بسياري از مهاجران را ديده ام كه سال 1356 را چنان تعريف مي كنند، انگار كه سال 2005 سوئيس است]![ يا ديده ام دوستان چپ را كه از انبوه ميليوني هواداران شان در سال 59 چنان تعريف مي كنند انگار رژه ارتش سرخ در 1927 مسكو بوده، يا مردماني كه از روزهاي جنگ در تهران چنان تعريف مي كنند انگار هر روز يك تانك به خانه شان شليك مي كرده، يا بچه هايي كه از دوران خاتمي چنان تعريف مي كنند كه انگار ملت هر روز كف خيابان روزنامه مي خواندند و شب ها پارتي مي رفتند. واقعيت اين است كه ما در گذشته دخالت مي كنيم. يادمان مي رود كه تا آخرين روز هم دست به سينه ارباب قدرت بوديم و حالا همان ها را كه مثل خودمان بودند، مزدور مي خوانيم. دوست من چنان از رنج هاي دهه 60 سخن مي گويد كه يادم مي رود كه سال 1356 به فرنگ آمده است]![ واقعيت اين است كه هر مهاجري براي اثبات خود نياز به دستكاري در واقعيت دارد. گاه اين كار را چنان مي كند كه تبديل مي شود به يكي از هزاران دائي جان ناپلئوني كه تمام سخنان شان نواري دو ساعته است كه هر روز يك ساعتش را مي گويند و هر روز تغييرش مي دهند.
ابراهيم نبوي مي نويسد: «در تعيين مبدا تاريخي، خودمان و حقانيت خودمان را پنهان مي كنيم. با رفتن من در سال 57، ايران زباله داني شد و همه چيز از بين رفت، هر كس در آنجا بود يا كشته شد يا كشتار كرد. يكباره كاشف فروتن گوادالوپ مي شويم و چنان انقلاب را تفسير مي كنيم انگار فرانسوا ميتران خلبان آيت الله خميني بود و جيمي كارتر قاتل شاه. اگر مهاجر دهه شصت باشيم، رژيم سابق را بكلي خائن مي دانيم و رژيم بعد از 67 را مزدور. تنها «قبيله من» مي شوند همان اعدامي هاي 67 كه جز آزادي هيچ نمي خواستند، هيچ ربطي هم به حمله مجاهدين خلق نداشتند و تمام شان بيگناهاني بودند كه جابرانه و ستمگرانه كشته شدند. يك نفر هم پيدا نمي شود كه محض رضاي خدا به ما نشان بدهد كه اين زندانيان بخاطر دفاع از آزادي زنداني شدند. پيش از اين پذيرفته ايم كه زندانبانان و قاتلان جنايتكار بودند. ولي آيا واقعاً مجاهدين خلق و چريكهاي فدائي خلق و حزب توده در طول مبارزات چندين و چند ساله شان، يك روز از آزادي همه مردم ايران و از دموكراسي دفاع كرده اند؟ يك شاهد مثال بياوريد تا همه دست پشيماني از بي خردي و جبن مان بگزيم كه چقدر احمق بوديم كه اين جنايت را نفهميديم و چقدر احمق تر كه براي اعتراض به آن تا پاي اعدام نرفتيم همه و همه و همه آنها كه قبل از سال 1367 از ايران خارج شدند يا در معرض اعدام بودند يا حداقل يك بار كشته شده بودند؟
وي در ادامه اين مطلب هجوآميز يادآور مي شود: اگر سال 1378 از ايران خارج شده باشيم، قرباني بي كفايتي و ترس خاتمي هستيم. من نمي فهمم در روز هجده تير كلا هزار نفر در دانشگاه تهران معترض بودند، اين خيل ده هزار نفري رهبران جنبش دانشجويي در فرنگ چه مي كنند؟ داغ دل جنبش سبزي ها را تازه نمي كنم كه هنوز از گرد راه نرسيده اند و وقت براي گفتن از آنان بسيار است. بگذار تكرار كنم كه من پشت دفاع از اين قربانيان 57 و 67 و 78 و 88 الزاما خيرخواهي و عدالت جويي نمي بينم. دفاع مي كنيم چون مي خواهيم خودمان را اثبات كنيم. گاهي اوقات حتي تيزبازي درمي آوريم. مي شويم مدافع قربانيان 67 در حالي كه اصلا روح مان تا پس از پناهنده شدن از اين ماجرا خبر نداشت و راي مان را پس مي خواهيم بگيريم، در حالي كه اصلاً رايي نداده بوديم.
يادآور مي شود نوشته كنايه آميز نبوي كه از سوي سايت مهاجراني و كديور (جرس) منتشر مي شود، در واقع پاسخي است به جريان هاي ضدانقلاب و نفاق قديمي تر كه با لحني تحقيرآميز و انباشته از سرزنش با كساني چون نبوي و مهاجراني و ساير شبه اصلاح طلبان برخورد مي كنند و سوابق حضور آنها در جمهوري اسلامي را به رخشان مي كشند و سمبل فرصت طلبي، كاسبكاري و بي ثباتي شخصيت معرفي مي كنند
 
 

مرگ داريوش همايون از سران سلطنت طلبان و حامي فتنه سبز، طيف هاي ضد انقلاب را عزادار كرد. همايون در 82 سالگي و در ژنو سوئيس درگذشت.
منابع خبري گزارش داده اند همايون از چندي پيش بر اثر زمين خوردن دچار ضربه مغزي شده و به كما رفته بود و ديگر به هوش نيامد. وي سال گذشته وقوع انقلاب اسلامي ايران را بزرگ ترين كابوس زندگي خود توصيف كرده بود و به همين دليل نيز علي الدوام به ستايش هاي مبالغه آميز نسبت به برخي دست اندركاران فتنه سبز (موسوي و خاتمي و كروبي) مي پرداخت. او حتي از گروهك هاي مقيم خارج خواسته بود خود را با اين سه نفر و اصلاح طلبان تنظيم كنند چرا كه اپوزيسيون توانسته از اين طيف، افراد و شخصيت هاي جديدي در تناقض با هويت انقلابي سابقشان بسازد.
صاحب نظران تاريخ به اعتبار كارنامه سياسي همايون از وي به عنوان فردي بي ثبات و فرصت طلب ياد مي كنند و سير تطور گرايش هاي سياسي وي از سوسياليسم به سلطنت طلبي دو آتشه و سپس شعار دموكراسي خواهي و حقوق بشر را در طول 60 سال زندگي سياسي او را شواهد متعدد اين ادعا برمي شمارند. همايون در سال 1326 جزو مؤسسان حزب ضد اسلامي «پان ايرانيست» بود، سال 1329به «گروه نجات ملي» پيوست و سال 1330 از حزب سوسياليست ملي كارگران ايران (سومكا) سر درآورد اما در جريان كودتاي 28 مرداد، در زمره چماقداران و چاقوكشاني بود كه با شعار «خدا، شاه، ميهن» و با هدايت سيا و M16 به خيابان ريختند و نهضت ملي شدن نفت را ساقط كردند.
داريوش همايون پس از كودتاي 28 مرداد مورد اعتماد رژيم كودتا قرار گرفت. او عضو شبكه مطبوعاتي وابسته موسوم به «بدامن» بود و مورد اعتماد آمريكا قرارگرفت.
اعتماد سرلشكر زاهدي عامل كودتاي 28 مرداد 32 به همايون باعث شد تا دختر خود «هما» را به عقد وي درآورد. رژيم كودتايي پهلوي همچنين از همايون براي راه اندازي سنديكاي وابسته «نويسندگان و خبرنگاران» كمك گرفت تا مطبوعات را به طور كامل مديريت كند.
همايون روزنامه صهيونيستي آيندگان را به اعتبار ارتباط با كلان سرمايه داران صهيونيست راه اندازي كرد. او همچنين مدت ها وزير اطلاعات و جهانگردي در دولت هاي هويدا و آموزگار بود و پس از راه اندازي حزب شاه ساخته رستاخيز، به عنوان قائم مقام دبيركل حزب معرفي شد.
روايت تاريخي غالب بر آن است كه داريوش همايون نويسنده مقاله موهن روزنامه اطلاعات عليه مذهب و مراجع و حضرت امام خميني(ره) در 17 دي 56 است، مقاله اي كه با امضاي مستعار احمد رشيدي مطلق (يا به تعبير شهيد والامقام دستغيب «احمق رشيدي مطلق») چاپ شد. برخي روايتگران نيز بر آن هستند كه مقاله از سوي دربار و با وساطت همايون براي چاپ به روزنامه اطلاعات ارسال شد. اين مقاله جرقه انفجار انقلاب اسلامي را در 19 دي 56 و سپس اربعين هاي زنجيره اي تا پيروزي انقلاب اسلامي زد و تا ابد داريوش همايون را دركنار لعنت ملت ايران، سزاوار ملامت سلطنت طلبان و حاميان خارجي آنها قرار داد.
داريوش همايون 16 آبان 57 در منزلش دستگير و روانه زندان دژبان پادگان جمشيدآباد مي شود. روز 22 بهمن 57 پس از فتح پادگان جمشيدآباد توسط مردم از زندان فرار كرده و 15 ماه به طور مخفيانه در ايران مي گذراند. وي سال 1359از كشور گريخت.

 


«جراحات حاصل از رويدادهاي سال 1979ميلادي در ايران كه به سرنگوني شاه و به قدرت رسيدن اسلامگرايان در اين كشور انجاميد، هنوز در غرب التيام نيافته است.»
روزنامه فرانسوي لوموند اين تحليل را ضمن بررسي جنبش هاي غافلگيركننده در طيفي از كشورهاي اسلامي عنوان كرد و نوشت: غرب از رويدادهاي جديد كشورهاي عربي غافلگير شده است. غربي ها در تحليل اين رويدادها با نگراني چندگانه رو به رو هستند كه يكي از عمده ترين آنها احتمال ظهور جنبش هاي تحت نفوذ اسلامگرايان است. نبايد فراموش كرد كه جراحات حاصل از رويدادهاي سال 1979 ميلادي كه به سرنگوني شاه ايران و به قدرت رسيدن اسلاميون در اين كشور انجاميد، در غرب هنوز التيام نيافته است.
در همين حال روزنامه القدس العربي در گزارش مشابهي بر نگراني هاي مشترك آمريكا و اسرائيل پرداخته و خاطرنشان كرده است: واشنگتن حق دارد كه نگران باشد، چرا كه فروپاشي نظام هايي مانند نظام مصر به منزله فروپاشي همه سياست هاي خارجي آمريكا در خاورميانه و شكست اين كشور در به اصطلاح مبارزه با تروريسم و دشوار شدن اوضاع نيروهاي آن در عراق و افغانستان است. دولت هاي آمريكا همواره با تلاش بسيار، پول هاي هنگفتي را براي تحكيم اركان نظام مصر صرف كرده اند نه به اين دليل كه به آن علاقه دارند بلكه به جهت آنكه امنيت مرزهاي اسرائيل را تامين كند و چرخش روند سازش را حتي در صورت نتيجه بخش نبودن آن، ادامه دهد. قطعاً اسرائيلي ها نيز نگران هستند و تحولات مصر را پيگيري مي كنند، واضح است كه براي اسرائيلي ها در مصر نظامي بهتر از نظام فعلي كه امنيت اسرائيل را در قبال منافع ناچيز تامين كند، روي كار نخواهد آمد.
ارگان وزارت رژيم صهيونيستي نيز با ابراز هراس از زلزله سياسي در كشورهاي مرتجع منطقه نوشت: بعيد نيست پس از مدتي گروه هايي نظير اخوان المسلمين در مصر روي كار آيند و بخواهند مصر را به سوي يك جمهوري اسلامي پيش ببرند. اين در حالي است كه دولت آمريكا مجبور شده دولت مبارك را براي دادن برخي آزادي ها تحت فشار بگذارد و اين همان وضعيت فشار كارتر به رژيم محمدرضا پهلوي در آستانه قدرت رسيدن خميني را يادآور مي شود. اكنون مصر و اردن دو كشوري هستند كه با اسرائيل پيمان صلح دارند و ناآرامي هاي دو كشور مي تواند بر اين امر نيز تاثير بگذارد.

 

 
بی بی سی: اخبار پشت پرده هرچه باشد به نظر مي رسد اقدام آقاي هاشمي رفسنجاني در تاكيد دوباره بر خواسته هاي پس از انتخابات به طور تلويحي نوعي حمايت از شرايط اعلام شده از سوي آقاي خاتمي است... اگر هاشمي عقب نشيني كند حتما تعادل به ضرر وي و سران جنبش سبز به هم خواهد خورد.
آخرين اظهارات هاشمي رفسنجاني با استقبال و تحليل هاي جالب محافل ضدانقلاب مواجه شد كه معتقدند اين سخنان بازي در زمين اصلاح طلبان و ادامه مواضع اخير محمد خاتمي است.

به گزارش صراط نیوز هاشمي رفسنجاني يكشنبه در ديدار با اعضاي انجمن اسلامي دانشگاه گيلان گفته بود «همچنان به مواضع خودم در آخرين نمازجمعه (6 تير88) معتقدم.» به دنبال انتشار اين سخنان كه متضمن القاي ترديد در سلامت انتخابات و حمايت از آشوبگران بازداشتي (بعضا وابسته به گروهك هاي محارب) بود، شبكه زنجيره اي عنكبوت (شامل كلمه، بي بي سي، سحام نيوز، راديو فردا، صداي آمريكا، روزآن لاين، گويانيوز، جرس و دهها سايت و شبكه ماهواره اي مشابه) به استقبال رفتند.

شبكه دولتي بي بي سي انگليس در اين باره نوشت: دور تازه اصلاح طلبان در شرايطي دنبال مي شود كه اكبر هاشمي رفسنجاني مي كوشد همچنان موقعيت خود را در نظام سياسي حفظ كند. او در بيانيه اي دوباره اطاعت خود را از رهبري يادآوري كرد. اين تحول و تحولات مشابه آن چنان باور به تلاش هاشمي رفسنجاني براي مصالحه با حاكميت را در ميان جناح هايي از معترضان تقويت كرد كه اين چهره ميانه رو ناگزير شد طي سخناني بگويد كه به آنچه در نمازجمعه پس از انتخابات در حمايت از معترضان گفته بود، همچنان باور دارد.

بي بي سي افزود: «اخبار پشت پرده هرچه باشد به نظر مي رسد اقدام آقاي هاشمي رفسنجاني در تاكيد دوباره بر خواسته هاي پس از انتخابات به طور تلويحي نوعي حمايت از شرايط اعلام شده از سوي آقاي خاتمي است. سايت خبري كلمه از تاكيد هاشمي رفسنجاني بر مواضع خود در آخرين نمازجمعه اش استقبال كرده و آن را زنده كننده خاطرات دلسوزانه براي عبور از بحران توصيف كرده است.»

رسانه دولتي انگليس تحركات اخير كساني چون خاتمي را «تلاش اصلاح طلبان براي ماندن در قدرت» ارزيابي كرده و از قول يكي از اعضاي فراكسيون اقليت مجلس مي نويسد: نظام بايد براي اصلاح طلبان فرش قرمز پهن كند.
ارگان حلقه لندن (جرس) نيز كه توسط تيم مهاجراني- كديور اداره مي شود و ارتباطاتي را با برخي عناصر تندرو كارگزاراني نظير مهدي هاشمي دارد، به بهانه تاكيد هاشمي رفسنجاني بر مواضع سال گذشته خود، به بازخواني و شرح و تفسير! اظهارات وي در آخرين نمازجمعه پرداخت و تصريح كرد: هاشمي رفسنجاني همچنان بر مواضع سال گذشته خود پا مي فشارد و در هر مناسبتي بر آن تاكيد مي كند. او در آن خطبه شرايط كشور را برخلاف نظر حاكميت و رهبري بحراني خواند و صراحتا بر عدم درستي نتيجه انتخابات تاكيد كرد. او همچنين مي گويد اعتماد عمومي به نظام از دست رفته است. خطبه هاشمي به خوبي به بحران مشروعيت اشاره دارد.

«جرس» بدون اينكه يادآور شود فتنه گران سال گذشته شعار جمهوري ايراني مي دادند و روي اسلام خط كشيده بودند، مي نويسد: تا كي مي توان شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي را از تريبون ها پخش نكرد]!![. به هرحال هاشمي مواضعش را صريح بيان كرده است.

راديو فردا ارگان رسمي سازمان سيا هم به نقل از يكي از عناصر ضدانقلاب مقيم آمريكا، از هاشمي خواست كه از مواضع خود عقب نشيني نكند و افزود: اگر هاشمي عقب نشيني كند حتما تعادل به ضرر وي و سران جنبش سبز به هم خواهد خورد.

راديو فردا در عين حال نوشت: هاشمي تلاش مي كند رهبري را از گرايش تندروي حاكم جدا كند. اين توهم، آسيبش براي جنبش سبز بيشتر از منفعت آن است و رهبري مسئله اصلي جنبش سبز است و او معمار اصلي حركت ها عليه اين جريان بوده است.

يادآور مي شود اظهارات اخير هاشمي رفسنجاني مبني بر اينكه همچنان به مواضع خود در تيرماه 88 معتقد است، در تناقض با ديگر اظهارات وي مبني بر اطاعت از رهبري به عنوان حجت شرعي و عقلي قرار دارد. از سوي ديگر 19 ماه پس از آغاز فتنه بزرگ، اكنون معلوم شده كه مسئله فتنه گران نه انتخابات و پيروزي اين نامزد يا آن نامزد بلكه «ستيزه جويي با اسلام و حذف آن از حاكميت، معارضه و فحاشي عليه حضرت امام خميني و ميراث بزرگ ولايت فقيه و قانون اساسي، تخطئه انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي، و ميدانداري به نفع آمريكا و رژيم صهيونيستي» بود و نهايتا نيز به رسوايي و حرمت شكني بزرگ در عاشوراي سال 88 منجر شد و تودهني لازم را از ملت بصير ايران دريافت كرد. با اين اوصاف تاكيد آقاي هاشمي رفسنجاني بر اينكه همچنان در تيرماه 88 (يك ماه پس از انتخابات) متوقف مانده و حوادث روشنگر و عبرت آموز «7ماهه» و «18ماهه» پس از آن را نمي بيند، بسيار سؤال برانگيز به نظر مي رسد و از اين واقعيت حكايت مي كند كه جريان ترتيب دهنده فتنه به عنوان جريان در حال غرق شدن و نابودي، در تلاش است آقاي هاشمي را نيز با خود هم سرنوشت كند يا با قرباني كردن وي، موقتا فرصتي براي نجات از نابودي پيدا كند.

گفتنی است هفته گذشته نيز خبري در رسانه ها مبني بر ملاقات خاتمي با آقاي هاشمي رفسنجاني منتشر شد كه از سوي طرفين تكذيب نشد.اين در حالي است كه روز گذشته احمد حكيمي پور از ملاقات قريب الوقوع اعضاي جبهه اصلاحات با هاشمي خبر داده و در عين حال اظهارات خاتمي را كف خواسته اصلاح طلبان توصيف كرده است!


 

پس از آنکه غروب روز دوشنبه مسجل شد که سعد حریری اکثریت پارلمانی را از دست داده، هواداران او با اردوكشي خياباني و اعلام سه‌شنبه به‌عنوان "روز خشم" و آشوب های خیابانی، تلاش دارند مانع از تشکیل دولت از سوي جريان حامی مقاومت شوند.

 هواداران حريري در شهر بيروت شب گذشته خيابان الطريق الجديد تا ميدان كولا و خيابان المدينه الرياضيه را با آتش زدن لاستيك‌ها و زباله بستند و از منطقه بقاع ميانه نيز گزارش‌هايي از تحركات هواداران جريان المستقبل در چندين روستا و شهرك و بستن جاده بين‌المللي به شام رسيده است.

ارتش لبنان درپي اين اقدامات اعلام كرد كه يگان‌هاي نظامي تدابير امنيتي فوق العاده خود را در سراسر خاك لبنان افزايش داده و اين روند را از چند روز پيش همزمان با رايزني‌ها براي تشكيل دولت جديد لبنان و تقويت فضاي امنيت و ثبات آغاز كرده‌اند.

در اغتشاشات صورت گرفته در بیروت که شب گذشته در نزدیکی محل دفن رفیق حریری برگزار شد نکته جالب این بود که در حالی که سید حسن نصر الله در سخنرانی اخیر خود تلاش طرفداران حریری بر تکیه بر دخالت ایران براي تفرقه افکنی را افشا كرده بود، آن‌ها از پلاکاردهای سبز "رای من کجاست؟" و سر دادن شعارهایی علیه سپاه و تروریست نامیدن حزب الله لبنان، در آشوب‌هاي خود استفاده كردند.

اما پس از ناآرامي‌هاي دوشنبه شب بيروت، نجيب ميقاتي گزينه مد نظر جريان هشت مارس (مقاومت) توانست با كسب 68 رأي و اختلاف قابل توجه، سعد حريري را شكست دهد و به‌عنوان نخست‌وزير براي تشكيل كابينه جديد لبنان انتخاب شود.

در مقابل طرفداران حريري به‌دنبال دامنه‌دار كردن اغتشاشات براي امتياز گرفتن از جريان مقاومت به‌ويژه حزب‌الله هستند. اين افراد با دعوت به اعتصاب‌هاي عمومي از نجيب ميقاتي نخست‌وزير جديد كه در يك فرآيند كاملاً‌ قانوني انتخاب شده است، مي‌خواهند كه استعفا دهد.

آشوب‌هاي خياباني شب گذشته و امروز در بيروت دقيقاً بر مبناي سناريوي اغتشاشات پس از انتخابات 88 تهران طراحي شده است، به‌طوري كه بعد از انتخابات رياست جمهوري ايران و ناكامي مهره مطلوب غرب نيز بلافاصله فتنه‌گران به خيابان‌هاي تهران ريختند و تا چند ماه ناآرامي‌هاي تهران ادامه پيدا كرد.

اما در شرايطي كه فتنه‌گران در تهران تلاش داشتند با پروژه‌هاي نظير كشته‌سازي و القاي دروغ‌هايي مانند تقلب و شكنجه، مشروعيت نهادهاي قانوني كشور از جمله سپاه، وزارت اطلاعات و قوه قضائيه را مخدوش كنند، آخرين گزارش‌ها از بيروت حاكي است در مدل مشابه طراحي شده غرب براي لبنان، قرار است حزب‌الله به‌عنوان هدف اين‌گونه حملات قرار گيرد و در حالي كه حزب‌الله قصد ندارد فعلاً در اين درگيري‌ها وارد شود، جريان آشوبگر مدعي ورود حزب‌الله و مقابله خياباني خواهد شد.

جريان آشوبگر و شكست‌خورده در لبنان قصد دارد با وارد كردن حزب‌الله به اين درگيري‌ها، زمينه حمله رژيم صهيونيستي به بيروت را فراهم كند كه حزب‌الله با هوشياري از اين فريب آگاهي پيدا كرده است.



 
در حالی كه گفته می شود رضا رشید پور و فرزاد حسنی از مجریان ممنوع التصویر در تلویزیون هستند جمعه شب پشت صحنه فیلمی از این دو مجری ممنوع التصویر به نمایش در آمد كه در نقش اصلی خود در آن بازی می كنند .

هامون نیوز به نقل از کلمه در برنامه جمعه شب ،بخشهایی از پشت صحنه فیلم شش نفر زیر باران نمایش داده شدكه در آن گلزار ،رشید پور و فرزاد حسنی و تعدادی از بازیگران در آن در نقش اصلی خود بازی می كردند .

دراین فیلم گلزار كه نقش خودش را بازی می كند گروگان گرفته می شود و خود گلزار نیز درباره این فیلم می گوید : فكر كنم فیلم خوبی بشود .

در حالی كه تلویزیون نسبت به حضور این دو مجری جنجالی دربرنامه های خود بااحتیاط عمل می كند مشخص نیست چگونه راضی شده اند بخشهایی از بازی آنها پخش شود
 

ما ایرانی‌ها، آدم‌های خیلی عجولی


ارسال توسط arman

هشدار اصلاح طلبان به خاتمی:هاشمی ظرفیت جنبش سبز را برای خود می خواهد

برخی از چهره های برجسته اصلاحات نسبت به نزدیکی سید محمد خاتمی به آیت الله هاشمی رفسنجانی هشدار داده اند.

پس از اینکه سید محمد خاتمی درجلساتی برضرورت بهره گیری از ظرفیت هاشمی برای پیشبرد اهداف اصلاح طلبان تاکید کرده و حتی اخیرا نیز با وی دیداری را داشته،برخی چهره های برجسته اصلاحات نسبت به اتخاذ یک استراتژی به خاتمی هشدار داده اند.


در همین رابطه گفته می شود اصلاح طلبان به خاتمی گفته اند که نگاه هاشمی به وی تنها ابزاری بوده و به هیچ عنوان نمی توان به وی اعتماد کرد.


این افراد همچنین تصریح کرده اند،هاشمی با نزدیک کردن خود به خاتمی در تلاش برای مدیریت رفتاری وی بوده و معتقد است وی تنها کسی است که توان ظرفیت جذب جنبش سبز را به سوی خود دارد اما نکته اساسی این جاست که هاشمی تلاش دارد این ظرفیت را


ارسال توسط arman

توهم عدم توطئه زیباکلام
 
زیباکلام که به صراحت خود را از ارداتمندان رضاخان می داند، درحالی جنگ نرم و توهم توطئه و فرضیه‌های دایی‌جان ناپلئونی را در یک زنجیره‌ی معنایی مطرح می‌کند و گرفتار «سندروم توهم عدم توطئه» می‌شود که کنگره‌ی آمریکا تصویب بودجه‌های میلیون دلاری را علیه جمهوری اسلامی، آشکارا انجام می‌دهد.
به گزارش کلمه ، صادق زیبا کلام در ادامه اظهار نظرهای خارج از عرف و چارچوب های علمی مرسوم خود، «جنگ نرم» را مادر همه تئوری‌های توطئه و فرضیه‌های دایی جان ناپلئونی مطرح در ایران دانست!
زیبا کلام در یادداشتی که در ماهنامه‌ی «مهرنامه» منتشر شده، فرضیه ها و تشکیک‌های مطرح شده توسط نخبگان سیاسی داخلی در رابطه با "ویکی‌لیکس" را، همانند تحلیل حادثه‌ی 11 سپتامبر فرو رفته در هاله‌ی توهم دانست.
زیبا کلام می‌گوید: «حجم انبوه اسناد، مدارک، شواهد و قرائن موجود علیه اسامه‌بن‌لادن، القاعده، طالبان، صدها عضو القاعده که در بازداشت به سر می‌برند به هیچ روی تغییری در نگاه ایرانیان به وجود نیاورده است. آنان همچنان القاعده و طالبان را ساخته و پرداخته آمریکا می‌دانند».
این ادعاها در شرایطی مطرح می‌شود که نه ارتباط تجاری میان خانواده‌ی بن‌لادن و رئیس‌جمهور وقت آمریکا بر کسی پوشیده است و نه به سؤالات بی‌شماری که حتی در ذهن شهروندان ایالات متحده در رابطه با چگونگی این حادثه مطرح است پاسخی قانع‌کننده داده شده است.
زیباکلام که به صراحت خود را از ارداتمندان رضاشاه پهلوی می داند، درحالی جنگ نرم و توهم توطئه و فرضیه‌های دایی‌جان ناپلئونی را در یک زنجیره‌ی معنایی مطرح می‌کند و گرفتار «سندروم توهم عدم توطئه» می‌شود که کنگره‌ی آمریکا تصویب بودجه‌های میلیون دلاری را علیه جمهوری اسلامی، آشکارا انجام می‌دهد.

 

آموزش کار با توییتر و فیس بوک به نمایندگان پارلمان رژیم صهیونیستی

نمایندگان پارلمان رژیم صهیونیستی به منظور دسترسی به افکار عمومی و ارتباط با رای دهندگان خود؛ مهارت کار با توییتر، فیس بوک، یوتیوب و دیگر شبکه‌های اجتماعی را آموزش دیدند. به گزارش کلمه ، روزنامه جروزالم پست طی گزارشی اعلام کرد که نمایندگان پارلمان اسراییل برای درک بهتر ماموریتشان و همچنین کار با افکار عمومی و ارتباط با رای دهندگان خود؛ مهارت کار با توییتر، فیس بوک، یوتیوب و دیگر ابزارهای شبکه‌ای اجتماعی را آموزش دیدند.

این روزنامه نوشت: آنها ممکن است قادر باشند مجلس را برای ساعت‌ها با اطاله کلام به تاخیر بیندازند، اما آیا می‌توانند با استفاده از توییتر، یک پیام را با 140 حرف (کاراکتر) ارسال کنند؟
در روز سه شنبه، اعضای کنست در کارگاهی ویژه که در زمینه آشنایی و آگاهی بیشتر آنها با توییتر، فیس بوک، یوتیوب و دیگر ابزارهای شبکه‌ای اجتماعی بود، شرکت کردند. شبکه‌هایی که مورد استقبال جمعیت جوان است و می‌توانند یک حلقه مهم در یک دموکراسی پارلمانی باشند.
میزبان کارگاه "اشلومیت هابارون"، مدیر وبسایت دولتی طراحی شده برای ایجاد دسترسی بیشتر دولت به افکار عمومی بود. کارگاه سعی کرد یک تصویر متفاوت از شبکه‌های جهانی ارائه کند و بیشتر بر روی فیس بوک تاکید داشت که در حال حاضر نزدیک به 3 میلیون اسرائیلی و حداقل 50 نفر از 120 عضو کنست از آن استفاده می‌کنند.
قانونگذاران علاقه ویژه‌ای به استفاده از فیس بوک برای حفظ تماس خود با رای دهندگان نشان دادند و سوالاتی درباره فرق میان شبکه‌های اجتماعی مختلف بین توییتر و فیس بوک، همچنین حصارها، موقعیت‌ها و اطلاعات صفحه‌ها درخواست کردند.
ریوون ریولین سخنگوی کنست گفت: ما گام دیگری برای حمایت از روابط غیررسمی میان اعضای کنست و عموم مردم برداشتیم.
ریولین گفت: ماهیت خدمات عمومی کنست در نگاه ما نسبت به قبل تغییر کرده است. من امیدوارم که فیس بوک اعضای کنست را به درک بهتر از ماموریتشان رهنمون سازد
وقتی کسانی که شما را انتخاب کردند نمی‌بینید، ممکن است آنها را فراموش کنید. اما وقتی با آنها از طریق فیس بوک ارتباط مستقیم و قوی دارید، آنها را فراموش نمی کنید.
حقوقدانان در یک نامه به ریولین نوشتند؛ سایت‌های شبکه اجتماعی ابزار بسیار مهمی در حفظ و نگهداری رابطه با رای دهندگان دارند. امروز رای دهندگان انتظار دارند به طور منظم درباره رهبرانشان که به آنها رای داده‌اند هر یک یا دو روز آپ دیت باشند.
دان لاندو مدیر عمومی کنست، کارگاه را با بحث روابط میان رای دهندگان و مقامات از طریق اینترنت در دیگر کشورها آغاز کرد، موضوعی که بر روی آن ماه‌ها به عنوان بخشی از تلاش کنست برای ارتقای روابط با عموم مردم از طریق کامپیوتر، تلاش شده است.
او گفت: حتی در انگلیس نیز یک علاقه وافر در پیگیری فعالیت‌های پارلمانی از طریق فیس بوک وجود دارد.



 

آیا هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان رهبری برکنار می شود؟

طی چند روز گذشته تلاش چهره های تاثیر گذار اصولگرا برای برکناری اکبر هاشمی رفسجانی از ریاست مجلس خبرگان رهبری شدت گرفته است به طوریکه حتی از گزینه مورد نظر خود یعنی حضرت آیت الله مهدوی کنی نیز حمایت کرده اند.

اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به مناسبت سالروز واقعه‌ی ۱۹ دی‌ماه سال ۱۳۵۶ بیانیه‌ای منتشر کرد که دستمایه‌ی موجی از شدیدترین‌ انتقادات  به او در یک سال و نیم گذشته شده است. واقعه‌ی ۱۹ دی‌ماه که از آن به عنوان "قیام خونین مردم قم" یاد می‌شود در اعتراض به انتشار مقاله‌ای در روزنامه‌ی اطلاعات اتفاق افتاد که معترضان محتوای آن را توهین به امام (ره) تعبیر می‌کنند.

 

"توهین و تهمت به علما"

رفسنجانی در بخشی از بیانیه‌ی خود ادعا می کند که امروز نیز کسانی که او "بقایای فکری دین‌زدایی و روحانیت‌ستیزی" می‌خواند «پس از توهین و تهمت به سران روحانی عرصه سیاست در ۳۰ سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسیده‌اند.»

کیهان: بیانیه نوشته رفسنجانی نیست!

روزنامه‌ی کیهان  در شماره‌ی  (پنجشنبه ۳۰ دی‌ماه) از قول عبدالنبی نمازی نماینده ویژه رهبر معظم انقلاب  در کاشان نوشت «رویکرد کنونی آقای هاشمی به جایگاه او آسیب وارد کرده است.» نمازی ضمن انتقاد به عدم موضع‌گیری صریح رفسنجانی در مقابل حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ که طرفداران حکومت "فتنه" می‌خوانند، او را به اتخاذ مواضع مبهم متهم می‌کند.

شریعتمداری ۲۱ دی‌ماه با انتشار یادداشتی از رفسنجانی می‌پرسد چرا در ۳۳ سال گذشته بیانیه‌ای به مناسبت ۱۹ دی منتشر نکرده است. شریعتمداری در یادداشت خود متن بیانیه را از نظر محتوایی مخدوش و از نظر استدلال ابتدایی خوانده و نتیجه می‌گیرد "رفسنجانی نمی‌تواند نویسنده بیانیه یاد شده باشد." مدیر مسئول کیهان احتمال می‌دهد «كسانی كه در جریان فتنه ۸۸ پشت شخصیت و جایگاه آقای رفسنجانی سنگر گرفته بودند، هنوز ایشان را رها نكرده‌اند و بیانیه یاد شده را برای خروج هرچند، موقت رسانه‌های فتنه از خمودگی و درهم ریختگی ناشی از شكست تدارك دیده‌اند.»

نامه‌ی انتقادی اصولگرایان به رفسنجانی

واکنش به بیانیه‌ی رفسنجانی در روزهای نخست، مانند یادداشت کیهان، لحنی نسبتا ملایم‌تر داشت. در روزهای گذشته بر شدت و وسعت این انتقادها افزوده شده است.

حسین ابراهیمی رئیس هیات داوری اصولگرایان مجلس ۲۹ دی‌ماه از نگارش نامه‌ای توسط اعضای این هیات خطاب به رفسنجانی خبر داد. به گزارش خبرگزاری فارس ابرهیمی گفت «در این نامه خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی خواهیم نوشت كه در دوران موسوم به اصلاحات، اصلاح‌طلبان به صراحت به روحانیت اهانت می‌كردند اما شما موضع‌گیری نمی‌كردید.»

در آستانه‌ی نشست مجلس خبرگان

روز چهارشنبه نیر کاظم صدیقی که از تابستان ۸۸ به حکم رهبرمعظم انقلاب  امام جمعه موقت تهران شد بیانیه‌ی ۱۹ دی را نشانه‌ی "مهجور بودن" رئیس مجلس خبرگان با واقعیت‌های جامعه عنوان کرد. اندکی پیش از آن نیز محمدعلی رامین، یکی از نزدیکان و مشاوران احمدی‌نژاد رفسنجانی را به شدت مورد انتقاد قرار داد و او را به مشارکت در "جنجال‌آفرینی برای القای تقلب در انتخابات سال ۸۸" متهم کرد.

در همین حال برخی از ناظران اوج گرفتن و تندتر شدن انتقادات  به رفسنجانی را بی‌ارتباط با اجلاس مجلس خبرگان و زمینه چینی احتمالی برای کنار گذاشتن او از ریاست این نهاد نمی‌دانند. نشست آینده‌ی خبرگان در روزهای ۱۷ و ۱۸ اسفندماه سال جاری برگزار می‌شود و انتخاب هیات رئیسه‌ی جدید یکی از برنامه‌های این نشست خواهد بود.

نارضایتی از سکوت رفسنجانی

به نوشته‌ی روزنامه‌ی کیهان عبدالنبی نمازی گفته است «انتظار اکثریت اعضای مجلس خبرگان رهبری، ملت، بسیجیان و روحانیت متعهد که در درون نظام و پیرو ولایت هستند، این است که آقای هاشمی رفسنجانی به سکوت خود پایان دهد.» نمازی در ادامه با اشاره به سکوت طولانی رفسنجانی که به زعم او به جایگاهش آسیب رسانده، تاکید می‌کند «این موضع گیری در حال حاضر و در شرایط کنونی موضعی دیرهنگام است.»

از سوی دیگر حمید رسایی، عضو  فراکسیون اصولگرایان می گوید: رفسنجانی در بیانیه‌ی اخیر خود "به مجموعه‌هایی كه به دنبال خط‌گیری از او هستند پیام‌هایی داده است." به گزارش خبرگزاری فارس رسایی اول بهمن ماه اظهار داشت «هدف عمده دیگر هاشمی از این بیانیه كه بسیار مهم است ارتباط این بیانیه با انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در اسفند ‌ماه سال جاری است.»

ردپای رفسنجانی در تمام "فتنه‌ها"

خبرگزاری فارس از قول رسایی نوشت «در سال‌های اخیر هر زمان كه جلسات مجمع عمومی خبرگان برقرار بوده، هاشمی به‌نوعی موضع‌گیری كرده‌ تا انتقادات نسبت به خود و اقدامات فرزندانش را توجیه كند، حتی با این كار درصدد به دست آوردن قلوب علمایی بوده كه در خبرگان منتقد وی محسوب می‌شدند.»

در نظر تحلیلگران آنچه در روزهای گذشته و در واکنش به بیانیه‌ی رفسنجانی بسیار جلب توجه می‌کند افزایش  انتقادها از سوی چهره های موثر اصولگرایی به هاشمی رفسنجانی است.

محمدعلی رامین در تازه‌ترین سخنرانی خود گفت «آخرین بروز و ظهور فتنه‌های از اول انقلاب تاکنون فتنه سال ۸۸ بود.» رامین در تحلیل خود  با اشاره‌های صریح تاکید می‌کند رد پای برخی خواص در تمام حوادثی که فتنه خوانده می‌شود می‌توان یافت.

با این اوصاف باید منتظر ماند و دید که آیا اکبر هاشمی رفسنجانی با ریاست مجلس خبرگان رهبری وداع می کند و جای خود را به حضرت آیت الله مهدوی کنی می دهد؟



 

فراماسونری در ایستگاه اتوبوس

تعدادي نماد فراماسونري در ايستگاه‌هاي تازه تاسيس اتوبوس شهر تهران نصب شده است.

به گزارش کلمه ، شهرداري تهران مدتي است تصميم به تعويض تعدادي از ايستگاه‌هاي اتوبوس گرفته است. در مسير خط 4 و 7 بي.آر.تي تعدادي نماد فراماسونري در اين ايستگاه‌هاي تازه تاسيس نصب شده است.



چندي پيش نيز همين نماد در برخي از تابلوهاي متروي چهارراه‌ولي‌عصر نصب شده بود كه محسن هاشمي مدير عامل شركت متروي تهران و حومه در اين‌باره گفته بود: نمادهاي فراماسونري را از ايستگاه‌هاي مترو جمع‌آوري مي‌كنيم؛ البته اين نمادها جمع‌آوري شد.



به گزارش کلمه ، يك جريان مشكوك فرهنگي در سال‌هاي اخير در تكاپوي گسترش پديده شيطان پرستي برآمده است اما جريان ديگري كه وابستگي آن به غرب مشهود است، به نام "فراماسونري " وجود دارد؛ فراماسونري يا "فراموشخانه " كه داراي كانون‌هاي گسترده‌اي در جهان است اما داراي يك سيستم مديريت فراگير جهاني نيست ولي بر اركان دولت‌هاي جهان و اكثر وجوه زندگي سياسي، اقتصادي و فرهنگي جوامع، سلطه يافته است و بسيار هم آزادانه عمل مي‌كند.



اين كانون‌ها ريشه‌اي كهن در اروپاي غربي دارد؛ به افرادي كه عضو آن باشند "ماسون " و ساختماني كه مركز فعاليت آنهاست "لژ " مي‌گويند. كلمه ماسون به معناي بنّا و فراماسون به معناي بنّاي آزاد است.



نحوه ايجاد فراماسونري مشخص نيست و در مورد آن اختلاف نظرهايي وجود دارد ولي قديمي‌ترين اسناد موجود مرتبط با آنها به سال 1390 ميلادي برمي‌گردد و مداركي موجود است كه نشان مي‌دهد در اواخر قرن شانزده ميلادي لژهاي فراماسونري در اسكاتلند وجود داشته‌است.



فراماسونري معمولا به عنوان يك سازمان مخفي شناخته مي‌شود ولي فراماسون‌ها معمولا اين تعريف را به چالش مي‌كشند و سازمان خود را بيشتر يك سازمان خصوصي مي‌نامند كه تنها بعضي جنبه‌هاي آن مخفي است.



در كنار دانستن كلياتي از اين مكتب، دانستن برخي از اهداف اين مكتب نيز مهم به شمار مي‌آيد؛ نابودي تمام مظاهر توحيد و يكتاپرستي در جهان، به دست گرفتن حكومت و قدرت در تمام كشورها‌ي جهان از طريق شبكه گسترده ماسوني در تمام ممالك دنيا و تخريب مسجد الاقصي و كشف معبد سليمان و بازسازي آن در ابتداي قرن 21 از جمله اهدافي است كه فراماسونري‌ها براي خود تعريف كرده‌اند.



*فراماسونري در ايران


---------------------------



نخستين فراماسونري در ايران به دوران ناصر الدين شاه قاجار برميگردد ولي در دوره محمدرضا پهلوي به دليل گسترش روابط سياسي ايران با غرب به ويژه انگلستان لژهاي فراماسونري فراواني در ايران تأسيس شد و نفوذ فراماسون‌ها در سياست ايران به شدت گسترش پيدا كرد، هرچند هيچ يك از افراد سرشناس خانواده پهلوي دست كم به طور رسمي عضو هيچ لژ فراماسونري نبودند ولي بسياري از رجال سياسي، نخست وزيران، وزيران، نمايندگان مجلسين و فعالان سياسي از فراماسون‌هاي سرشناس بودند.



فراموشخانه در ايران توسط گروه‌هاي چپ گرا، مذهبي بنياد گرا و ملي گرايان ليبرال به عنوان مأمور مخفي انگليس و صهيونيسم و در نتيجه عامل تمام بدبختي‌هاي ايران معرفي مي‌شدند و اين باعث تعطيل شدن و تحت تعقيب گرفتن اعضاي اين انجمن‌ها در بعد از انقلاب شد.



*نمادهاي فراماسونري‌ها


--------------------------------



"ستاره ي شش گوش " علامت و نماد بحث برانگيز فراماسون‌ها است؛ اين علامت در افكار عمومي به عنوان نماد "يهودي ها " شناخته شده است و به آن " ستاره ي داوود " يا " مهر سليمان " هم مي‌گويند ولي در حقيقت اين نماد هم جزء نمادهاي الحادي بوده كه بر اساس تفكرات الحادي مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبيعت بين زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه‌هاي ماه و خورشيد و غيره است البته علامت مذكور در مكتب هاي الحادي ديگر، مانند هندوييسم و ديگر مكتب هاي شرقي نيز با مفاهيم مشابهي به كار مي‌رود.



نكته عجيبي كه وجود دارد اين است كه شيطان پرستان نيز علامت مذكور را قويترين علامت خود مي‌دانند و از آن در مراسم شيطاني خود استفاده مي‌كنند.



يكي از نمادهايي كه در فراماسونري كاربرد فراوان دارد، علامت و نماد "چشم جهان بين " است كه به صورت يك هرم و چشم در رأس آن است؛ اين نماد مربوط به يكي از خدايان مصر باستان بوده است و روي دلار آمريكا هم وجود دارد.



شكل استفاده در معماري كاربرد زيادي دارد و به شكل هرم با رأس جدا و يا هرم با رأس نوراني نشان داده مي‌شود.


 

امام جمعه اهل سنت سنندج:امر رهبر واجب است

ماموستا مجتهدی با بیان این که امروز با حضور نماینده ولی فقیه در استان کردستان، با مقام معظم رهبری تجدید بیعتی دوباره می‌بندیم، گفت: بر دستان مقام معظم رهبری بوسه می‌زنیم.  

ماموستا مجتهدی، عصر امروز در مراسم تودیع و معرفه نماینده ولی فقیه در استان کردستان با اشاره به آیه اولی الامر گفت: امر رهبر واجب است و هر کس را مقام معظم رهبری به عنوان نماینده خود منصوب کند او نیز واجب العطاعه است.

وی افزود: اگر کسی از خدا و پیامبر او اطاعت کند اما از امام و رهبر اطاعت نکند، مسلمان نیست.

وی، نصب امام را جزو واجبات برشمرد و گفت: شیعه و سنی معتقد است، امام واجب الاطاعه است و اگر کسی علیه امام زمانش اقدام کنند، واجب است با او قتال کنند؛ چرا که این امر خدا و پیامبر است.

وی خطاب به نماینده جدید ولی فقیه در کردستان گفت: همانطور که مردم کرد با رهبری بیعت کرده‌اند با نماینده ایشان نیز بیعت خواهند کرد و من قول می‌دهم شما را حمایت می‌کنیم.

ماموستا مجتهدی با اشاره به خدمات ارزنده حجت‌الاسلام‌والمسلمین موسوی، نماینده سابق ولی فقیه در کردستان گفت: بارها مشکلات مردم و روحانیون از سوی ایشان حل می‌‌شد و همواره در برابر مردم صبر و شکیبایی داشتند.

وی افزود: ما با مقام معظم رهبری تجدید بیعتی دوباره می‌بندیم و دستانش را می‌بوسیم.


 

مرکز جاسوسی عظیم اسرائیل بر ملا شد
مرکز جاسوسی عظیم در اسرائیل که به آن عنوان گوش های بزرگ اسرائیل داده اند،  تاسیسات بزرگی است که ادعا می شود در آنجا ارتباطات تلفنی و ایمیلی در سراسر خاورمیانه و نقاط دیگر جهان، رصد اطلاعاتی می شود

 

کلمه: این مرکز، برای دهه ها پنهان از نگاه های کنجکاو،  در یک منطقه کویری مورد توجه خبرنگاران محقق قرار گرفته بود اما کسی نمی دانست که کار این مرکز چیست.

بسیاری از اسرائیلی ها حتما از کنار آن رد شده اند ولی توجهی به آن نکرده اند. چند دیش بزرگ ماهواره در خارج از شهری گمنام در صحرای نگو قابل مشاهده است، که چیزی را نشان نمی دهد و نام ونشانی ندارد.

اما این  مرکزیک پایگاه معمولی نظامی نیست وباید به کاری مشغول باشد که دیگران از آن اطلاع ندارند.

نیکی هگر، خبرنگار و نویسنده اهل زولاند نو می گوید: " این مرکز بزرگترین مرکز جاسوسی  است  و همتراز  بزرگترین مرکزی است که تاکنون در روی زمین دیده ام

هگر حد اقل 25 سال است که در مورد اطلاعات سیگنالی یا همان جاسوسی الکترونیکی مطالعه می کند و یک اشاره پنهانی وی باعث دسترسی هگر به کسانی در درون  این مرکز اسرائیلی شد

هگر می گوید: هیچکس درمورد عملکرد این مرکز صحبت نکرده بود یا نفهمیده بود که چنین تشکیلاتی با این اندازه در اسرائیل وجود دارد و روی هیچ نقشه ای نمایش داده نشده بود، یا دیده نشده بود

اما اکنون در تمامی تصاویر ماهواره ای دیده می شود. این مرکز30 آنتن شنود  دارد که بالاتر از خط استوا قرار گرفته اند و هرکدام از آنها  ماهواره ای را در آسمان هدف گرفته اند.

خبرنگار محقق مقیم انگلستان، دانکن کمپبل نیز می گوید: این آنتن ها هرچیزی که در ماهواره ها  رد و بدل می شود را دریافت می کنند. این سیستم چیزی را از قلم نمی اندازد و هر نوع ارتباطی را شنود می کنند که شامل میلیون ها شنود می شود..

به گزارش بولتن نیوز، وی افزود: شما ساختمان های بدون پنجره ای شبیه به انبارهای صنایع، اما با امنیت بسیار بالا را می توانید ببینید. من در سراسر آمریکا مکان های مشابه  بسیاری دیده ام و صدها نفر هر روز صبح در این مراکز حاضر می شوند، از جلوی چشم شما عبور می کنند، ایمیل ها را کنترل می کنند، به مکالمات تلفنی گوش می دهند و....

اما در داخل اسرائیل کسی در مورد این مرکز چیزی نمی گوید و رفت وآمد ها و کار این مرکز و کارکنان آن مشخص نیست. دلیلش این است که آن چه در این مرکز شنود می شود در جای دیگری ارزیابی و شنیده می شود. یعنی در جایی در شمال تل آویو.

از این مرکز همه مکالمات تلفنی، همه ایمیل ها را می توان رصد کرد. به گفته دانکن کمپبل، در جایی در خط  ساحلی شمال تل آویو عده زیادی از اشخاص، مشغول گوش دادن  ودیدن این تلفن ها و ایمیل ها هستند

رونن برگمن خبرنگار و نویسنده اسرائیلی نیز می گوید: من درمورد اوریم نشنیده ام و نمی دانم  لغت  این پایگاه به چه اشاره دارد

میر الران از انستیتوی مطالعات  امنیت ملی نیز در این زمینه اظهار داشت: نمی دانم دلیل اصلی توجه به این مرکز در خاک اسرائیل چیست. آنجا یک سکو است. وقتی مسئله اطلاعاتی می شود، هر چه باید شنود شود به یک سکو احتیاج  دارد واین سکو همین کارکرد را دارد.

اما چرا خود سکوی شنود برملا شد؟ آنجا تا همین اواخر که هگر آشکارش کرد، بخوبی استتار شده بود

هگر گفت: " اولین نکته که باعث تعجب من شد، اندازه آن بود، مرکز جاسوسی با این عظمت می تواند در سیاست خاورمیانه و فراتر از آن بسیار موثر باشد. اما نکته تعجب آور دوم این بود که این تاسیسات همزمان با برخی تاسیسات که در بریتانیا، آلمان، روسیه و آمریکا فعال بوده اندودیده می شدند، وجود داشته است اما کسی از آن خبر نداشته است.

میر الران به این نکته اشاره کرد که  آنها که باید بدانند، دقیقا می دانند که این مرکز کجاست و کارکرد آن چیست اما تعداد افرادی که می دانند آن جا کجاست بسیار اندک هستند.
آدرس اینترنتی فیلم مربوط به مرکز جاسوسی به نشانه زیر است:

http://rt.com/news/spy-hub-uncovered-israel


 

روایت سحابی از گفت‌وگوی نواب و بازرگان/ فدائیان پیشنهاد ترور زاهدی را دا


ارسال توسط arman

روحاني:اقدام كروبي براي تحريف تاريخ خيانت و جرياني منافقانه است
 

رئيس بنياد تاريخ‌پژوهي و دانشنامه انقلاب اسلامي با اشاره به مقايسه‌اي كه كروبي از رفتار‌هاي خود با امام(ره) در اطلاعيه اخير منتشر كرده است، گفت: اين اقدام كروبي تحريف تاريخ، خيانت و جرياني منافقانه است.

به گزارش کلمه ، حجت‌الاسلام حميد روحاني صبح امروز در جمع اصحاب رسانه در بنياد تاريخ‌پوهي و دانشنامه انقلاب اسلامي ضمن عرض تبريك به مناسبت سالروز ميلاد امام موسي كاظم عليه‌السلام، اظهارداشت: ما در شرايطي قرار گرفته‌ايم كه علاوه بر تحريف تاريخ توطئه امام‌زدايي با شيوه‌اي نوين در حال پيگيري است.

وي با بيان اينكه توطئه اما‌م‌زدايي از سال‌هاي قبل از پيروزي انقلاب آغاز شده است، گفت: دشمن در اين روند تاريخي با توجه به تجربيات خود متوجه شد كه با اتهام‌زني و اهانت به انديشه‌ها و عملكرد امام (ره) نمي توان او را از قلب‌هاي مسلمانان بيرون راند؛ لذا بايد انديشه‌هاي ناب امام(ره) را زير سوال ببرند.

حجت‌الاسلام روحاني با اشاره به دوران اصلاحات كه شعارهايي از جمله اينكه «دوران امام پايان يافته است» و انديشه‌هاي امام(ره) را بايد به موزه تاريخ سپرد، تاكيد كرد: روند گسترش و اقبال افكار عمومي مردم به انديشه‌هاي پاك امام خميني(ره) برخلاف تبليغات آن جريان خاص دشمن را به اين نتيجه رساند كه بايد روش‌هاي خود را عوض كند.

وي با بيان اينكه امروز دشمن با 3 شيوه انديشه‌هاي امام(ره) را به چالش مي‌كشد، گفت: شيوه نخست توسط سران و عوامل فتنه است و سعي مي‌كنند به نحوي با تحريف تاريخ دروغ‌پردازي، اتهام، خيانت و رذالت خود را به نوعي به امام (ره) منتسب سازند و چنين وانمود كنند كه معظم‌له نيز اينگونه بود.

رئيس بنياد تاريخ‌پژوهي و دانشنامه انقلاب اسلامي جريان دوم را افرادي دانست كه سعي مي‌كنند با انديشه‌هاي ليبراليستي با انديشه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران معارضه كنند؛ اين افراد با مطرح كردن جمهوري ايراني و مكتب ايراني اهداف خود را دنبال مي‌كنند.

وي ادامه داد: جريان سوم نيز سعي مي‌كند از جريان‌ها و افراد معلوم‌الحالي چون منتظري و شريعتمداري كه امام خميني (ره) به آنها تودهني زده است حمايت و اينگونه القاء كنند كه امام امت به آنها ظلم كرد؛ لذا اين 3 جريان به صورتي هوشيارانه برنامه خود را دنبال مي‌كنند.

حجت‌الاسلام روحاني در خصوص جريان اول گفت: مهدي كروبي به عنوان يكي از سران فتنه در آخرين اطلاعيه خود در خصوص مصاحبه امام(ره) و نشريه لوموند فرانسه ايشان را زير سوال مي‌برد و اين تحريف آشكار تاريخ است.

وي اظهارداشت: بر همين اساس لازم است در خصوص نهضت امام(ره) بر حسب تكليف و وظيفه مطالبي را بيان كنند؛ نهضت امام(ره) كه در سال 1341 آغاز شد در همان روز گروه‌هاي سياسي كمونيست جبهه ملي نه تنها از امام(ره) حمايت نكردند بلكه سعي داشتند ديگران را هم از پشتيباني ايشان بازدارند.

رئيس بنياد تاريخ‌پژوهي و دانشنامه انقلاب اسلامي يادآور شد: الهيار صالح رهبر جبهه ملي صريحا به دانشجويان وابسته اين جبهه اعلام كرد به دنبال امام (ره) نرفته و همكاري نكنند.

وي همچنين با اشاره به يوم‌الله 15 خرداد 42 يادآور شد كه داريوش فروهر از اعضاء جبهه ملي براي من نقل كرد در عصر خرداد 42 سران جبهه ملي كه در منزل يكي از اعضا جمع شده بودند از طريق راديو حوادث را دنبال مي‌كردند و در واكنش به اظهارات تيمسار پاك‌روان رئيس سازمان امنيت كه در مصاحبه خود با خبرنگاران اعلام كرد كه جبهه ملي در آن قيام خونين نقش نداشت به محض شنيدن پاسخ اين سران جبهه ملي از خوشحالي همديگر را بوسيدند و در آغوش كشيدند و گفتند خدا را شكر كه پاك‌روان ما را در واقعه 15 خرداد دخالت نداد و آبروي ما نرفت.

حجت‌الاسلام روحاني ادامه داد: قيام 15 خرداد از نظر اين گروه‌هاي سياسي تا به حدي زير سوال بود كه به اين نحو از امام (ره) به همراهي او دوري مي‌گزيدند لذا جريان جبهه ملي با آن رويكرد خود در ميان مردم منفور شد و مصدق مجبور شد اعضاء آن را بركنار كرده و جبهه ملي سوم را تشكيل دهد.

وي خاطرنشان كرد: از آن به بعد گروه‌هاي سياسي دريافتند كه اگر مي‌خواهند در ميان مردم ايران جايگاه و پايگاهي داشته باشند بايد به ظاهر هم كه شده دم از امام خميني بزنند.

رئيس بنياد تاريخ‌پژوهي و دانشنامه انقلاب اسلامي ادامه داد: يكي از مشكلات اساسي ما در نجف اين بود كه اين گروه‌ها از جمله جبهه ملي، نهضت آزادي و كمونيست‌ها به نجف مي‌آمدند و التماس مي‌كردند كه سخنراني‌ها و اعلاميه‌هاي امام را فقط براي آنها بفرستند تا از طريق آنها به ديگر گروه‌ها و مردم برسد چرا كه دريافته بودند اگر به امام(ره) نزديك شوند در جامعه اعتبار كسب مي‌كنند لذا رياكارانه خود را به امام(ره) نزديك مي‌كردند.

وي گفت: موضع امام(ره) در قبال اين گروه‌ها كه در صحيفه امام جلد سوم صفحه 203 به چاپ رسيده است اينگونه است «من صريحا اعلام مي‌كنم كه از اين دسته‌جات خائن چه كمونيست‌ها، چه ماركسيست‌ها و چه منحرفين از مظهر تشيع و از مكتب مقدس اهل بيت عليه‌السلام به هر اسم و رسمي باشد متنفر و بيزارم و آنها را خائن به مملكت، اسلام و مذهب مي‌دانم.

حجت‌الاسلام روحاني افزود: نكته جالب اين است كه وقتي سران فتنه از پشتيباني گروهك‌هايي حتي مانند تجزيه‌طلب‌ها، همجنس‌باز‌ها، سلطنت‌طلب‌ها و بهايي‌ها برخوردار مي‌شود نه تنها اعلام برائت نمي‌كنند بلكه به آن افتخار نيز مي‌كنند.

وي در همين زمينه به نامه عمل توكلي كه خطاب به كروبي نوشته شده بود اشاره كرد و گفت: در آن نامه آقاي توكلي نوشت بايد از حمايت اين گروه‌ها به زير زمين برويم چراكه منافقين از شما حمايت مي‌كنند اما كروبي در پاسخ به اين نامه حتي از به كار بردن اسم آنها خودداري كرد و حاضر نشد اسم آنها را به زبان آورده و از آنها اعلام تنفر كند.

رئيس بنياد تاريخ‌پژوهي و دانشنامه انقلاب اسلامي با انتقاد شديد از اطلاعيه اخير كروبي اضافه‌كرد: كروبي اقدام خود را با امام خميني مقايسه مي‌كند در حالي‌كه اين قياس كاملا باطل است؛ گروهك‌هاي منحرف در آن روز از روي ناچاري و رياكارانه و بر اثر فشار مجبور به حمايت از امام (ره) بودند تا جايگاه و آبروي خود را در ميان مردم از دست ندهند در حالي‌كه حتي گروه‌هايي مثل همجنس‌باز و بهايي‌ها از كروبي حمايت كردند كه فاجعه و تحريف آشكار تاريخ است.

وي در ادامه تحريف آشكار تاريخ توسط كروبي را اينگونه توضيح داد: كروبي حمايت رسانه‌ دولت‌ها و جنايتكاران بين‌المللي خارجي از خود را با امام (ره) مقايسه مي‌كنند و اين در حالي است كه از سال 1341 تا سال 1356 هيچ كدام از رسانه‌ها و مقامات خارجي نه تنها به سراغ امام (ره) نيامدند و او را تائيد نكردند بلكه بايكوت هم كرده بودند.

حجت‌الاسلام روحاني با طرح اين سوال كه چرا در سال 56 براي نخستين بار نشريه لوموند فرانسه به سراغ امام(ره) آمد، پاسخ داد: اين در حالي بود كه انقلاب اسلامي ايران به اوج خود رسيده بود و همه دنيا فهميده بودند كه رهبر اين حركت عظيم شخص امام خميني (ره) است؛ بنابراين آنها مجبور شدند براي پيگيري آراء و نظريات امام(ره) با او مصاحبه كنند.

وي با تاكيد بر اينكه آن فقط يك مصاحبه بود و نه حمايت، تصريح كرد: اقدام كروبي تحريف، خيانت و جرياني منافقانه است كه ستايش كاخ سفيد اسرائيل را از خود با مصاحبه امام (ره) مقايسه مي‌كند.

رئيس بنياد تاريخ‌پژوهي و دانشنامه انقلاب اسلامي ادامه داد: چه كسي مي‌تواند يك بار حمايت رسانه‌ها و مقامات ظالم غربي و استكباري را از امام (ره) بيابد؛ لذا مصاحبه كردن با حمايت غربي‌ها بسيار تفاوت دارد بنابراين تصميم گرفته‌ام تمام تعاريف و ستايش‌هاي رسانه‌ها و مقامات ظالم استكباري را از سران فتنه جمع‌آوري كرده و كتابي حجيم از آنها را تهيه كنند.

وي با بيان اينكه اين تحريف تاريخ توسط كروبي و امثال وي بسيار دردناك است، اظهار داشت: اين خيانت به نسل امروز است چرا كه نسل امروز آموزه‌ها را نديده و درك نكرده بنابراين ممكن است اين ادعاهاي باطل را باور و گمان كنند همان روزها هم سران استكباري از امام(ره) حمايت مي‌كردند؛ اين در حالي است كه امام(ره) از دست دشمنان اسلام خون جگر‌ها خوردند و تهمت‌هاي سنگيني را متحمل شدند.

حجت‌الاسلام روحاني تاكيد كرد: طبق وظيفه اخلاقي بر خود لازم ديدم از امام (ره) و تاريخ انقلاب اسلامي ايران دفاع و از اين تحريف‌ها جلوگيري كنم؛ هرچند مي‌دانم اين كار برايم هزينه‌هايي در بر خواهد داشت اما در مقابل تحريف تاريخ ايستادگي خواهم كرد.


 

مشروح اظهارات خواندني عامل اصلی ترور شهید دکتر علیمحمدی
مجيد جمالي فش عامل اصلی ترور شهید دکتر مسعود علیمحمدی و از اعضای یکی از شبکه های تروریستی موساد بخشی از چگونگی آموزش ترور را در پادگانی در نزدیکی تل آویو ، ارتباط با عوامل موساد ، چگونگي ترور اين استاد دانشگاه و ... تشریح کرد.

*** من مجيد جمالي فشي هستم و اولين آشنايي من با سرويس اطلاعاتي اسرائيل در حدود 3 سال پيش بود كه براي دومين بار به استانبول سفر كرده بودم و در آنجا با فردي به نام رادپور آشنا شدم كه ايشان پيشنهاد رفتن به كنسولگري را به من داده بودند و من هم به علت اينكه مشتاق بودم با هم به كنسولگري رفتيم و آنجا طبق يكسري تشريفاتي كه انجام شد وارد اتاقي شدم ولي از هم جدا بوديم يكسري سوالات زياد از من كردند طبق آن سوالات يكسري فرم ها به من دادند فرمهاي مشخصات بود و چگونگي همكاري با آنها.

البته كسي را نمي ديدم و از پشت ميكروفون با هم صحبت مي كرديم همانجا بود كه به من گفتند فردا تنها بيايم بدون رادپور.

*** البته در همان سفر حتماً تاكيد داشتند كه با رادپور و دوستان ايراني ام تماس نداشته باشم يعني در آن خانه اي كه در آن زندگي مي كردم به من گفتند كه بايد به هتل بروي و تمام هزينه هايش را هم دادند. من هم طبق دستورالعملي كه به من داده بودند به هتل رفتم در حدود يك هفته طول كشيد كه كار آنها تمام شد يك ماموريت جمع آوري اطلاعات در ايران به من دادند و من به ايران برگشتم.

*** من به ايران برگشتم و همان ماموريتي كه به من داده بودند جمع آوري اطلاعات بود در مورد يك محل مشخصي انجام دادم به طور كامل و در زمان معيني حدود 3 ماه بعد بود دوباره به تركيه بازگشتم بعد طبق همان سيري كه داشتم تماس گرفتم وارد كنسولگري شدم البته مدارك و اطلاعات را روي كاغذ نوشته بودم و در كاغذ حمل مي كردم در حدود 30 صفحه بردم آنجا تحويل دادم و خيلي هم خوششان آمد البته يكسري ايرادها را بطرف كردند نواقصش را گرفتند توضيحاتي دادند و تقريباً در حدود 10 روز طول كشيد كه از پشت ميكروفون اطلاعات جديد و آموزشهاي جديد به من مي دادند و  در آن موقع در سفر دومي كه به كنسولگري رفته بودم با فردي به نام بهرام كه رابط من و سرويس اطلاعاتي اسرائيل شد.

*** در حدود سومين سفر بود كه انجام شد وقتي برگشتم يك تست پلي گراف ياهمان دروغ سنج از من گرفتند كه 2 روز طول كشيد يك روز تستش را انجام دادند و روز بعد تست اصلي انجام دادند كه يك دكتر اسرائيلي بود به همراه يك فرد ايراني كه كار مترجمي را انجام مي داد البته بهرام هم از پشت ميكروفون صحبت مي كرد.

*** آموزشها شروع شد ،آموزشهاي جمع آوري اطلاعات در مورد مكانها مثل پارك ها ، جاده ها ،‌پادگان ها تقريباً مكانهايي كه بيشتر عمومي بودند مثل پارك هاي تهران ،‌جاده ها كه چه چيزهاي امنيتي دارد چه دوربين هايي دارد چه اشخاصي در آنجا تردد مي كنند چه ارگان هاي دولتي در آنجا هست سير اطلاعاتشان در همين حد بود كه چه چيزهايي براي انجا عمليات مضر بود.

در اين سفر بود كه يك پله جلوتر  رفتم و گفتند كه براي ارائه اطلاعات نمي خواهد بر روي كاغذ بياوري يك دوربين ديجيتال به همراه كمربند حمل مموري دوربين ديجيتال كه يك دوربين معمولي بود كه مموري مي خورد ولي كمربند چرم قهوه اي – مشكي بود كه سگگ آن باز مي شد توسط يك آچار آلن و مموري در آن جاسازي مي شد اين تكنولوژي جديد را در آن سفر به من دادند و گفتند از اين به بعد مي تواني اطلاعات را از اين طريق براي ما بياوريد.

*** بعد از اين دوره من برگشتم ايران. يك ماموريت جمع آوري اطلاعات بود در مورد يك مكان خاص در تهران به من دادند جمع آوري اطلاعات را طبق آن چيزي كه گفته بودند بر روي كاغذ مي نوشتم و از آن عكس  مي گرفتم و عكس را داخل كمربند مي گذاشتم و از ايران كمربند را خارج مي كردم

*** بعد از آن سفر كه برگشتم يك ميل به من دادند و گفتند از اين به بعد تاريخ هاي سفر را ما تعيين نمي كنيم كه در اين ساعت بيا از قبل تعيين نمي كنيم طبق اين ميل ما با شما در ارتباط هستيم البته به صورت كد گذاري شده يكسري كشورها را براي من كد گذاري كردند كه مثلاً كشور تايلند جنوب ، كشور تركيه شمال كه از طريق آن بتوانم يكسري تاريخ ها و محل ها را براي ملاقات تعيين كنيم. اولين سفرمان قرار شد آسياي جنوب شرقي باشد و طبق همان چيزي كه گفته بودند يك تاريخي را به من گفتند و من به آنجا رفتم بعد از اينكه به آن کشور رفتم قرار شده بود شماره تلفن و آدرسم را در ميل بگذارم كه در حدود 3 يا 4 ساعت بعد با من تماس گرفتند و يك محلي را براي ملاقات بهرام به من داد يك محلي را براي ملاقات آدرس داد يك هتلي بود و من تاكسي گرفتم و به آنجا رفتم ، آنجا اولين ديدار حضوري من و بهرام در خارج از كنسولگري بود در حدود 4 – 5 ساعت با  من صحبت كرد كه  چه طوري است و از اين به بعد كارهايمان عملي مي شود و به صورت عملي شما را آموزش مي دهيم يكسري معلم ها هستند كه بهترين هاي اسرائيل هستند و ما انتخاب كرديم كه تو را آموزش دهند و همين طور يك سيم كارت و گوشي به من دادند كه از اين به بعد با آن در تماس هستيم. فرداي آن روز رسيد و 2 نفر افراد جديد بودند كه من با آنها آشنا شدم 2 افسر اسرائيلي بودند و عبري صحبت مي كردند و بهرام مترجم ما بود يعني رابط بين ما بود شخص هايي به نام اومر و جوني بودند كه جوني متخصص فني و كامپيوتر بود و اومر مخصوص كارهاي عملياتي بودو آموزش عملياتي مي داد.

در آن سفر يكسري آموزشهايي به من دادند مثل تعقيب و گريز ،‌ضد تعقيب ، تعقيب ماشين ، جمع آور اطلاعات از يك محل خاص ، چسباندن بمب به زير ماشين در همين حد البته آموزشهاي عملي به صورت عملي و خودشان  نظارت داشتند روي اين كار و چيز مهمي كه در آن سفر آموزش دادند ارتباط sayf(رودررو) از طريق لب تاپ بود. يك لب تاپ را به من آموزش دادند كه از طريق آن مي تواني به صورت رودرو و راحت هر چيزي را كه مي خواهي بتواني صحبت كني اما به دليل اينكه من لب تاپ شخصي داشتم گفتند كه نمي تواني در اين سفر به شما لب تاپ بدهيم چون از لحاظ پوششي مشكل دارد نمي تواني همزمان 2 تا لب تاپ را به ايران ببري به خاطر همين موكول كردند به سفر بعد. دوباره يك ماموريت جمع آوري اطلاعات يك نقطه خاص تهران را به من دادند و من را راهي تهران كردند يعني عين سفرهاي قبلي.

*** اين لب تاپ درظاهر يك لب تاپ معمولي بود كه همه داشتند و اگر كسي هم مي ديد چيزي را متوجه نمي شد در اصل 2 ويندوز xp داشت كه يكي از ويندوزها 2 ويندوز بود يك ويندوز sayf داشت كه بايد يكسري مراحل را طي  مي كردي تا برسيم به آن ويندوز اصلي كه به آن ويندوز قرمز مي گفتند. 2 ويندوز آشكار و يك ويندوز پنهان در اصل 3 ويندوز داشت. زمانيكه لب تاپ را روشن مي كرديد اگر دست به چيزي نمي زديدوارد يك ويندوز معمولي و عادي مي شد و كسي متوجه نمي شد وقتي مي خواستيم وارد ويندوز sayf بشويم وقتي لب تاپ را روشن مي كرديم بعد از چند ثانيه از گزينه كامپكت 2 گزينه مي آمد وقتي دكمه اسكيس (ESC) را چند بار مي زديم وارد منوي  اصلي لب تاپ مي شد منوي اصلي شامل 3 گزينه بود يك برنامه ريكاوري برنامه اي بود كه خودشان تنظيم كرده بودند در صورت بروز هرگونه مشكلي براي كامپيوتر طبق آن ريكاوري مي توانستيم برگرديم به همان حالت اول برنامه ريزي خودشان يعني به حالتي كه روز اول لب تاپ را به من داده بودند نه حالت كارخانه. گزينه دوم ويندوز 2 بود ويندوزي كه از طريق آن مي توانستي وارد ويندوز قرمز  شوي از آنجا روي كيبورد آن گزينه را انتخاب مي كرديم وارد ويندوزي كه شبيه ويندوز معمولي بود از گزينه استارت 3 گزينه را بايد فعال مي كرديم اولين گزينه در پنجره اول گزينه دوم در پنجره دوم و گزينه سوم در پنجره سوم HP سه مرحله بود كه 3 پنجره فعال مي شد وقتي سومين پنجره را فعال مي كرديم يك دفعه پنجره ها محو مي شد و يك پنجره جديد باز مي شد كه روي آن پسورد را مي نوشتيم يك پسورد داده بودند كه البته آن SONY 777 بود آن را تايپ مي كرديم اينتر (ENTER) را مي زديم در آن زمان كليد فلش مموري را مي خواست يك فلش مموري كه مخصوص وارد شدن به قسمت قرمز بود آن زمان كليد كامپيوتر را وارد مي كرديم اينتر مي كرديم در عرض يك  ثانيه ويندوز تغيير مي كرد و رنگ صفحه قرمز مي شد و عملاً وارد قسمت قرمز شده بوديم.

*** در مورد گوشي هم يك چيزي شبيه همين بود. 2 عدد ويندوز داشت گوشي  موبايل ، يك گوشي سامسونگ بود كه 2 عدد ويندوز داشت كه از ويندوز اصلي يك سري مراحل را طي مي كرديم بعد مي رسيديم به جائيكه رمز مي داديم وقتي رمز را وارد مي كرديم بعد از 5 ثانيه يك نوار پر مي شد و خودبخود وارد قست قرمز مي شد و آن هم همينطور بود با اين تفاوت كه در گوشي مي توانستي در قسمت قرمز چيزي را ذخيره كني همانطور كه گفته بودم نمي شد در قسمت قرمز چيزي را ذخيره كرد و فقط زماني كه وارد قسمت قرمز مي شدي مي توانستي آن چيزها را ببيني كه اين گوشي بيشتر براي فيلمبرداري و عكسبرداري هاي مخفي بود چون حالتي داشت كه وقتي وارد قسمت قرمز مي شديد اگر دكمه قرمز را 2 بار فشار مي دادي و يكبار دكمه بغل را صفحه نمايش سياه مي شد و تا دوباره اين دكمه ها را فشار نمي دادي طبق مراحل خودش روشن نمي شد اگر كسي هم به آن دست مي زد خودبخود خاموش و روشن مي شد برمي گشت به ويندوز اصلي ، اين دو دستگاه را در سفردومي كه به آسياي جنوب شرقي رفته بودم به من دادند البته طرز كار آن را در آن دو سفر به من ياد داده بودند.

*** با من تماس گرفتند و گفتند كه بليط بگير و بيا  و برو به فلان هتل . اسمت را بگو پاسپورت را نشان بده و ما براي تو اتاق رزرو كرده ايم من اين كار را كردم بعد رفتم همان هتل درست بود براي من اتاق رزرو كرده بودند بعد با من تماس گرفتند طبق همان شرايط قبلي يك تلفن دادند و يك تلفن براي خودشان براي ارتباط بود دوباره ترجمه شروع شد با اين تفاوت كه در اين سفر به جاي جوني كه مسول كامپيوتر و فني بود نيامده بود يك خانمي آمده بود به نام ( اِما) كه حامله بود يعني خانم اما با بهرام و اومر آمده بودند 3 نفر. آن 2 نفر سرجايشان بودند و يك نفر جديد آمده بود دوباره آموزش ها شروع شد از فرداي آن روز ولي يك تفاوت داشت با دوچرخه شروع كردند يك دوچرخه آورده بودند كه سواري دوچرخه را ياد دادند كه ببينند چطور است مهارت سوار شدن . بعد يكسري راهها مي دادند و مي نشستند در يك رستوران و مي گفتند از روي نقشه از اين راه بروي تا به اين جا برسي بعد از اينكه رسيدي يك زنگ مي زني تا ما بگوييم بيايي كجا پيدا كردن مسير بود با دوچرخه بعد از آن يك سبد پلاستيكي گذاشتند پشت آن كه خالي بود.

*** در آن سفر قبلي باز هم يك كيف جاساز پول به من دادند كه البته 2  عدد بود در حدود 30 هزار دلار بعد من برگشتم كه در آن سفر خانم من هم آمده بود و بعد با هم برگشتيم.

بعد از اينكه برگشتيم ايران يكسري ماموريت ها به من داده بودند جمع آوري اطلاعات از يك  مكان هاي خاصي بود تا اينكه برنامه ريزي كردند تا من به يک کشور اروپايي بروم يك كمپي بود در آنجا براي شخصي بود به نام  استپان كيرالي كه البته ميلش را به ايميل من فرستاد قرار بود من بروم آنجا براي آموزش بوكس كه طبق چيزهايي كه گفته بودند آنجا كنسل شد و سفرم موكول كردند به کشور ديگري.من زميني به آنجا رفتم طبق همان شرايط قبلي يك قرار ملاقات اوليه گذاشتم با بهرام و گوشي موبايل به من داد و از فرداي آن روز رفتيم براي خريد كردن يكسري لوازم براي من خريد كردند كل لباسها  از كفش گرفته تا لباس زير ، شلوار ، پيراهن و ... همه چيز را گرفتند و گفتند هيچ  كداميك از لباس ها را كه از ايران آورده اي نمي تواني همراه خود بياوري يك ساك چمدان هم براي من گرفتند.

*** در حدود 3 روز بعد قرار گذاشتند كه صبح زود ساعت 7 صبح جلوي يك هتل با من قرار گذاشتند و من با آنها رفتم البته تمام لباس هاي خود را از من گرفتند و من با لباسهايي كه آنها به من داده بودند ساعت ، همه را از من گرفتند فقط حلقه ام را به من دادند.

با بهرام به فرودگاه رفتيم در فرودگاه آن آقاي مسئول پشتيباني بود آنجا ديدم آمد دوباره در رستوران فرودگاه يكسري توضيحات را از اول به من دادند و پاسپورت را به من تحويل دادند در سفر گفتند كه من را نمي شناسيد برنگرد به من نگاه كن ، خيره نشو ، حرف نزن تنها كسي كه همسفر توست بهرام است. از فرودگاه پرواز كرديم به تل آويو وقتي رسيديم به تل آويو طبق مهري كه در پاسپورت خورده بود من يك اسرائيلي بودم . وارد فرودگاه تل آويو شديم كه البته آنجا مسئول مهر كردن پاسپورت ها به من گير داد چون يك سوالي از من پرسيد و من كه عبري بلد نبودم مشكوك شد كه همان آقاي مسئول پشتيبان وارد  عمل شد و كارتي را نشان داد پاسپورت من و بهرام را گرفت و از يك راه ديگري بود يعني مسافرهاي عادي از يك خرطوم رد مي شدند ما را از خرطوم ديگري رد كردند وقتي آخر خرطوم رسيديم اومر آنجا بود. بعد از سلام ما را سوار كرد البته آن فرد از ما جدا شد و من و بهرام و اومر سوار ماشين اومر كه يك تويوتا دوكابين بود شديم از فرودگاه خارج شديم و رفتيم به سمت تل آويو . از تل آويو رد شديم و رفتيم به شهر هرتزليا كه در آنجا يك هتلي بود كه كنار ساحل بود آنجا يك اتاق به من نشان دادند كه اتاق سوئيت مانند بود كه گفتند اينجا محل اقامت توست در حدود 1000 شگل بود و پول اسرائيلي هم به من دادند و گفتند اگر اتفاقي افتاد پول پيش شما باشد يك گوشي موتورولا با سيم كارت اسرائيلي به من دادند و گفتند كه البته تماس نمي گيري و رفتند و گفتند بعداً برمي گرديم استراحت كن. بهرام و جوني آمد اولين كسي كه در اسرائيل آمدند براي آموزش و در همان سوئيت هتل آموزش را شروع كردند يكسري برنامه ريزي ها بود كه مي خواستند به من نشان دهند مثل راهها را چطور بروم آموزش هايي كه چه كارهايي را بايد انجام بدهم به صورت تئوري جوني به من ياد داد.

فرداي  آن روز گفتند كه آموزش عملي شروع مي شود فرداي صبح آن روز بهرام آمد و ماشين كرايه بود از اين دو كابينه ها ، ماشين كرايه اي تل آويو. رفتيم فروشگاه يكسري چيزها خريد آب و ... از تل آويو خارج شديم حدود نيم ساعت گذشت وارد يك پادگان شديم. از تل آويو خارج شديم اتوبان تل آويو – اورشليم  در حدود نيم ساعت طول كشيد تا رسيديم به درب پادگان فكر كنم دقيقاً مجاورت اتوبان تل آ‌ويو – اورشليم بود وارد پادگان شديم و از يك پل روگذر وارد خود پادگان مي شديم حدود 3 -4 كيلومتر از كنار فنس ها مي رفتيم  دور تا دور پادگان را فنس كشيده بودند.

خلاصه آموزشهاي حرفه اي موتور شروع شد طي 2 روز آموزش حرفه اي موتور گذاشتند يكسري موانع كه آنها را چطوري رد كنم روز اول يك موتور نيمه سنگين در حدود 200 بود ولي موتوري كه در شهر اسرائيل – تل آويو مي ديديم. فرداي آن روز وارد آن جا شديم 2 تا هوندا 125 نو ايران آنجا گذاشته بودند صفر صفر بود تعجب كردم كه چطور اينها را آورده اند دقيقاً مارك آنها ايراني بود كه كارخانه ايران درست كرده بود صفر بود از فردا شروع كردم روي آن تمرين كردم فقط روي هوندا 125 انجام مي داديم.

من خيلي تعجب كردم پرسيدم گفتند دقيقاً‌ساخت ايران است همان موتوري است كه در ايران دارند سوار مي شوند ديگر آموزش ها روي اين موتور است چون سخت تر است لاستيك آن كوچكتر و باريكتر و قدرتش هم كمتر است و اين موتوري است كه كار اصلي را بايد با آن انجام بدهي بعد يك جعبه بزرگ روي موتور نصب كردند يعني پيچ كردند دو پيچ روي آن بستند روي آن يك جعبه در حدود 20-30 كيلو بود موتور سواري را با آن شروع كردم تئوري آن را گفتند كه اگر يك جعبه سنگين روي موتور باشد بايد كجاي موتور بنشيني تئوري را به من گفتند اول خودش نشست تمام مراحل را رفت و بعد گفت به من نگاه كن تا من شروع كنم باز هم كارهاي مهارتي را با آن انجام دادم .

*** آموزشها ادامه داشت با جعبه سنگين پشت موتور. جعبه هميشه پشت موتور بود تا روزي كه باعث تعجب من شد با آن موتور توي شهر من را آموزش مي دادند در شهر تل آويو. چند روز آينده را فقط روي موتور تاكيد مي كردند كه البته بعداً بهرام حذف شده بود چون ارتباط من با ميكي انگليسي بود بقيه با تمام كسياني كه با آنها ارتباط داشتم عبري صحبت مي كردند بهرام حتماً حضور داشت براي مترجمي. ولي چون ميكي انگليسي اش خوب بود البته با بقيه عبري صحبت مي كرد ولي با من انگليسي صحبت مي كرد

*** ميکي چند روز با من تمرين موتور سواري مي كرد روز آخر آموزش يك برنامه ريزي كردند توي شهر تل آويو يعني با موتور 125 ايراني كه يك بسته پشتش بود از يك نقطه بايد مي رفتم يك نقطه ديگر.

*** براي تيراندازي آنجا 2 روز اومر آموزش كلت به من داد و گفتند كه اين كلت ساخت اسرائيل هست تقريباً كلت كوچكي بود بزرگ نبود يكي كمي بزرگتر از شاه كش كه گفتند ساخت خود اسرائيل هست و 13 تا تير مي خورد در آن 2 روز آموزش تيراندازي را به من ياد دادند اول ايستادن ، سراپا ، نشسته ، خوابيده ، موانع مختلف ، تيراندازي هاي عملياتي و خيلي چيزها را به من آموزش دادند و ازتمام مراحل آموزشها فيلمبرداري مي كردند يادم رفت حتي البته از آموزشهاي موتورسواري هم فيلمبرداري مي كردند جز به جز جزئيات آنها را فيلمبرداري مي كردند. آموزش تيراندازي 2 روز طول كشيد.

*** نحوه ترور كردن شخصي كه در مراحل مختلف متحرك ، ثابت ، بزن دررو و خيلي چيزهاي ديگر كه 2 روز طول كشيد و آموزشها را اومر به من مي داد بعد كه آموزشها را مي دادند لباسهاي من را در مي آوردند يعني يك لباس مخصوص تيراندازي بود يعني لباسي كه بيرون مي رفتم نمي گذاشتند تيراندازي كنم كه بعد

علتش را پرسيدم كه چرا لباسهايم را عوض مي كنيد گفتند كه باروت روي پيراهن نماند كه بقيه پيراهن هايت را آلوده مي كند.

*** 2 روز جمع بندي كل چيزهايي را كه يادگرفتي انجام دهي و عملياتي را كه مي خواهي براي ما در ايران انجام بدهي و خيالت راحت باشد كه اين مأموريت يك سري اجزا دارد يكسري كارهاست كه از قبل آموزش ديدي خيالت راحت باشد همه چيز آموزش ديده چيز جديدي نيست من را بردند به همان پادگان ، پادگاني كه آموزش موتور سواري مي ديديم آنجا بود كه يكسري آموزشها روز اول به من دادند يعني آموزش نبود جمع بندي كلي بود.

*** در اين روز يك شخص جديدي آمد به اسم جان كه مخصوص كارهاي فني بود يعني مخصوص آموزش دادن كارهايي كه اون جعبه را روي موتور يعني سير اون جعبه اي كه من چطور آن را روي موتور ببندم آموزش مي داد آقاي جان كه مسئول آموزش دادن كل چگونگي حمل و كاركردن با جعبه بمب كه البته قبل به من گفته بودند يك جعبه است واطلاعي نداشتم بعد از اين مرحله آمد و توضيحاتي داد كه چگونه خشاب ها را چطور بيرون بكشم سوزن ها را وكلاً آن جعبه چيست و چگونه بايد آن را سوار كنم روي موتور. اول به صورت تئوري يكسري آموزشهايي داد كه چه كارهايي بايد انجام بدم و ساكت باشم، سروصدا كم باشد ،در تايم خيلي كمي بايد اين كار را انجام دهم بعد وارد مرحله اي شد كه خودش يكبار اين كار را انجام داد همينطور 2 تا پايه هايي بود كه بايد وصل مي كرديم بخاطر اينكه نيافتد موتور، ما دو پايه اضافه به موتور وصل مي كنيم كه احياتاً كسي به موتور دست زد يا بادي خورد نيافتد ، موتور جابجا نشود تمام اين مراحل را خودش يكبار انجام داد و من  فقط نگاه مي كردم مرحله بعد توضيح مي داد و من انجام مي دادم تا اينكه رسيد يه موقعي كه خودم بايد انجام مي دادم يكبار كلي خودم انجام دادم  خيلي خوب بود گفت سروصدا نمي كني و خيلي سريع انجام مي دهي و كلاً يك جمع بندي كردند و گفتند كه اين دقيقاً چيزي است كه تو بايد در ايران انجام بدهي يعني حتي پيج ها، آچارها همان هاست يعني دقيقاً رنگشان هم ، سعي مي كنيم كه چيز جديدي براي تو نباشد دقيقاً همان را براي تو مي گذاريم آن را با آنها انجام بدهي و مراحل هم بايد دقيقاً‌ همينطور باشد.

***در‌ آن روز در هتل 2 خانم آمدند كه آموزش حرفه اي گريم را به من ياد دادند البته عكس هم گرفتند و گفتند كه چه چيزهايي جلب توجه مي كند كلاً آموزش تئوري و عملي گريم را در حدود 3 ، 4 ساعت در هتل و همان سوئيت ياد دادند كه در تل آويو بود .

*** اين مسير را تقريباً‌ 3 بار انجام داديم آن روز يكسري بحت ها مي شد يكدفعه انجام مي دادم جلسه مي گذاشتند آن 7، 8 نفر يكسري صحبتها و بحثها مي كردند بعد تجزيه و تحليل مي كردند يك جاهايي را عوض مي كردند دوباره از اول تمرين مي كرديم اين روز كلا‌ً كار ما اين بود يعني تمرين آخر بود تمرين نهايي و چسپاندن پازل ها به هم بود تا اينكه شب به هتل رفتيم بهرام به من گفت فردا روزي هست كه تو همين كاري كه امروز كردي بايد انجام بدهي با اين تفاوت كه يكسري آدمها مي خواهند تمام آدمهايي كه در اين كار دست داشتند مي خواهند بيايند و تماشا كنند و تاok  ندهند اين كار انجام نمي شود يعني معلوم بود كه يك حالت مثلاً مي گفتند كه آن آدمها بايد بيايند و حتماً‌ ببينند يك حالت ترس از دستگاه امنيتي ايران داشتند كه حتماً بايد كار خوب پيش برود چون خيلي به جزئيات توجه مي كردند خيلي خيلي تاكيد مي كردند كه چون خيلي ترس از ايران داشتند مي گفتند يعني بايد همان چيزي پيش برود كه ما مي گوئيم وحشت آنها واضح بود. فردا صبح كه رفتيم ديدم چيزها را تغيير داده اند دوربين گذاشته بودند.

*** يك ساعت بعد شخصي آمد كه چهره اي خيلي شبيه ايراني ها داشت من حدس مي زنم كه يك شخص ايراني بود و ايراني يك كلمه هم با من صحبت نكرد من را كشيد كنار به محض اينكه وارد شد و بهرام هم آمد كه كار ترجمه را انجام مي داد عبري صحبت كرد حول وهوش يك ربع با من صحبت كرد خيالت راحت باشد هيچ مشكلي براي تو بوجود نمي آيد سعي كن باتمام وجود كارهايي كه طبق همان جزئيات است انجام بدهي يعني ترس هنوز در وجود آن بود يعني خيلي تاكيد داشت كه يك ذره جزئيات را جا نيندازيم بعد از اينكه با من صحبت كرد.

*** قبول كردند همه چيز خوب است انجام شد رفتيم هتل بعد شب يك مهماني ترتيب دادند يك مهماني خداحافظي كه اومر ، جوني ، بهرام و من بوديم كه فرداي آن روز پرواز داشتيم من و بهرام و اون آقاي مسئول پشتيباني كه پرواز كنيم به يک كشور همسايه ايران از طريق همان پرواز برگشتيم به اين كشور . يك هتل براي من در نظر گرفته بودند گفتند خودت را معرفي كن رفتم اونجا فرداي آن روز لباسهايم را به من برگردانند لباسهايي كه مال خود من بود يكبار ديگر آنكسي كه مسئول پشتيباني بود در رستوراني با من جلسه گذاشت 3 نفر بوديم آن عبري صحبت مي كرد و بهرام مترجم بود كل كار را دوباره به من توضيح داد از نظر تئوري .

*** در جاي خودكار جامدادي بود كه از زير پيچ مي خورد و در آنجا جاسازي مي شد شناسنامه بود ، كارت ملي ، كارت پايان خدمت و گواهينامه موتور به نام مهدي ولي عكس خودم روي آن بود عكس هايي كه قبلاً از من گرفته بودند .

*** يك مشكلي به وجود آمد و آن در برنامه نبود من زماني كه در اسرائيل بودم خانه ما را دزد زده بود به خاطر اينكه نمي توانستند اطمينان كنند كه امكان داردلب تاپ تو را برده باشند يك لب تاپ ديگر به من دادند گفتند اين براي اطمينان گفتند اگر لب تاپ بود اين را بگذار براي پشتيباني ،  قايم كن و با همان لب تاپ كار كن يا اگر دزديده بودند و يا خراب شده بود به هر علتي يك لب تاپ جديد داري يعني نمي شد كه ارتباط قطع شود به خاطر همين اين برنامه سوپرايزي بود كه اين لب تاپ را به من دادند من به ايران آمدم زميني و در مرز هيچ مشكلي بوجود نيامد تقريباً 2، 3 روز بعد به من اطلاع دادند اولين ماموريتي كه در ايران داشتم اين بود كه بايد موتوري مي خريدم كنسل كردند موتور را و گفتند ما موتور را خودمان تهيه كرديم ديگر احتياجي به خريد موتور نيست و بايد بروي وآن را تحويل بگيري اين اولين خبري بود كه به من درباره ماموريت دادند ولي گفتند كه به تو خبر مي دهيم فقط بدان كه احتياجي نيست كه موتور بخري.

*** بعد گفتند كه بايد موتور ها را تحويل بگيري و مراحل آن را كه يك وانت بگيرم ، تغيير چهره دهم ، يك موبايل بي نام هم بخرم و آنها را بياورم به نقطه اي و از آن نقطه ببرم به محلي كه در نظر گرفته بودند كه موتورها را آنجا پارك كنم تماس گرفتم و گفتم شخصي مي آيد و موتورها را و پاكت مدارك را به آن بده و درب پاكت را چسپ بزن و فاكتور را هم بده بياورد، وانت گرفتم و شماره آن را در موبايل زدم بعد تماس گرفتم با موتور سازي بعد از 2 ساعت از قرار با موتور و 2 زنجير همراهش برگشت حساب كردم و موتورها را انتقال دادم به محل مورد نظر. موتورها موتورهاي معمولي 125 ساخت خود ايران بود ولي نو نبود ، كار كرده بود ولي معلوم بود اجزاي آن را تعويض كرده بود لاستيك هايش و قطعاتش را عوض كرده بودند.

*** يك روز قبل از بستن جعبه آدرس منزل آقاي علي محمدي كه قبلاً ماكت آن را ديده بودم به من دادند و دليلش  هم واضح بود كه هر زمان برنامه لو رفت بقيه آدرس ها لو نرفته باشد آن روز رفتم براي جمع آوري اطلاعات اين آدرس هست و خانه اش هم كه قبل ديدي آنطور ا ست و گفته بودند كه جلب توجه نكن واينستا به خانه كه رسيدي حتي به خانه نگاه نكن يعني از دور رسيدي به در خانه رد شو و برو و مسيررا پيدا كن اين كار را كردم تا فرداي آن روز  كه گفتند ظهر بود بايد مي رفتم و جعبه را نصب مي كردم تا رسيد به روزي كه جعبه را نصب كردم البته در اين 2 هفته وقفه 2 بار به انبار رفتم به خاطر اينكه اطمينان حاصل كنند كه موتورها سالم است و روشن مي شود.

*** از درب اصلي بروم وقتي وارد انبار شدم 2 كارتن آنجا بود به هيچ چيزي دست نزده بودند 2 كارتن آنجا بود گفته بودند كه در آن 2 هفته كلاه كاسكت ، دستكش ، لباس بگيرم و من گرفتم و به انبار برده بودم 2 كارتن كنار موتور گذاشته بودند يك كارتن بزرگ مربع بود با يك كارتن باريك و دراز مستطيل. كارتن مستطيل را باز كردم در آن دقيقاً وسايلي كه در اسرائيل بود حتي رنگ آنها هم همانطوري بود جعبه ابزار بود ليدرمن بود از اين همه كاره ها ، 2 قفل كوچك با كليدها ، دستكش كار ، يك زنجير.

*** يكي تلفن ديجيتال همان تلفني كه در اسرائيل جوني طرز كار آن را به من آموزش داده بود در قسمت تئوري با دو باطري اضافه و شارژر آنها با دو پايه موتور زير جك براي زاپاس و كارتن اصلي كه همان كارتن جعبه بمب بود جعبه را كارتنش را باز كردم 2 پوشش داشت به جز پوشش اصلي كه پلاستيكي بود يك كارتن بود صاف و دست نخورده يك جعبه آلومينيومي بود كه با چسب دورش را بسته بودند از داخل فويل هاي خيلي محكمي خورده بود كه قرار بود فويل ها را از بين ببرم ولي جعبه را همان جا بگذارم اين كار را كردم طبق آ‌موزش جعبه را گذاشتم استپر آن را عوض كردم سيني را گذاشتم جعبه را گذاشتم.

*** تلفن آخر بود كه گفتند فرد صبح ساعت 5 بايد برگردي  موتور را بياوري و بگذاري جلوي در خانه . تلفن ها را خاموش كردم و رفتم خانه از طريق لب تاپ تماس گرفتم جزئيات را گفتم و گفتم كارهايي را كه انجام داده بودم. آشغال ها را از بين بردم و در  ضمن در آن انبار با دستكش بايد كار مي كردم كه هنگام كار با دستكش هاي پزشكي بايد كار مي كردم كه اثر انگشت من نماند و همه چيز آماده است و گفتند كه ساعت 5 صبح بايد از خانه بروي بيرون من حدود 4 صبح از خواب بيدار شدم يكبار ديگر لب تاپ را چك كردم كه در صورت كنسل شدن به من اطلاع دهند چك كردم هيچ پيامي نبود گفتند اگر پيامي نبود طبق برنامه پيش بروم لباس راحت پوشيدم اما گرم كه بتوانم راحت رانندگي كنم طبق شرايط امنيتي تلفن را در خانه گذاشتم از تاكسي استفاده كردم به پارك وي رسيدم از آنجا پياده رفتم تا محموديه انبار مورد نظر رفتم داخل انبار موتور را برداشتم كلاه كاسكت ، دستكش پوشيدم يكسري كارها بايد داخل جعبه انجام مي دادم انجام دادم مثلاً 2 تا سوزن بايد درمي آوردم سوزن ها را پرت مي كردم 2 تا خشاب بود كه بايد درمي آوردم و نگه مي داشتم خشاب ها را تازمانيكه به من گفته بودند بايد نگه مي داشتم و آن دستكشي كه با آن كار مي كردم  را گفتند كه آن را پرت كنم سوزن ها را با دقت دربياورم كه نشكند و حتماً بايد سالم دربيايد انجام دادم از خانه آمدم بيرون موتور را خاموش  از پاركينگ درآوردم 50 متر  خاموش رفتم بعد موتور را روشن كردم حركت كردم طبق مسير تا خيابان شريعتي انتهاي خيابان صبا روبروي شركت برق آن نقطه كه رمز آن قهوه خانه بود اولين تماس را مي گرفتم و مي گفتم كه آماده ام به آنجا رسيدم و تماس گرفتم تلفن ماهواره اي امن نيست و نبايد پشت آن راحت صحبت كنم كدهايي را براي تلفن ماهواره اي گذاشته بودند.

*** اين تلفن يك آنتن بلند آلومينيومي داشت دقيقاً فتوكپي همان بود ولي پشت آن راحت مي توانستم صحبت كنم و جزئيات را بگويم آنجا بود كه آن تلفن sayf خراب شد يعني آنتن داشت ولي ارتباط برقرار نمي شد چون طرز كار آن را گفته بودند كه دكمه سبز را 3 ثانيه نگه مي د اشتم و رها مي كردم كال اين مي آمد تمام اين مراحل را مي رفت بوق مي خورد ولي وصل نمي شد از آن لحظه به بعد ارتباط ما با تلفن ماهواره اي شد و با كد و راحت نمي توانستيم صحبت كنيم به نقطه قهوه خانه رسيدم.

*** طبق  برنامه موتور را  روشن كردم و رفتم خيابان مهر 3 از آنجا رفتم بالا موتور رو كنار درخت پارك كردم ، تراكت ها را درآوردم ، تراكت ها را پخش كردم و رفتم به سمت بالاي خيابان مهر 3 ، به سمت چپ رفتم به جايي كه كد آن كتابخانه بود ، يعني جايي  كه بايد اطلاع مي دادم كه موتور را گذاشتم اطلاع دادم و گفتم و به سمت محلي كه كد آن امام زاده بود يعني نقطه انتظار رفتم ، از لحظه اي كه آنجا رسيدم تا حدود 3 بعدازظهر طول كشيد تا آنها با من تماس بگيرند و من منتظر ماندم و حدود ساعت 3 تماس گرفتند و گفتند طبق برنامه 2 بايد پيش بري و برنامه عوض شده و بايد برگردي و كد آن داروها بود يعني بايد مي رفتم داروها رو برمي داشتم و داروها را به داروخانه مي بردم من هم طبق برنامه موتور را برداشتم و به سمت انبار رفتم و موتور را به انبار برگرداندم و به من گفته بودند وقتي رسيدي  انبار بايد  2 خشاب رو به محل قبلي برگرداني و سوزن ها را كه دور انداخته بودم. به خانه رفتم و ا طلاع دادم كه موتور درانبار است و خشاب ها هم سرجايش است و فرداي آن روز اعلام كردند دوباره بايد برنامه را تكرار كني ، 4 صبح بيدار شدم تماس گرفتم برنامه تغيير نكرده بود طبق قرار به نقطه انتظار كه همان مديان تجريش بود رفتم مثل روز قبل ، حدود 3 الي 4 ساعت بعد پيش رفتم و طبق برنامه يك عمل بايد مي كردم چون گفتند همه چيز خوب پيش رفته و بايد طبق برنامه يك عمل مي كردم و يك سري وسايل را از بين مي بردم طبق برنامه پيش رفتم با كلاه كاسكت و دستكش ، كليد ها و تلفن ديجيتال و خشاب ها را بايد از بين مي بردم و در فواصل مختلف آنها را از بين بردم به رودخانه و سلطل آشغال انداختم تلفن ماهواره اي و مدارك را گفته بودند از بين نبرم اين كارها را انجام دادم و به منزل رفتم وقتي همان روز رفتم خانه پدرخانمم از تلويزيون تازه متوجه شدم كه اصلاً جريان چه چيزي بوده و چه كسي بوده و آنجا تازه فهميدم چون اخبار 24 ساعت داشت درباره آن صحبت مي كرد و آنجا تازه فهميدم كه آن شخص مورد نظر چه كسي بوده .

*** به من پيام دادند صحبت نكن اگر اخبار مي بيني واكنش و عكس العمل نشان نده عادي باش رابطه ما طولاني مي شود هفته يا دو هفته اي يكبار با تو تماس مي گيريم به زندگي عادي ات ادامه بده تا به تو  بگوئيم كه قرار بود حدود يك ماه بعد برنامه ريزي ملاقات را كردند در تعطيلات عيد بود كه كنسل شد و افتاد به يك ماه بعد كه قرار بود اين ملاقات را در(كشور همسايه) باشد طبق همان شرايط به صورت زميني رفتم ارمنستان در اين سفر يك تفاوت داشت تا كه من را ديد بهرام 2 تا نكته را خيلي تاكيد كرد گفت ما در اين سفر با تو كاري نداريم و تنها آمده اي اينجا كه ما با تو صحبت كنيم. خيلي زود بايد برگردي و در اين سفر فقط جوني و بهرام آمده بودن و 2 روز ملاقات بود روز اول جوني يك مكاني شبيه آمفي تئاتر بود در يك هتل آنجا جزئيات تمام كار را شفاهي از من پرسيدند و تايپ كرد.

*** ما به تو خبر مي دهيم يك شغل براي خودت در نظر بگير و مشغول به كار شو در حدود 35هزار دلار كه در 2 تا كيف بود به من داد و گفت 50هزار دلا


ارسال توسط arman


 

پرده برداري مشاورموسوي ازفتنه جديد
پرده برداري مشاورموسوي ازفتنه جديد

 

اين جريان در حالیکه جریان ناهنجار فتنه ارتباط و الگو برداری خود را از دولت های غربی انکار می نماید،یکی از مشاوران سرکرده اصلی جریان فتنه در سخنانی به وضوح از نسخه برداری این جریان از روی دست دستگاه سلطنتی انگلیس پرده برداشت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از یک سایت ضد انقلابی،اردشیر امیر ارجمند ،مشاور حقوقی میرحسین چندی قبل در برلین و در حضور برخی از همراهان جریان سبز به پرده از اهداف شوم این جریان ناهنجار سیاسی برداشت.

بنابر این گزارش،ارجمند در بخشی از سخنانش گفت:ما حضور دیگران را در کنار خود می پذیریم. الگوی حکومتی مورد نظر ما همانند انگلستان و نقش ملکه آن می باشد  . استقرار یک حکومت دینی آن هم از نوع ولایت فقیهی اشتباه بوده است و ما مخالفم آنیم.
ارجمند در جایی دیگر ضد بیان مخالفت خود با رهبری و ولایت فقیه گفت:با رهبری متمرکز مخالفیم.

ارجمند در حالی که خود را مسلمان خطاب می نمود، گفت:ما و موسوی دوست نداریم که دین در امور اجتماعی مردم جایی داشته باشد.
این عنصر مرموز جریان فتنه به طور تلویحی از تمرکز جدید جریان فتنه بر موضوع یارانه ها برای ضربه به نظام پرده برداشته و گفت:ما در این مورد و موارد دیگر کم کار نیستیم و به آن توجه داریم./ عط




 
 

مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها

 

آخرین خبرها از وضعیت دانشگاه‌ها در 16 آذر
مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها
دانشگاه‌های سراسر کشور شاهد برگزاری مراسم ویژه‌ای برای روز دانشجو هستند. در تمام این برنامه‌ها دانشجویان به مبارزه با آمریکا و ایادی آن تأکید می‌کنند.

 امروز سالگرد حادثه 16 آذر 1332 است که در آن تعدادی از دانشجویان در اعتراض به حضور عناصر آمریکایی در دانشگاه، مورد تعرض قرار گرفته و به شهادت رسیدند.

دانشجویان در دانشگاه‌های مختلف با گرامیداشت  این روز برنامه‌های گوناگونی برگزار کرده و به بیان نظرات و ایده‌های خود پرداختند. وجه مشترک تمامی این برنامه‌ها - که امسال در آستانه‌ی ماه محرم و مقارن با شهادت استاد شهریاری رنگ و بوی دیگری یافته بود  ضمن محکومیت این حرکت سازمان یافته بر  مبارزه روزافزون  خود با استکبار جهانی  تأکید کرد.

به گزارش خبرنگار جهان از دانشگاه تهران، هم اکنون  صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در این دانشگاه مشغول سخنرانی می‌باشند. این برنامه که با شرکت حدود 2000 نفر از دانشجویان همچنان در حال برگزاری است، همراه باعزاداری سید و سالار شهیدان (علیه السلام) ادامه خواهد یافت.

 گزارش‌های رسیده خبرنگار ما حاکی از آن است که در دانشگاه‌های شهید بهشتی، امیرکبیر، علم و صنعت، خواجه نصیر، علامه طباطبایی و شریف عده ا‌ی قلیل وانگشت شمار  از دانشجونماها قصد تجمع و بر هم زدن فضای آرام دانشگاه را داشته‌اند که با حضور هوشیارانه و به موقع قاطبه‌ی دانشجویان موفق به انجام کاری نگشتند.

گزارش‌های رسیده به جهان نشان می‌دهد که دانشگاه‌های فردوسی مشهد، صنعتی اصفهان و سهند تبریز نیز شاهد فضایی آرام بوده ودر دانشگاه فردوسی مشهد دسته ها‌ی عزاداری دانشجویان به راه افتاده و همچنین در دانشگاه صنعتی اصفهان نیز راهپیمان با شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد» این روز به یادماندنی  را گرامی داشتند .


 

بیانیه هایی در نهایت نا امیدی
این روز ها فریادهایی در جامعه به گوش می رسد. فریاد هایی از سر نا امیدی برای زنده ماندن .فریاد های فتنه گران که در حال مرگ سیاسی از صحنه جامعه هستند. هر روز رنگی عوض می کنند، بیانیه می دهند ، به دیدار هم می روند و خبرش را به سرعت در سایتهای ضد انقلاب پخش می کنند که بگویند ما هستیم . اما دیگر نیستند. دیگر حرف ها ، سخنان ،بیانیه ها و حتی تصویر آنها کم کم از ذهن مردم ما پاک می شود. دیگر کسی نیست تا با دروغ های آنها خام شود . خودشان هم می دانند ، اما برای کسی که مردم از او روی برگردانده اند چاره چیست ؟ باز هم باید بیانیه بدهد و خود را مطرح کند تا شاید مردم لحظه ای به او فکر کنند . تعداد این بیانیه های بی اثر آنقدر زیاد شده که حتی سایت های حامی فتنه نیز آن را به سخره گرفتند . در آستانه روز دانشجو باز هم موسوی و کروبی  بیانیه می دهند. خود را به خواب زده اند تا خشم و کینه مردم را نسبت به خود نبینند. از ترس دستگیر شدن و محاکمه می خواهند فضای جامعه را تحت تاثیر قرار دهند و ادعا کنند که هنوز بین مردم طرفدار دارند . در 13 آبان هم خیلی دوست داشتند مردم را به خیابان ها بکشانند ، اما خود فهمیدند که با استقبالی مواجه نخواهند شد ، پس در خانه ها نشستند و به جوانان ایران توصیه کردند مسالمت آمیز اعتراض کنند. اما 16 آذر متفاوت است . آنها می خواهند تجمعات دانشجویی به مناسبت روز دانشجو را که هر ساله برگزار می شود به نام خود بزنند. تبلیغی ابلهانه همانند مجریان احمق شبکه های لس آنجلسی که می گفتند برای اعتراض در خیابان بوق بزنید و بعد می آمد و می گفت دیروز بسیاری از مردم در خیابانها بوق زدند! پس مخالف حکومتند! این مزدوران هم حتما می خواهند بگویند دانشجویان به خاطر ما به دانشگاه می روند. این ترفندها آنقدر رسوا و بی اثر است که حتی خودشان را هم فریب نمی دهد و چون طرفداری ندارند به ، هواداران خیالی خود می گویند در سکوت اعتراض کنید و از خشونت بپرهیزید، چون می دانند 16 آذر هم کسی برای حمایت از آنها نمی آید.

 



 

رمز گشایی از عضویت زُهره کاظمی و همسرش میرحسین موسوی
رضا گلپور: لعنت خداوند بر ملاحده ی فراماسونر بیش باد
رمز گشایی از عضویت زُهره کاظمی و همسرش میرحسین موسوی در لجنات تفتین و تسلیم (لُژهای فراماسونری)




 

برآورد میشود این جماعت پیچیده در حال حاضر حدود سه میلیون نفر عضو در سراسر جهان دارند.

* این افراد فعّالیّت های منظّمی با محوریّت حدود پانزده هزار مرکز(لجنه یا لژ) آشکار و پنهان را به شکل هدایت شده از سوی استادان اعظم که دارای درجه ی 33 بوده با هدف کنترل حاکمیت واحد الحادی و شیطانی خود بر جهان انجام میدهند.

*در اولین مراسم پذیرش عضو جدید (اعطای درجه ی اول از 33) که با بستن چشم و عریان نمودن وی آغاز میشود ؛ با سوگندی که او به کتاب مقدّس یهود و پرگاروگونیای بنّا های هیکل(معبد) سلیمان با این مضمون میخورد پایان می یابد: اگر اسراری را که در این اتاق تجربه کرده و از دیگر ماسونها فهمیده یا خواهد فهمید افشا کند خود را مستحقّ کشته شدن به دردناک ترین شکل ممکن میداند.

*ماسونها مقدّس شمردن فردی بنام "هایرام آبیف" یا پسر زن بیوه را که بنّای معبد مقدّس سلیمان معرفی میکنند محور آداب و عادات الحادی خود قرار داده اند.

*در معرّفی آبیف میگویند که دانای کلمه و نام بزرگ سرّی بنای هیکل بوده اما وقتی 3 کارآموز او که لیاقت دانستن آن را نداشتند از او نام را خواستند چشیدن مرگ دردناک را به افشای نام مقدّس ترجیح داد .

* ماسون ها واحد محوری بنا سازی خود را 414/1 معرفی می کنند.

* قدیمی ترین صورتجلسات بدست آمده از لجنه ها مربوط به لژ اسکاتلند در سال 1599 میلادی است.

*در اسناد منتشره ی مربوط به سال 1717 می توان حضور 4 لُژ مختلف در شهر لندن را یافت .

* با نگاهی به فراماسونهای تاریخ معاصر جهان و مرور بر اعمال شبکه ایشان بویژه در راستای قبضه نمودن قدرت شیطانی و شریعت شکنانه شان ضرورت تمرکز بر افشای پلیدیهای این مجموعه اظهر من الشمس است.

*مرحوم دکتر مُکری پیرامون فراماسون های ایرانی و شرقی اعتقاد داشت: دکّان تفتین و تسلیم هر نامی که در آمریکا و اروپا داشته باشد مربوط به آنهاست و اصلاً به سود آنهاست ولی ایرانیان و سایر شرقیان که در این محافل عضو می شوند جز منافع آنی چیزی نصیب آنها نمی شود....

دو :
چرا مرحوم دکتر محمّد مُکری زُهره کاظمی(با نام مستعار زهرا رهنورد) و شوهرش میرحسین موسوی ( با نام مستعار حسین رهجو) را فراماسون (عضو لُژ قسطنطنیه ) میدانست؟
 

زندگینامه ی مختصر استاد گرانقدر دکتر محمّد مُکری :


متولد 1305 در کرمانشاه و متوفّی تیرماه 1386در پاریس میباشند.
نویسنده ،شاعر ،مورّخ ،محقق و زبان شناس معاصر ایرانی. استاد دانشگاه سوربُن پاریس .
دکتر محمد مکری در سال ۱۳۴۴ موفق به اخذ جایزه و نشان علمی از فرهنگستان آثار ملی فرانسه به پاس سالها خدمات علمی شد.
اومؤلّف بیش از صد جلد کتاب و پژوهش علمی و بیش از صدها عنوان مقاله بوده و متخصص عالیقدر زبانهاي باستان و لهجه‌های قدیم و فعلی ایرانی ، مورّخ و مردم شناس عضو بسياری از مجامع علمی اروپایی نیز به شمار می رفت...
 

سه :
مروری بر مکتوبات دکتر مُکری

{نقل از کتاب دیوان استاد محمد مکری (نشر زیگفرید – اوری – پاریس 1370):}
...آیا من جز دفاع از ستمدیدگان گناهی داشتم که قریب نیم قرن برای خفه کردن صدای حق و کسی که در حفظ این مآثر می کوشد تقی زاده ها و حکمت ها و پادوهای "محفل" آنها با توطئه و نیرنگ و شایعه سازی و دروغپردازی برای آنکه مشتش باز نشود آنهمه خباثت ها مرتکب شوند و چراغ دانش و معرفت را در ایران خاموش سازند.این پادوهای بوجار لنجان که به زنان مطرب و رامشگران دوره گرد و سوزمانیها و قره چیهای قدیم بیشتر شباهت دارند تا به انسانها،در همه ی انقلابات و برگشتگی های سیاسی و اجتماعی جامه عوض کرده و با بلوف خود را در پچ پچ های بیخ گوشی و در محافل در بسته آفریننده ی انقلابها و رهبریها و آورنده و برنده ی دولتها و قدرتها معرفی می کنند و علیه هر فرد دانش دوست بی زور بی ثروت که زور او ایمان او و ثروت او دانشدوستی و طلبگی او و عقل و احساس او در شناختن و کشف نیرنگ های آنانست توطئه وآشوب برپا کنند و نگذارند تکلیف این مملکت روشن شود و همیشه با وقاحت و بیشرمی خود را در همه ی احوال ناظر و حاضر وطلبکار بدانند و به ریش مردم و مسئولان بخندند و به داخل و خارج دروغ بگویند وحتی دانشمندان خارجی و دوستداران ایران را سر گردان و حیران سازند ...
 
دیر یا زود نسل جوان و زیرک به کُنه دلّال بازیها و بداندیشی ها و بی مایگی های آنها پی خواهد بُرد و آنها را بیشتر خواهند شناسانید،چنانکه مرحوم اسماعیل رائین هم این کار را کرد و اگر چه عملش کامل نبود و ناتمام ماند معذلک مفید بود و از همان آغاز کار او را تشویق کردم و موادّی در اختیارش گذاشتم . ولی او جاهای دیگر مدارک و اسناد گرانبهای بسیاری یافت که همه سودمند واقع شدند.

مرحوم اسماعیل رائین باز هم به جاهای حسّاستر جرأت نکرد نزدیک شود و یا آگاهی نیافت و هیچ گاه حتّی یکی از گزارشهای جلسات آنها را (جز صورت حضور و غیاب اعضاء محافل آنها)منتشر نکرد و از متدها و روشهای آنها بحث ممتّعی بعمل نیاورد. تا کنون کوشش من در بوجود آمدن راهی بوده است که خوشبختانه بدان توفیق یافته ام و ادامه ی توطئه ها و خباثت های مجریان تسلیم (چه قبل و چه بعد از انقلاب ) زاده ی همین موفّقیّت ها و کوشش های پیگیر و ناگسسته ی سالهای 1320 تا کنون(1370) است که دشمنان فرهنگ ایران واپسین نفس قبل از مرگ خود را می کشند...
 
اگر هم از نشر نوشته هایی که برای مردم وطن خودم نوشته ام جلوگیری کنند بالأخره روزی فرصتی پیدا خواهد شد یا در زمان حیاتم و یا پس از مرگم کلّ این آثار ناقابل ترجمه شود و انتشار یابد و بدانند که من...در جهت یابی مطالعات علمی خدمات ناچیز ولی پیگیرانه ای انجام داده ام وآن دُرها را در پای خوکان نریخته ام و در بازی های آنها داخل نشده ام و در جشن های شاهنشاهی و کنگره های تبلیغاتی سلطنتی در تمام عمرم شرکتی نکرده ام . در سراسر آثار و تحقیقات خود چنانکه بعضی از دانشمندان نوشته اند هرگز کوچک ترین ارجاع و مراجعه ای بآثار نویسندگان و مؤلّفان و قلم فروشان وابسته به مکتب سرّی نکرده ام و این عمل هم کار ساده ای نبوده است. معذلک مطلبی هم از آنها بنام خودم نقل نکرده ام...

بمناسبت فشارهای همه جانبه که ادامه ی کارهای علمی را بر من دشوار کرده بود به تبعید اجباری خود تن در دادم و ایران را ترک کرده و در تاریخ 25 ابانماه 1333 وارد پاریس شدم . جز اینهم در این سالها چاره ای نبود. طرفداران شاه و تقی زاده و عمله و اَکَره ی او که معروف به پادوهای تقی زاده اند از خدا می خواستند که از شرّ من راحت شوند و خودشان در مجامع علمی گُل کنند که نکردند و شاید هم "محافل" آنها تصور میکرد که به اروپا رفته و عالم علم را رها کرده و پس از چندی از "جنس" آنها شده و بر جهت گیریهای جاهلانه و ویرانگرانه ی فرهنگی آنها مهر موافقت و تأیید خواهم زد.... پس از طی مدارج علمی و دانشگاهی قریب 24 سال در پاریس استاد تحقیقات علمی در مرکز تتبّعات وزارت علوم و فرهنگ و دانشگاه پاریس بودم و کارهای علمی تحقیقاتی متعددی انجام دادم ...
 
در سال 1965 از طرف فرهنگستان آثار ملی و ادب فرانسه بمناسبت تحقیقات و مجموعه ی اثارم به دریافت نشان و جایزه ای که در هر چند سال به یک نفر از محققین که آثار برجسته ای درباره ی فرهنگ شرق و یا علوم انسانی نوشته اند اختصاص میدهند مفتخر گردیده ام و مرکز تتبّعات علمی وزارت فرهنگ و علوم فرانسه آثار متعدد اینجانب را انتشار داده است .

معذلک در ایران مقاطعه کاران فرهنگی که انتشارات را در اختیار داشته اند و راههای علم و پیشرفت را با برنامه های مخرُّب املاء شده از جاهای دیگر مسدود کرده و در انحصار خود گرفته بودند نه تنها ازین موفّقیّت های علمی که نصیب هموطنشان شده است خوشحال نشده اند بلکه بر آنها رشک برده و با توطئه سکوت و جلوگیری از انتشار اخبار آنها دق دل خود را خالی کرده اند.... یا این همه آثار شناخته شده در کلِّ دانشگاهها و مراکز علمی جهان را نادیده بگیرد در صورتی که در تمام این سالیان اگر بادی از زیر قبای یکی از هم محفلی ها ی او خارج شده است آنرا بقول خود فیش کرده و صدها بار آنرا در فهرستهای انحصاری بمعرض نمایش قرار داده است. باید روزی این گروه و آسیبی که از زمان میرزا ملکم خان و حتی قبل از آن یعنی از زمان میرزا صالح شیرازی بر فرهنگ اصیل کشور ما که می توانست راه خود را در شکوفایی جهان گستر بیابد وارد آورده اند شناخته شود و هیچوقت هم دیر نشده است زیرا جهان ابدی است و سرچشمه های زبان و فرهنگ ما خشک نشدنی است. چه بسا اگر این گروه موذی زیانبار از گردونه بکلی خارج شوند و فرهنگ ما از زیر بار تعهدات تحمیلی قد راست کند جوانان فردا نوابغ آینده ی ایران و حتّی جهان شوند و برای پیروزی و سعادت وطن خود منشأ خیر و برکت شوند.

...تمام سالهای زندگی ام در عین درخشانی آمیخته با غم و حماسه بوده است و جز رنج و فداکاری پشتکار و دقّت در کارهای علمی و سیاسی و ارادت به نیکان و مردان شرافتمند و دانشمند عملی انجام نداده ام. به کسی و به شاهی تملقی نگفته ام. روابط مخفیانه با هیچ دستگاهی نداشته ام.

کتاب هایم را تا کنون هیچ مؤسّسه و بنیاد سلطنتی و دولتی و سازمان های جشن های شاهنشاهی چاپ نکرده است . جنایتی مرتکب نشده ام و پیشینه ی سوئی نداشته ام که آنها را پنهان کنم...

پس چه بگویم در باره ی ایرج افشار یزدی پادو تقی زاده سردمدار همه ی تفتین ها و پاد این پادو یعنی باستانی پاریزی. (در آن زمان که هنوز در تهران بودم یعنی تا سال 1333 هنوز این آقای مبلغ اصلاحات ارضی و سپاه دانش و کارمند مجله ی خواندنیهای امیرانی از زیر بوته ها سر بدر نیاورده بود که با او دشمنی و کینه داشته باشم. او فعلاً به ندای فطرت و "جنسیّت" خود به "هم محفلیها" و "همجنسان" خود کمک می کند با آنکه هنوز در "صف نِعال" کسانی است که دل و جان آنان بسمت معبود دیگری غیر از ایران است.در پایان عمر هم قادر نیست تغییر جهت دهد و از دنیای دربسته و خیالی خود قدمی فراتر نهد.)

یا چه بگویم درباره ی آن بهایی زاده ی مازندرانی آقای ع.ن که بمناسبت احترام زایدالوصفم به مرحوم استاد علّامه عباس اقبال که از نوادر زمان ما بودند قلمم از نوشتن باز می ماندئ(سخن در پرده گفتم با حریفان) که او هم دم در آورده است و به این دسته ی مبتذل نگار قائم به غیر پیوسته است و مقدمه نویسی هم می کند و با القاء سفسطه ها، نوشته های حقیر و دیگران را هم به ربودن میدهد تا محملی برای خود بتراشد....

شاید گوشه گیری و سکوت مفرط هم درست نباشد و روزی ناگزیر شوم که برای خدمت به ابناء وطنم بسیاری از نگفتنی ها را که سالها در مخزن دل نگاهداشته ام گفتنی سازم و نهفته های گروه ها و افرادی را که با هم "همسویی سازمانی مخفی کارانه" دارند آشکار سازم ، زیرا به نظر می رسد که بیشرمی بیشرمان حدّ یقفی ندارد و توبه ی آنها چون توبه ی گرگست...

سالهای بین 1320 تا 1333 جز نویسنده ی این سطور اشخاص نادری از کار محافل سرّی اطّلاع و جرأت کلام درباره ی انحرافات آنها داشتند و حتّی بعلّت "مصلحت اندیشی" دوستان جبهه ی ملّی سابق ما که افرادی از این دسته در میان آنها بُر خورده بودند فرصتی پیش نمی آمد که این موضوعات روشن شود.

من از 1319 که با مرحوم علی اکبر دهخدا برای نوشتن لغت نامه همکاری می کردم بمناسبت اشخاصی که آنجا رفت و آمد می کردند ومطالبی که مرحوم ملک الشعراء بهار درباره ی این دسته به من اظهار کرده بود در صدد مطالعه ی بیشتری برای درک اوضاع سیاسی برآمدم. وی آنها را چهره سازان استعمار لقب داده بود. مقالاتی هم در آن روزها نوشتم. همیشه در توطئه ها و دخالتهای دولتین متحابّه (!) روس و انگلیس در ایران مطلب کلاسیک آن بوده است که بتوانند از مقامات دون رتبه ی فروماییه ی سطح پایین و مقامات بالارتبه ی تازه بر سر کار آمده یا تازه به دوران رسیده چگونه بهره برداری کنند و این مطلب خود می تواند در ایران سررشته های بسیاری را بدست بدهد به خصوص در میان اداراتی که به امور کارمندان ارتباط دارند و در آنجا بی سر و صدا یک باند ثابت بعنوان پایگاه همیشه مورد نظر بوده است و این امر از زمان فتحعلیشاه قاجار آغاز گشته است و هیچگاه تعطیل نخواهد شد . هر زمان فردی به این کشور خدمتی کرده و یا استعداد خدمتی را داشته است بتوسّط همین عمّال و چند مأمور آگاهی و خبرچینی ذهنها را مشوّب ساخته با ایجاد راههای کج و برای مقاصد حال و آینده ی خود که تنها برنامه ی آن در محافل آنها مورد بررسی و شور قرار گرفته و از جاهای دیگر بر حسب اهمّیّت موضوع بآنها القاء و املاء شده است شروع به ادبیات سازی می کنند تا ذهنها را آماده سازند. با همین عدّه های معدود تا کنون کار چندین قشون خارجی را انجام داده اند....

این گروه مکتب سرّی همه ی استعدادها را کور می کنند و با خلق آدمکها و ادبیات چی ها و نیز عالِمِ قلّابی تراشیها بتدریج علماء واقعی را طرد و از گردونه بیرون می رانند و با اشغال پایگاههای علمی از رشد وفرهنگ و علوم در ایران جلوگیری می کنند... همه را پایین می کشند تا خود عقب مانده شان در بالا قرار گیرند. جلوی دویدن دیگران را می گیرند در حالی که خود هم قادر به دویدن و حتی راه رفتن صحیح نیستند.
 
در زمان ما سر دسته ی این گروه سید حسن تقی زاده بود. وی یکی از ایرانیان خودفروخته یی بود که از همان صدر مشروطیّت دری به عقب باز کرده و آزادیخواهان را به دام می افکند و خود در همه ی دسته ها و احزاب جای پای خود را برای توطئه باز می کرد. راهِ او راه میرزا ملکم خان ارمنی(ناظم الدّوله و "عقل کلّ" )؛ کلنل روسی میرزا فتحعلی آخوندُف (مبلّغ جدایی آذربایجان از ایران و مانند ملکم و تقی زاده طرفدار تغییر خطّ فارسی به لاتین یا هر خطّ دیگر جهت قطع رابطه ی ایرانیان و مسلمانان با هم و با گذشته ی درخشان خود و محو کلّیّه ی آثار علمی و فرهنگی سیزده قرن تاریخ زنده ی بعد از اسلام و به فراموشی سپردن هه ی آنها ) برادران آقایوفها(آقازاده های خوی عمّال دم پایی روس و انگلیس در آذربایجان و ایران) فروغی و جُز آنها بود.{او (تقی زاده) در آخر عمر چون بدنام شده و مردم دست او را خوانده بودند ،اضطراراً و ظاهراًنظرش را درباره ی تغییر خط عوض کرد ولی به بعضی از پادو های بابی و ازلی و اعضاء محفلش گفت که نظر قبلی او را ادامه دهند. پادوهایش با انعقاد جشن های شاهنشاهی و تغییر تاریخ سال شماری اسلامی و صرف بودجه های هنگفت در داخل و خارج جهت نوشتن صدها کتاب در تأیید سلطنت و نظام موریانه خورده ی آن مدّتی خرگاه سلطنتی را با طنابهای پوسیده نگاه داشتند که در پایان بر سر آنان یکباره فرو ریخت.}
 
خیانتهایی که او(تقی زاده) در به باد دادن معادن و ذخایر زیرزمینی (از قبیل تجدید قرارداد اسارت آور نفت در سال 1933(1313 ه.ش) که بعدها در مجلس شورا به "آلت فعلی" خود اقرار کرد) در مقایسه با آسیب های فراوان دیگر او در جهت اسارت فرهنگی و انحطاط و انحراف تمدّن و معارف حقیقی و سوق دادن افکار به جهت معیّنی که مورد نظر او و منطبق با نقشه های شیطنت آمیز او و مکتب سرّی اوست ، اندکیست از بسیار و قطره ایست از بحار و ذرّه ایست از خروار...او بنیانگزار فوجی از دشمنان فرهنگ ایران و اسلام است که کار عمده ی آنان مانند اسلاف ویرانگر خود همسویی با برنامه های برنامه ریزان و طرّاحان مکاتب سرّی ضدّ فرهنگی و کشتن استعدادها در نطفه ها و توطئه علیه کسانی است که از آخور سیاسی آنها تغذیه نشده اند و نیز از مأموریتهای آنها زشت کردن زیبایان و زیبا کردن و وسمه کشیدن به ابروی سیاهکاران "هم محفلی" خود است که دست آنها را برای اجراء هر جنایتی باز گذارند. و همچنین سوق دادن مخلوقات خود و بیخبران به جلافت و بی بندوباری و ربودن آثار دیگران و آنها را در قالبهای خود ریختن و کج کردن راههای مستقیم و راستین نیز از امور تخصصی آنهاست...

پدر یکی از پادوهای تقی زاده دکتر(!)محمود افشار یزدی است و او همان کسی است که با الهام از اهریمن جاده صاف کن رضاخان و از دوستان و مأموران اردشیر جی پدر شاپور ریپورترجی در دستگاه او در هند بود.
 
در زمان طرح تحمیل رضاخان بر مردم ایران وی در مجلّات آن روزی (کاوه) می نوشت:
ایرانیان که فرّ کیان آرزو کنند
باید نخست کاوه ی خود جستجو کنند

...او هم مانند پسرش ایرج در وابستگیهای عملی و لفظی گستاخ بود بقول مولانا : ما در این انبار گندم می کنیم
گندم جمع آمده گُم می کنیم
می نیندیشیم آخر ما بهوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبارما حفره زدست
از فَنَش انبار ما ویران شدست
اوّل ای جان دفع شرّ موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن

پسر محترم او در تمام دوران شاه و پادوی برای جشنهای شاهنشاهی و" تقی زاده نویسی" و خط دادن به ساواک و جعل اسناد بکمک ساواک و بهمراهی دو تن از "هم محفلی" های خود علیه بسیاری از دبیران و استادان و مردان وطنخواه خودداری نکرد...
پس از انقلاب هم چون نمی توانست با آن سوابق به روحانیون نزدیک شود برای آنکه بهانه ای بیابد و سوابق شاه پرستی و ماسونی و ساواکی و پادوی خود را کمرنگ کند و با دوستان ما نزدیک شود یک شبه طرفدار مصدق هم شد...او ... با کمک عناصرهم محفل خود موجی از مغالطه و سفسطه و خیانت و سرقت ادبی و خرابکاری را در امور انتشاراتی در سالیانی که برای دیگران پرونده سازی میکرده است تا خود یکّه تاز میدان شود براه انداخته است...

اینست نمونه ی پرورش یافتگان محافل سرّی که در همه ی انقلابات و دگرگشتگیها با تعویض لباس و گریم و چهره آرایی جدید و زیرابرو برداشتن و چون آن بت عیّار هر لحظه بشکل و برنگی درآمدن وارد صحنه ها می شوند..

روزی مرحوم اللهیار صالح بطور شوخی به من گفت" مرحوم مصدق خیال کرده بود که قنسولگری های انگلیس را در ایران تعطیل کرده است {در حالیکه}منابع و تفتین کنندگان آنها همین ایرج افشار ها و ... بوده اند"... مطالبی دیگر هم در این باره گفت که فعلاً نیازی بگفتن آنها نیست.

بد بختانه اجل آن کوه وقار و مقاومت و مرد پُر درایت را مهلت نداد و با آنکه در آغاز انقلاب بنا بخواست وزیر امور خارجه و موافقت آیت الله العظمی خمینی از او تقاضا کردم که سفارت کبرای ایران را در واشنگتن بپذیرد وی در عین تأیید انقلاب و این نهضت مردمی کبر سن را دلیل آورد و نپذیرفت ولی قول داد همراهی کند.... برعکس من هیچگونه آشنایی با علی پاشای صالح برادر او که دوستان دیگری غیر از ما داشت نداشتم و حتی یکبار هم او را ملاقات نکردم...

دکتر قاسم غنی – کارگزار شاه هم مانند سایر اهل محفل معبود پادوهای تقی زاده است .او هم بهمان وضع محمود افشاریزدی دچار شد.... نوشته ی او در باره ی حافظ {امّا} محققانه است...

بطور خلاصه باید گفت که از زمان میرزا صالح شیرازی و میرزا ملکم خان الی یومنا هذا که خوشبختانه دوران رقّاصی پادوهای تقی زاده بپایان رسیده است همیشه به مردم دروغ گفته اند. یک اقلّیّت از خود راضی و سبکسر با پیوند به سر نخهای برون مرزی مجال رشد فکری و فرهنگی را به دیگران نداده اند و خود نیز به جایی نرسیده اند... ما مجال نیافتیم که خود را جمع و جور کنیم و کوششهای علمی چند قرن گذشته ی خود را رها نکنیم. اگر هنوز هم چیزی مانده است از تصدّق سرِ فرهنگ اسلامیِ ماست که هر چند بر آن کلنگ و تیشه زنند استحکامات آن فرو نخواهد ریخت و بکلّی ویران نمی شود.

برنامه های دراز مدّت موریانه وار آرام آرام و غیر مرئی "محافل سرّی" بکار خود ادامه میدهند ولی آنطور نیست که هر چه بخواهند همانطور شود.

خوشبختانه هنوز مردمی و جوانانی و عقلائی در گوشه و کنار وجود دارند که از منبع این بیحاصلیهای فرهنگی و وابستگیهای طولانی اطّلاع داشته باشند و دُم خروسها را که از جیب این پادوهای سرگردان و امانده و به انتهای خط رسیده که همه مهره های سوخته ی استعمارند بیرون آمده است مشاهده کنند و در دام تلبیسها نیفتند.دیر یا زود یک خانه تکانی فکری و فرهنگی به دویست سال نیرنگ و معرکه گیری های شبه تنویری و روشنفکری معلولان مغزی پایان خواهد داد...
هنوز صبح امید و بهار صحراهاست
هنوز غرق گل و سبزه کوهسارانست
هنوز زندگی و آرزو و کوشائیست
هنوز مشعل فرزانگی فروزانست

همینکه آیت الله العظمی خمینی از تبعید ترکیه به نجف اشرف آمد به دیدنش رفتم و پس از چندین بار ملاقات بسیار امید وار شدم که دنباله ی رهاجوئیها از سر گرفته خواهد شد و این چراغ فروزان افروخته خواهد ماند.در هنگام اقامت ایشان هم در پاریس نظر به ارادت من و محبت معظّم له کارهای دانشگاهی را موقّتاً تعطیل کرده و تمام وقت ... در نوفل لوشاتو آنچه در استطاعت ... برای بثمر رسیدن انقلاب انجام.. که تفصیل انرا در جزوه ی خاطرات نوفل لوشاتو نوشته ام. بنی صدر بندرت روزها در آنجا آفتابی می شد و بعضی شب ها دیر وقت خدمت امام می رسید بطوریکه دوستان دیگر ما هیچوقت در روز او را نمی دیدند و رابطه هم زیاد نبود. پس از بیست و چهار سال مهاجرت و تبعید اجباری با همکاری قطب زاده (که مرحوم مهدی عراقی را هم برای ترتیب امور مالی آن با خود بردیم ) به کمک دو تن از وکلای فرانسوی پس از مأیوس شدن از موافقت هواپیمای سوئیس اِر که قبلاً شخصاً اقدام کرده بودم بالأخره هواپیمایی را از اِرفرانس اجاره کردیم و در تاریخ 12 بهمن ماه 1357 با "پرواز انقلاب" با قریب بیست تن از دوستان و یاران آیت الله و عدّه ی زیادی از خبرنگاران و روزنامه نویسان خارجی به تهران آمدیم.
در درون هواپیما هنگامی که از فراز کشورهای اروپایی پرواز میکردیم به قسمت جایگاه خبرنگاران که چند نفر آنان را ترس برداشته بود و تصوّر میکردند که ممکن است هواپیما را در هوا بزنند به دستور امام رفته و آنها را تقویت روحی کردم. فردای آنروز فیگارو و بعضی دیگر از جراید غربی مطالب مرا در جراید خود منتشر کرده بودند.
یکی از خبرنگاران از آیت الله سؤال کرده بود که در حال که به تهران مراجعت می کنید "چه احساسی دارید؟" آیت الله العظمی که بروحیّه ی ایشان آشنایی داشتم که نه در شادیها و پیروزیها و نه در غمها و شکستها خود را نمی باخت در پاسخ گفت "هیچ" . یعنی من خود را گم نکرده ام و اظهار شادمانی هم برای پیروزی خود نمی کنم و از خطرات احتمالی فرود آمدن هواپیما در تهران هم بیمی ندارم. این بود خلاصه ی پس و پیش و مفهوم سخن ایشان... ولی بعدها عدّه ای اشتباهاً این کلمه را که در حکم یک جمله بود بنوع دیگر تعبیر کردند که با حقیقت وفق نمی داد. بنظر آنها گویا مقصود این بوده است که من اهمّیّتی به ایران و مردم نمیدهم ؛ در صورتیکه این تعبیر و تفسیر غریب و مغرضانه خطای صرف و اشتباه محض است و هیچ عاقلی نمی تواند تصوّر کند که پس از آن همه خون جگر خوردنها و فعّالیّت ها کسی چنین مطلبی را ادا کند . من حتّی اگر در حقّانیّت و اصالت مردمی آن انقلاب تردید داشتم و نیز این کلمه را از زبان شخص دیگری شنیده بودم که برای مقاصد دیگر به ایران می رفت باز هم باور نمی کردم که آن شخص علناً خود را نفی کند و بگوید که هیچ احساسی برای وطنم یا امتم ندارم.گویا در آن موقع و بعدها این مطلب از طرف رسانه های گروهی توجیه نشد و بمناسبت کثرت مطالب و موضوعات دیگر درباره ی آن سکوت شد . ..

چون در میان آنانکه در معیّت آیت الله العظمی با هواپیما به ایران مراجعت می کردند از لحاظ طول سالهای مهاجرت و تبعید من قدیم تر و مقدم تر بودم ... و هواپیما را من اجاره کرده بودم شخص امام و دیگران به من محبت فراوان داشتند. آیت الله روزی در نجف به من اظهار کرده بودند که خیال نمی کردم هنوز کسی باقی مانده باشد که زبان فارسی را به درستی و خوبی شما بنویسد. بعد گفتند که کتابهای شما را به کتابخانه نجف و کربلا ...دادم... آقای شهاب اشراقی ... با آنکه اهل مجامله و زبان بازی نبود در نوفل لوشاتو به اغلب دوستان گفته بود که فلانی استاد و شخصیّت علمی جهانی و دانشگاهی ماست. بخصوص آنکه قسمتی از مقالات و کتابهای علمی او درباره ی اسلام که به زبانهای خارجی نوشته است شهرت دارد... آقای اشراقی می گفت آیت الله گزارشهای روزانه ی شما را در باب تفسیر اوضاع و سیاست جهانی و اظهار نظر های سیاستمداران درباره ی جنبش ما را با دقّت و علاقه نگاه می اندازند.

با آنکه از آیت الله تقاضا کرده بودم که اینجانب را از کارهای اجرائی معاف بدارد ، معذلک به امر وی و پیشنهاد وزیر خارجه و خواست رئیس دولت موقّت بعنوان نخستین سفیر کبیر دولت جمهوری اسلامی در مسکو و کشور مغولستان مأموریّت یافتم و رهبر انقلاب هم حکم را توشیح و امضاءکرد...

نه تنها نخستین سفیر ایران در مسکو بلکه نخستین سفیر منتخب انقلاب بودم. قریب سه سال هم در آنجا ماندم که ماجراهای آن و شرح اقداماتم به تفصیل نگاشته شده است.جلد اوّل.. در 700 صفحه در سال 1362 در انتشارات امیر کبیر بطبع رسید.

در نتیجه ی اقدامات قریب به موفّقیّتی که در مورد استفاده از کلّ دریای خزر که جز بخش اندکی از آن بقیّه عملاً نصیب دولت روسیه شده بود و من مصرّاً مشغول استرداد آن و طالب بهره برداری کامل و عملی کشتیرانی ایران در بحر خزر شده بودم و نیز بمناسبت بلا موضوع گذاشتن ( و در حقیقت لغو ) دو مادّه از قرارداد 1921 ایران و شوروی که به زیان ایران بود ... وهمچنین بمناسبت تعطیل قنسولگری یا خانه ی جاسوسی شوروی در رشت و جاهای دیگر و دهها اقدام وطنخواهانه و آگاهانه روسها علیه من به سم پاشی دست زدند و هنگامیکه در کرملین با حضور هیأت نمایندگی ایران (دکتر شریعتمداری ، دکتر سوش و جلال الدین فارسی) از مجهّز و مسلّح شدن عراقیها بدست روسها و عدم تعهّدات روسها نسبت به ایران اظهار نارضایتی کردم. معاون برژنف و همراهان او به من اعتراض کردند که شما تحت تأثیر تبلیغات سیاسی آمریکائید و این مطالبی که می گوئید تکرار ساخته های امریکا و دنیای غرب علیه ماست (که آقای فارسی در پایان کتاب خود موسوم به جامعه ی هشت طبقه ی تولید چاپ کرده است.)

این امور سبب حسادت و تحریکات میر حسین موسوی نخست وزیر نالایق ایران شد که در آن روزها تصوّر میکرد که من نخست وزیر خواهم شد و این خبر را یکی از کارمندان بیت امام به او رسانده بود در صورتیکه من به فرزند امام خمینی گفته بودم که نه تنها قصد پذیرفتن هیچ مسئولیّتی را ندارم بلکه بزودی هم از سفارت استعفا می دهم که به کارهای علمی مورد علاقه ی خود بپردازم و سه بار هم استعفا دادم و آیت الله قبول نفرمودند و گفتند "نه بمانید"
 
 

دو باره همان تحریکات همان تفتینات و همان صحنه سازی های قبل از انقلاب تجدید شد و اگر در طول 24 سال گذشته ناکسانی چون پادوهای تقی زاده که سانسورچی دستگاه سلطنتی و محافل خود بودند به شایعه پراکنیها و پرونده سازیهای ساواکی می پرداختند،این بار جانوران خلق السّاعه ی دیگری نظیر میر حسین ها ... بر عدّه ی کفن دزدان نخستین افزوده گشته بودند و یک مرد عقده ای کم سواد(متظاهر به مارکسیستی اسلامی و در باطن همه جا فروخته شده) که سرعملگی جهت آسفالت خیابان ها هم برای او زیاد بود از مرگ بهشتی و رجایی که لابد و به دلایلی که در موقع خود خواهند گفت بی دخالت نبوده است و گویی پشت در ایستاده و منتظر این حوادث بود استفاده کرد و نظیر هویدا که سیزده سال بر سر کار ماند او نیز هشت سال در ایران پر آشوب و جنگزده با ریا و موشمردگی و آب زیرکاهی و گردن کجی و چون مادرمردگان در آخر صف روحانیان خدمتکارانه و چاپلوسانه ایستادن باقی ماند و هر که یک سانتیمتر قدّش از او بلندتر و یک ذرّه شعور و سابقه و اخلاص در عمل و دانشش بیشتر بود بنحوی از انحاء همه ی درها وحتّی در خانه و بیت امام خمینی را بروی او بست و با یک اکیپ امنیّتی ساواکی قدیم توده ای و متخصص در پرونده سازی ....آنانی را که احتمال میداد یک روز رقیب او یا منشأ خدمتی شوند... نابود ساخت. هویدا اگر چه خائن بود معذلک سواد داشت ولی این یکی جهالت و دنائت و خیانت را با هم در وجود پر عقده ایش سرشته و انباشته بودند.
 

از قبل از انقلاب، ساواک او(میرحسین موسوی) و همسرش را (خانم درباری زهره کاظمی[حدّاقل با نام های مستعار زهرا رهنورد و زینب بروجردی]) همکار خانم لیلی امیر ارجمند و آماده کننده ی دختران شایسته و ملکه های زیبایی در آب نمک گذاشته بود و توانست او را به روحانیون قالب کند و زنش را به بیت امام بفرستد و با آنها رفت و آمد کند. این خانم محترمه با نوشتن شرح حال های کاذبانه ی قلّابی بی امضا و در حقیقت به قلم خود در جراید که در شب انقلاب بر خود نام زهرا رهنورد نهاده بود ، شوهرش را به وزارت رسانید و تبدیل به یک شاعره ی سبک جدید (با شعر بی وزن و بی قافیه و بی معنی در مورد او) گردید.
"حسین رهجو&quo


تاریخ: 18 آذر 1389برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 102
بازدید کل : 41993
تعداد مطالب : 192
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1